در آیه ۳۴ سوره بقره می‌فرماید: «کان من الکافرین»، کان فعل ماضی است؛ یعنی بود، پس چرا بعضاً آمده از کافران شد؟!

پاسخ اجمالی

قرآن کریم می‌فرماید؛ هنگامی که خداوند به فرشتگان دستور داد تا در برابر آدم سجده کنند همه به سجده افتادند، مگر ابلیس که از این فرمان سرپیچی کرد و از کافران بود.
در مورد کفر ابلیس که آیا او از قبل جزو کافران بود، یا پس از سرپیچی از فرمان خدا از کافران شد، چند نظر وجود دارد:

۱ – برخی از مفسران قرآن معتقدند؛ «کان» در آیه «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرین»،[۱] به معنای «صار» است؛ یعنی از کافران شد؛ به دلیل این‌که از فرمان خدا سر باز زد از کافران شد، و گرنه قبل از آن در زمره فرشتگان بود. شیطان به گمان این‌که برتر از انسان است، و درست نیست که موجود برتر بر موجود پایین‌تر سجده کند، از فرمان الهی تخلف نمود؛ لذا در زمره کافران قرار گرفت.[۲]
بنابر این ابلیس از ابتدا کافر نبود. و هیچ نشانی از کفر وی پیش از این وجود ندارد. این گروه برای اثبات ادعای خود به آیه‌ای از قرآن در مورد فرزند نوح(ع) استشهاد می‌کنند: «فَکانَ مِنَ الْمُغْرَقینَ»؛[۳] و او از غرق‏‌شدگان بود. بدیهی است که فرزند نوح پس از طوفان غرق شد، نه از ابتدا. لذا عده‌ای از مفسران اهل سنت می‌گویند؛ چون در این آیه شیطان از ملائکه مستثنا شده است؛ لذا از ابتدا کافر نبود.

۲ – بعضی نیز می‌گویند؛ شیطان در علم الهی از کافران بود، نه به ظاهر؛ یعنی خداوند می‌دانست که وی در آینده از کافران خواهد شد.[۴] تفسیر برهان از امام صادق(ع) نقل می‌کند: «بپرهیزید از غضب که وسیله هر شر و کار ناشایسته‌‏ای است؛ زیرا ابلیس در زمره فرشتگان بود و گمان می‌رفت از آنها باشد، ولى در علم پروردگار از جمله فرشتگان نبود».[۵]

۳ – صاحب تفسیر بحر العلوم می‌گوید؛ جبریون به ظاهر آیه حکم کردند و معتقدند ابلیس در اصل کافر بود. آنان می‌گویند هر کافری که اسلام می‌آورد، معلوم می‌شود او در اصل مسلمان بود، و هر مسلمانی که کفر ورزید، معلوم می‌شود او در اصل کافر بود؛ زیرا او در روز میثاق کافر بود.[۶]

 

اسلام کوئست


[۱]. بقره، ۳۴.

[۲]. ر. ک: مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج ‏۱، ص ۸۸، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.

[۳]. هود، ۴۳.

[۴]. ‏ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، تحقیق، المهدی‏، عبدالرزاق، ج ‏۱، ص ۵۴، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.

[۵]. بحرانى، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ‏۱، ص ۱۷۵، تهران، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ق: «عن أبی عبد الله(ع)، قال: «إیاک و الغضب، فإنه مفتاح کل شر». و قال: «إن إبلیس کان مع الملائکه، [و کانت الملائکه] تحسب أنه منهم، و کان فی علم الله أنه لیس منهم، فلما أمر بالسجود لآدم حمی و غضب، فأخرج الله ما کان فی نفسه بالحمیه  و الغضب».

[۶]. سمرقندى، نصربن محمد بن احمد، بحرالعلوم، ج ‏۱، ص ۴۳، بی‌جا، بی‌تا.