با سلام. آیا امکان دارد اطلاعات کاملی از سوره آل عمران برایم بفرستید؟

پاسخ اجمالی

مهم‌ترین تعالیم و موضوعات مطرح شده در سوره آل عمران عبارت است از:

۱ – توحید، صفات خداوند و مسئله معاد.

۲ – جهاد در راه خدا و دستورات مهم و نکات ظریف در این زمینه؛ درس‌هاى آموزنده که در دو غزوه مهم اسلامى (بدر و احد) بود؛ شرح امدادهاى الهى نسبت به مؤمنان و حیات جاویدان شهیدان راه خدا.

۳ – وحدت و همبستگی در جامعه اسلامی، و صفاتى که می‌‌‌بایست با وحدت و یگانگى همراه باشد. همچنین از خانه کعبه، فریضه حج و امر به معروف و نهى از منکر و تولى و تبرى، مسئله امانت، و انفاق در راه خدا و ترک دروغ و مقاومت و پایمردى در مقابل دشمن و صبر و شکیبایى در مقابل مشکلات و آزمایش‌هاى مختلف الهى.

۴ – بخشى از تاریخ انبیا از جمله: آدم، نوح، ابراهیم، موسى، عیسى(ع) و داستان حضرت مریم(س) و مقامات این بانوی بزرگ و توطئه‌‏هاى پیروان متمرد حضرت موسى(ع) و مسیح(ع) در برابر اسلام، از دیگر مباحث مطرح شده در این سوره است.

 

پاسخ تفصیلی

 

مشخصات
این سوره از سوره‌های مدنی است؛ یعنی تمام آیاتش در مدینه نازل شده است؛[۱] داراى ۲۰۰ آیه بوده و دومین سوره طولانى قرآن کریم است.
علت نام‌گذاری
علت نام‌گذارى آن به «آل عمران» آمدن این نام(آل عمران) در آیه ۳۳ این سوره است. برخی نیز می‌گویند نام‌گذارى به «آل عمران» ظاهراً به علت آمدن ماجراى نذر همسر عمران، ولادت مریم و ولادت عیسى(ع) در این سوره است و از باب تسمیه کل به اسم جزء می‌‌‏باشد.[۲]
فضائل و برکات
فضائل و برکاتی براى خواندن این سوره در روایات وارد شده است؛ مانند:

۱ – ابى بن کعب از پیامبر اسلام(ص) نقل می‌‌کند: هر کس سوره آل عمران را بخواند در مقابل هر آیه آن، امانى در سر پل جهنم به او داده می‌‌‏شود.[۳]

۲ – همچنین بریده نقل مى‏‌کند که پیامبر فرمود: سوره بقره و سوره آل عمران را یاد بگیرید که این دو سوره همچون دو غنچه هستند و آنها در روز قیامت بر سر خواننده خود سایه می‌‏‌اندازند.[۴]

۳ – و ابن عباس می‌گوید: «پیامبر(ص) فرمود: «هر کس سوره آل عمران را در روز جمعه بخواند تا وقتى که خورشید غروب کند، خدا و فرشتگان بر او درود می‌‏‌فرستند».[۵]
تعالیم و آموزه‌ها
این سوره پس از حروف مقطعه با نام خدا آغاز مى‌‌شود و درباره قرآن و آیات محکم و متشابه آن سخن می‌گوید.
این سوره در آغاز از خدایى سخن مى‏‌گوید که کتاب را به حق فرو فرستاد، تا مردمان را به آن راهنمایى کند، و چون بر خدا هیچ چیز پوشیده نیست، او شایسته‌‏ترین کس براى هدایت کردن مردم به حق است. و کتابى که نماینده دین حق است، شکى در آن نیست، و بعضى از آن روى در آن اختلاف مى‌‏کنند که خواستار فتنه و فتنه انگیزی‌اند، و به سبب دورى از مسئولیت به تحریف کتاب مى‌‏پردازند. آنان به روز جزا ایمان ندارند و بر این خیال باطل خوش‌اند که توانگرى ایشان از عذاب جلوگیرى خواهد کرد.
آن‌گاه بحث‌هایى راجع به کافران دارد و از خواستنی‌هاى این جهان و آن جهان سخن به میان مى‌‏آورد و ضمن بیان بعضى از ویژگی‌های بندگان خوب خدا، اظهار مى‌‏دارد که دین بر حق نزد خدا، اسلام است.

 


پس از آن، بار دیگر از کافران بویژه اهل کتاب و غرور دینى یهود صحبت مى‌‏کند و در ادامه، سلطنت و عزت و ذلت را مطرح مى‌‏سازد و متذکر می‌شود که این امور در دست خدا است. و با اشاره به تجسم اعمال در روز قیامت، مردم را به اطاعت از پیامبر اسلام(ص) فرا مى‌‏خواند.
در بخش دیگر این سوره، داستان حضرت زکریا(ع)، حضرت مریم(س) و کراماتى که مریم داشت آمده و به همین مناسبت از معجزات عیسى(ع) سخن می‌گوید و در برابر نصاراى نجران پیشنهاد مباهله می‌دهد و بالاخره از اهل کتاب مى‌‏خواهد که در مشترکات ادیان جبهه واحدى در برابر مشرکان تشکیل دهند. در ادامه بار دیگر بعضى از کارشکنی‌ها و شیطنت‌هاى اهل کتاب بخصوص یهود را برمی‌شمارد و از گرفتن پیمان از پیامبران گذشته در معرفی پیامبر اسلام، صحبت می‌نماید و می‌فرماید هیچ دینى جز اسلام پذیرفته نیست. آن‌گاه از گروهى که مرتد شدند و بعضى از آنها دوباره به آغوش اسلام بازگشتند سخن می‌‏گوید. و ضمن صحبت مجدد از اهل کتاب، در مورد حضرت ابراهیم(ع) و کعبه و این‌که حج خانه خدا براى کسانى که توانایى مسافرت آن‌جا را دارند واجب است. و در ادامه یک‌بار دیگر راجع به اهل کتاب نکاتى را می‌آورد.
در قسمت دیگر این سوره از یگانگى در داخل اجتماع ایمانى، و صفاتى که می‌بایستى با وحدت و یگانگى همراه باشد بحث می‌‏کند. در این بخش مؤمنان را مخاطب قرار داده و از آنها می‌‏خواهد که همگى به ریسمان خدا چنگ زنند، امر به معروف و نهى از منکر کنند و از هر گونه اختلاف و تفرقه بپرهیزند و اختلاف افکنان را به عذاب بزرگ تهدید می‌‏کند.

 


سپس از ذلت و خوارى یهود که همواره با آنها خواهد بود، سخن به میان می‌‏آورد. خوبان و بدان اهل کتاب را از هم جدا می‌کند؛ بعضى از شگردهاى آنان را آشکار می‌سازد و از جنگ بدر و احد و کمک‌هاى غیبى در آن جنگ سخن می‌‏گوید.
در فصل دیگر از آیات این سوره، مؤمنان را از رباخوارى برحذر می‌‌دارد و آنان را به اطاعت خدا و پیشى گرفتن در امور خیر فرا می‌خواند؛ بعضى از اوصاف اخلاقى را تذکر می‌‌‏دهد و بار دیگر از جنگ میان مسلمانان و کفار و رنج‌هایى که بر مسلمانان وارد شد صحبت می‌کند و یادآور می‌شود که پیروزى و شکست همواره دست به دست می‌گردد و این براى امتحان و ریختن ناخالصی‌هاى مؤمنان است. آن‌گاه از پیامبر اسلام(ص) یاد می‌کند و مسلمانان را از این‌که بعد از مرگ آن‌حضرت سیر قهقرایى کنند برحذر می‌‏دارد. نیز از سستی‌هاى بعضى از مسلمانان در جنگ سخن می‌گوید و کشته شدن در راه خدا را می‌ستاید. از مهربانی پیامبر اسلام(ص) با مردم سخن به میان می‌آورد و با نعمت وجود پیامبر اسلام بر مؤمنان منت می‌گذارد و پس از ذکرى از منافقان، درباره زنده بودن شهیدان مطالبى عنوان می‌کند و مؤمنان را می‌ستاید و بار دیگر از کافران و مهلتى که به آنها داده می‌شود، می‌گوید. و بعضى از سخنان نادرست یهود را مطرح می‌کند.

 


در ادامه آیات، مسئله مرگ را مطرح می‌سازد و می‌فرماید همه خواهند مرد. بار دیگر از امتحان‌هاى الهى و رنج‌هایى که بر مؤمنان می‌رسد، سخن به میان می‌آورد و آنها را به صبر دعوت می‌کند.
سپس پیمانى را که از اهل کتاب گرفته شده که باید حقایق را به مردم بگویند و نشانه‌‏هاى پیامبر اسلام(ص) را کتمان نکنند، تذکر می‌دهد و از صاحبان خرد یاد می‌کند که همواره به یاد خدا هستند و با خداى خود مناجات می‌کنند. مضمون مناجات آنها را می‌آورد. آن‌گاه از این‌که خدا آنها را می‌پذیرد و عمل آنها را ضایع نمی‌کند و آنها را به بهشت وارد می‌سازد، خبر می‌‏دهد. و مؤمنان را از زرق و برق دنیایی کفار تذکر می‌دهد و به آنان گوشزد می‌کند که فریب آن‌را نخورند؛ زیرا آنان عاقبت بدى خواهند داشت ولى اهل تقوا عاقبت خوبى را انتظار می‌‏کشند. سپس بار دیگر درباره اهل کتاب سخن می‌گوید و در پایان سوره، مؤمنان را به صبر و شکیبایى و جهاد در راه خدا و ایجاد رابطه با یکدیگر و تقوا دعوت می‌کند.[۶]

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏۲، ص ۶۹۳، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.

[۲]. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج ‏۲، ص ۱، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.

[۳]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۲، ص ۶۹۳.

[۴]. همان.

[۵]. همان.

[۶]. ر. ک: جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‏۲، ص ۵۷- ۵۹، بی‌جا، بی‌تا؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۲، ص ۴۰۸- ۴۰۹، تهران، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش؛ مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج ‏۱، ص ۴۶۶- ۴۶۸، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش