ما سوره روم و تفسیر آن‌را قبلاً شنیده‌ایم که می‌فرماید: «بین روم و فارس جنگی در گرفت که ایرانیان در آن جنگ پیروز شدند و مؤمنان بدین خاطر ناراحت شدند؟!»، سپس قرآن کریم آنان را بشارت می‌دهد که «در کمتر از ده سال شما خوشحال می‌شوید؛ زیرا که رومیان ایرانیان را شکست خواهند داد!»؛ من هنوز تفسیر و معنای درستی از آن نفهمیدم؛ چگونه است که مسلمانان از پیروزی یک دولت ظالم بر یک دولت کافر خوشحال می‌شوند؟ اما آنچه تعجبم را بیشتر کرد، روایتی از امام باقر(ع) بود که؛ در آن پیروزی را به پیروزی مؤمنان با ظهور حضرت حجت(عج) تفسیر کرده بود. لطفاً توضیح دهید.

پاسخ اجمالی

بعضی از روایات تفسیری، ناظر به باطن آیات هستند؛ یعنی برای بیان یک لایه از لایه‌های درونی آیه، صادر شده‌اند؛ از این‌رو میان متن چنین روایت‌ها و ظاهر آیات، نوعی ناهماهنگی دیده می‌شود که این مطلب طبیعی است؛ زیرا اگر موافق ظاهر آیه باشد، بیان ظاهر آیه خواهد بود نه باطن آن.
آیه چهار و پنج سوره روم[۱] که اشاره به خوشحالی مؤمنان از نصرت الهی دارد و در ادامه وعده خدا بر شکست لشکر ایران از رومیان آمده، یکی از معانی باطنی آن، بیان خوشحالی مؤمنان از یاری شدن از جانب خداوند در زمان ظهور امام زمان(عج) است. روایات متعددی از ائمه معصومین(ع) در این زمینه نقل شده است:
در روایتی که ابوبصیر از امام صادق(ع) در تفسیر اختلاف قرائتی از آیه نقل کرده، روم به بنی امیه تفسیر شده و شادی مؤمنان، به خوشحالی آنان از یاری خدا هنگام قیام حضرت مهدی(ع) بیان شده است.[۲]
در روایت یونس بن یعقوب از امام صادق(ع) آمده است؛ مؤمنان در قبرهایشان از قیام امام زمان(ع) خوشحال می‌شوند.[۳]
علامه مجلسی با اشاره به این‌که این دسته از روایات تفسیر باطنی آیه است، می‌گوید: به دلیل این‌که نسبت بنی ‌امیه به برده‌ای رومی منتهی می‌شود، روم، به بنی ‌امیه تفسیر شده است.[۴]
تناسب دیگری نیز که می‌توان بدان اشاره کرد، این است که سردسته دشمنان امام زمان به نام سفیانی، در منطقه شام که منسوب به بنی امیه است و خود او نیز از بنی ‌امیه محسوب می‌شود، قیام می‌کند؛ از این‌رو روم به بنی امیه‌، و علت خوشحالی مؤمنان، ظهور امام زمان معرفی شده است.
روایت دیگری نیز اشاره به بطن دیگری از آیه دارد که می‌فرماید: «خداوند، فاطمه(س) را یاری می‌کند».[۵]

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. «وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصرِ اللهِ».

[۲]. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۳۳۵، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.

[۳]. همان، ص ۳۳۶.

[۴]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۳۱، ص ۵۱۶، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۵]. فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات کوفی، ص ۳۲۲، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.