چرا قرآن در آیه ۲۸ سوره مریم، از قول مردم زمان عیسی، مریم مقدس را خواهر هارون معرفی نموده است؟ در یکی از تفاسیر خواندم که هارون، مرد پاک و صالحی بود؛ آن‌چنان که در میان بنی‌اسرائیل ضرب المثل شده بود که هر که را می‌خواستند پاک معرفی کنند، او را خواهر یا برادر هارون معرفی می‌کردند و افراد نیک را به پیامبران و صالحان نسبت می‌دادند. اما از آیه چنین برداشت می‌شود که مردم، مریم را سرزنش کردند و کار بدی به او نسبت دادند. پس نمی‌شود که هم او را بدکاره بدانند و هم معتقد به پاکی او باشند. برخی اسلام ستیزان به این آیه استناد کرده و معتقدند که محمّد، مریم مادر عیسی را با مریم خواهر موسی و هارون اشتباهی گرفته است.

پاسخ اجمالی

حضرت مریم(س) تنها زنی است که نام او در قرآن ذکر شده، و ماجرای تولد حضرت عیسی(عاز وقایع مهم زندگی او است. هنگامی که مریم(س)، با نوزادی در بغل به میان قوم خود بازگشت، مورد تعجب و حتی طعن و تمسخر مردم قرار گرفت. قرآن کلام مردم را چنین نقل می‌کند: «پس [مریم‏] فرزندش را در آغوش گرفته و نزد قومش آورد. گفتند: اى مریم! کار بسیار ناپسندى مرتکب شده‌اى! اى خواهر هارون! پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نیز] بدکاره نبود».[۱]
بر اساس این آیه، مردم حضرت مریم(س) را با عبارت «خواهر هارون» خطاب کردند که ابهاماتی در دلیل چنین خطابی وجود داشته و  مفسران دیدگاه‌های مختلفی در این زمینه ارائه کرده‌اند:

۱ – هارونی که در این آیه از او یاد شده مرد معروفی در آن زمان بود که به فسق و فساد شهرت داشت. مردم هنگامی که مریم را دیدند که فرزندی به همراه دارد بدون این‌که شوهری داشته باشد، به او بدگمان شده و او را به آن مرد فاسق تشبیه کردند. به بیان دیگر، معنای آیه چنین است؛ ای مریمی که در گنه‌کاری مانند هارون هستی!
بسیاری از مفسران شیعه[۲] و اهل سنت[۳] همین تفسیر را پذیرفته‌اند.

۲ – روایتی از پیامبر اسلام(ص) نشانگر آن است که مراد از هارون در این آیه، برادر موسی(ع) می‌باشد و علت چنین خطابی به مریم(س) آن است که او از نسل هارون بوده است.[۴]

۳ – در آن زمان مرسوم بود که بنی اسرائیل، یکدیگر را با ذکر نامی از پیامبران و نیکوکاران می‌خواندند.
این نوع استناد در میان بنی اسرائیل تبدیل به ضرب المثل شده بود. و به مریم نیز این خطاب را کردند، تو که انسان پاک و خوب بودی، چرا مرتکب این عمل زشت شدی؟![۵]
برخی روایات نیز ناظر به همین تفسیر می‌باشند:
مغیره بن شعبه نقل می‌کند؛ پیامبر(ص) مرا به سمت نجران فرستاد. مردم آن‌جا از من پرسیدند: شما در قرآن‌تان مریم را خواهر هارون خوانده‌اید، در حالی‌که هارون(برادر موسی) فاصله زمانی بسیاری با حضرت عیسی(ع) دارد. من نتوانستم جواب آنان را بدهم. زمانی که نزد پیامبر(ص) برگشتم، این پرسش را با ایشان در میان گذاشتم و حضرتشان در جواب فرمود: آیا به آنان نگفتی که در آن زمان، مردم یکدیگر را با نام پیامبران و افراد نیکوکار گذشته، خطاب می‌کردند».[۶]
البته نقلی هم وجود دارد که هارون انسان پاک و صالحی در زمان حضرت مریم(س) بود که هر شخص پاکی را به او نسبت می‌دادند.[۷]

۴ – پدر حضرت مریم(س) از همسر دیگر خود دارای فرزندی بود که هارون نام داشت و مردم او را به آن برادر که انسان خوبی هم بود، نسبت داده‌اند و چنین گفته‌اند که پدر، مادر و حتی برادرت هارون، انسان‌های خوبی بودند، پس چرا تو چنین کرده‌ای.[۸]
در هرحال و هر تفسیری را که بپذیریم، در کلیت معنا و پیام آیه فوق، تغییری ایجاد نخواهد شد.

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. مریم، ۲۷ – ۲۸.

[۲]. علم الهدی، علی بن حسین، امالی المرتضی (غرر الفوائد و درر القلائد)، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج ۲، ص ۱۹۶، قاهره، دارالفکر العربی، چاپ اول، ۱۹۹۸م؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج ۲، ص ۵۰، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.

[۳]. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۲۱، ص ۵۳۰، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق؛ فراء ابوزکریا، یحیی بن زیاد، معانی القرآن، تحقیق، نجاتی، احمد یوسف، نجار، محمدعلی، شلبی‏، عبدالفتاح اسماعیل، ج ۲، ص ۱۶۷، مصر، دارالمصریه للتالیف و الترجمه، چاپ اول، بی‌تا.

[۴]. بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج ۲، ص ۶۲۶، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۲۳ق؛ ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۲۱۲، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
نیشابوری، نظام الدین حسن بن محمد، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، تحقیق، عمیرات، شیخ زکریا، ج ۴، ص ۴۸۱، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۶ق

[۵]. بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق، المهدی‏، عبدالرزاق، ج ۳، ص ۲۳۱، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق؛ الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ‏۶، ص ۲۱۳.

[۶]. مسلم بن الحجاج، ابو الحسن القشیری، (صحیح مسلم) المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل الى رسول الله(ص)،‌ محقق، عبد الباق، محمد فؤاد، ج ۳، ص ۱۶۸۵، بیروت، دار احیاء التراث العرب، بی‌تا؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، ج ۴، ص ۲۷۰، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.

[۷]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ۶، ص ۷۹۱، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.

[۸]. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، مقدمه، شهرستانی‏، ج ۱، ص ۲۵۷، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.