تفاوت واژه «زوج» و «شفع» در قرآن چیست؟

پاسخ اجمالی

«شَفع»؛ به معناى ضمیمه کردن چیزى به چیزى،[۱] و مقارن و همراه بودن دو چیز[۲] است. در آیه شریفه «وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ»؛[۳] شفع، اسم و به معناى جفت چنان‌که وتر به معناى تک است.[۴] البته در تفسیر این آیه، مفسران اقوال و احتمالات فراوانى ذکر کرده‌اند.
«
زوج» در لغت، به معنای جفت و کسی که برای او قرین و همراه باشد، آمده است.[۵] به هر دو قرین از مذکّر و مؤنّث در حیوانات که ازدواج یافته‌اند «زوج» گفته می‌شود.[۶] به هر دو قرین در غیر حیوانات نیز زوج اطلاق می‌شود؛ مثل یک زوج کفش (یک جفت).[۷] زوج و قرین زن، شوهر او است و زوج و قرین مرد، زن او است.[۸]


در قرآن کریم نیز زوج -به اعتبار قرین و همراه مرد- به زن اطلاق شده است: مانند: «وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّه …»؛[۹] و گفتیم: «اى آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن»‏.
بنابراین، زوج به کامل کننده دیگری و قرین و همراه او گفته می‌شود. به دیگر سخن؛ هر کدام از دو موجودی که با قرار گرفتن در کنار دیگری، آن‌را کامل می‌کند، زوج آن دومی می‌باشد؛ مثلاً مرد زوج زن و زن زوج مرد است. اما شفع؛ یعنی چیزی که همراه و ضمیمه می‌شود، در مقابل وتر که تنها است و ضمیمه و همراه ندارد.[۱۰]

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص ۴۵۷، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ‌۴، ص ۴۸، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.

[۲]. ابن فارس، أحمد، معجم مقائیس اللغه، محقق، مصحح، هارون، عبدالسلام محمد، ج ‌۳، ص ۲۰۱، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.

[۳]. فجر، ۳.

[۴]. قاموس قرآن، ج ‌۴، ص ۴۸؛ کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج ‏۱۰، ص ۲۳۲، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، ۱۳۳۶ش.

[۵]. قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۸۵؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۲، ص ۲۹۱، بیروت، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.

[۶]. قاموس قرآن، ج ‏۳، ص ۱۸۵؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص ۳۸۴.

[۷]. مفردات الفاظ القرآن، ص ۳۸۴ .

[۸]. «زوج المرأَه: بعلها. و زوج الرجل: امرأَته»؛ لسان العرب، ج ‏۲، ص ۲۹۲‏.

[۹]. بقره، ۳۵.

[۱۰]. «شفع… أصلٌ صحیح یدلُّ على مقارنَه الشیئین. من ذلک الشَّفْع خلاف الوَتْر»؛ معجم مقائیس اللغه، ج ‌۳، ص ۲۰۱؛ «[الشَّفْع]: نقیض الوتر»؛ حمیری، نشوان بن سعید‌، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم‌، ج ‌۶، ص ۳۴۹۹، بیروت، دار الفکر المعاصر، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.‌