ارتباط میان آیه «مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلام‏» با خصلت بی‌نهایت‌طلبی و تنوّع‌طلبی انسان چیست؟

پاسخ اجمالی

از مجموع آیاتی که بحث «سبل الی الله» و «صراط مستقیم» را بیان کرده‌اند می‌توان به این مطلب پی برد که مطلوب همه انسان‌ها رسیدن به کمال نامتناهی و دوری از هرگونه نقص و کاستی است و همه برای رسیدن به آن در تلاش‌اند و برای رسیدن به این مطلوب هم فقط یک راه وجود دارد و آن «صراط مستقیم» است. بنابراین بی‌نهایت‌طلبی انسان را این‌گونه می‌توان از این آیه شریفه به دست آورد که مقصود نهایی انسان یک کمال بی‌نهایت است. تنوّع‌طلبی را هم به طور روشن‌تر می‌توان از آیه استنباط کرد؛ زیرا «سُبُل» که در این آیه به معنای تعدد راه‌های رسیدن به مطلوب است، مناسب و مطابق تنوع‌خواهی انسان است؛ یعنی هرکسی مطابق ظرفیت و وسعی که دارد، به گونه‌ای در صراط مستقیم قرار می‌گیرد و مطابق آن به مقصود خود می‌رسد که البته این به معنای وجود چند صراط مستقیم نیست.
 

پاسخ تفصیلی

در آیه مورد پرسش می‌خوانیم: «خداوند به برکت آن(نور و کتاب)، کسانى را که از خشنودى او پیروى کنند، به راه‌هاى سلامت، هدایت می‌کند؛ و به فرمان خود، از تاریکی‌ها به سوى روشنایى می‌برد؛ و آنها را به سوى راه راست، رهبرى می‌نماید».[۱] برای روشن شدن ارتباط میان این آیه و ویژگی بی‌نهایت‌طلبی و تنوّع‌خواهی انسان، بیان چند مطلب لازم است:

 

۱ – خداى تعالى در قرآن به طور متعدد نام «صراط» و «سبیل» را برده، با این تفاوت که فقط یک صراط مستقیم را به خود نسبت داده، ولى در انتساب سبیل به خود، از سُبُل (جمع سَبیل) نام برده است؛ مثلاً درباره سَبیل فرموده: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»؛[۲] و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راه‌هاى خود، هدایتشان خواهیم کرد. همچنان که در آیه مورد بحث می‌خوانیم: «قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدِیهِمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ».[۳]
نکته قابل توجه این‌که خداوند «سَبیل(راه‌ها)» را متعدد و بسیار قلمداد نموده ولی «صراط» را واحد دانسته است. پس سبیل غیر از صراط مستقیم است؛ چون سبیل متعدد است و به اختلاف احوال رهروانِ راه عبادت، مختلف می‌شود، به‌خلاف صراط مستقیم که یکى است.

 

۲ –  با دقت در آیات[۴] این نکته فهمیده می‌شود که؛ نسبت صراط مستقیم به سبیل‌ها، همانند نسبت روح است به بدن؛ همان‌طور که بدن انسان در طول زندگی، حالات مختلفى دارد و در هر یک از آن حالات، غیر آن انسان در حالت دیگر است، سبیل‌ها هم در عین تمایز با یکدیگر، عین صراط مستقیم‌اند.
به عبارت دیگر؛ همچنان که انسان در حال جنینی غیر همان انسان در حال طفولیت و جوانى و کهولت است، اما در عین حال، روح او همان روح است و در همه آن دوران یکى است و با بدن او در همه دوران متحد است، در صراط مستقیم هم براى سبیل مرتبه‌هاى بسیارى است؛ بعضى از آنها خالص و بعضى دیگر آمیخته با شرک و ضلالت است، بعضى کوتاه‌تر و بعضى دیگر دورتر است، اما هر چه هست به سوى صراط مستقیم می‌رود و به معنایى دیگر، همان صراط مستقیم است.


خداى سبحان همین معنا (یعنى اختلاف سبیل و راه‌هایى را که به سوى او منتهى می‌شود و نیز این‌که همه آن سبیل‌ها از صراط مستقیم و مصداق آن‌اند) را در مَثَلى که براى حق و باطل زده، بیان کرده و فرموده‌اند: «خداوند از آسمان آبى فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانه‌اى به اندازه آنها سیلابى جارى شد؛ سپس سیل بر روى خود کفى حمل کرد؛ و از آنچه [در کوره‌ها،] براى به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگى، آتش روى آن روشن می‌کنند نیز کف‌هایى مانند آن به وجود می‌آید -خداوند، حق و باطل را چنین مَثَل می‌زند!- امّا کف‌ها به بیرون پرتاب می‌شوند، ولى آنچه به مردم سود می‌رساند (آب یا فلز خالص‏) در زمین می‌ماند؛ خداوند این‌چنین مثال می‌زند!».[۵]


در این مَثَل ظرفیت دل‌ها و فهم‌ها را در گرفتن معارف و کمالات، مختلف دانسته است، در عین این‌که آن معارف همه و همه مانند باران متکى و منتهى به یک رزقى آسمانى است. یک آب بود ولى به شکل‌های مختلف از نظر کمى و زیادى به صورت سیل در آمد؛ در معارف نیز یک چیز است، عنایتى است آسمانى، اما در هر دلى به شکلی خاص درمی‌آید.


به دیگر سخن؛ صراط مستقیم، راهى است به سوى خدا که هر راه دیگرى که خلایق به سوى خدا دارند، شعبه‌اى از آن است، و هر طریقى که آدمى را به سوى خدا راهنمایى می‌کند، بهره‌اى از صراط مستقیم را دارد، به این معنا که هر راهى و طریقه‌اى که فرض شود، به آن مقدار آدمى را به سوى خدا و حق راهنمایى می‌کند که خودش از صراط مستقیم دارا و متضمن باشد، اگر آن راه به مقدار اندکى از صراط مستقیم را دارا باشد، رهرو خود را کمتر به سوى خدا می‌کشاند، و اگر بیشتر داشته باشد، بیشتر می‌کشاند، و اما خود صراط مستقیم بدون هیچ قید و شرطى رهرو خود را به سوى خدا هدایت می‌کند و می‌رساند.[۶]

 


حال با توجه به این دو مقدمه در پاسخ به سؤال مطرح شده می‌گوییم: می‌توان ارتباط مفاد آیه شریفه مذکور را با خصلت بی‌نهایت‌طلبی و تنوّع‌طلبی انسان نیز به دست آورد. با این توضیح که از مجموع آیاتی که بحث «سبل الی الله» و صراط مستقیم را بیان کرده‌اند می‌توان به این مطلب پی برد که مطلوب همه انسان‌ها رسیدن به کمال نامتناهی و دوری از هر گونه نقص و کاستی است و همه برای رسیدن به آن در تلاش‌اند[۷] و برای رسیدن به این مطلوب هم فقط یک راه وجود دارد و آن «صراط مستقیم» است که در قرآن از آن به «صراط الله» یاد شده است.[۸] بنابراین، بی‌نهایت‌طلبی انسان را این‌گونه می‌توان از این آیه شریفه به دست آورد که مقصود نهایی انسان یک کمال بی‌نهایت است.[۹]


اما تنوّع‌طلبی را به طور روشن‌تر می‌توان از آیه استنباط کرد؛ زیرا همان‌گونه که گفتیم؛ «سبل» که در این آیه به معنای تعدد راه‌های رسیدن به مطلوب است، مناسب و مطابق تنوع‌طلبی انسان است؛ یعنی هرکسی مطابق ظرفیت و وسعی که دارد، به گونه‌ای در صراط مستقیم قرار می‌گیرد و مطابق آن به مقصود خود می‌رسد. پس نهایت‌طلبی انسان در مقصد و مطلوب اوست نه در راه رسیدن به آن (تا به سبب آن، راه‌ها متعدد یا بی‌نهایت شوند)، هر چند با تنوع‌طلبی به طرق مختلفی می‌توان به این هدف رسید و هرکسی طبق ظرفیت خود، راهی را به سوی مقصدش بر می‌گزیند.

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. مائده، ۱۶.

[۲]. عنکبوت، ۶۹.

[۳]. مائده ۱۵ و ۱۶

[۴]. از قبیل آیه: «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» (یس، ۶۱) و آیه: «قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیَماً مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً؛ بگو به درستى پروردگار من، مرا بسوى صراط مستقیم که دینى است قیم، و ملت حنیف ابراهیم، هدایت فرموده»؛ (انعام، ۱۶۱) نیز این معنا استفاده می‌شود؛ چون هم عبادت را صراط مستقیم خوانده، و هم دین را، با این‌که این دو عنوان بین همه سبیل‌ها مشترک هستند.

[۵]. رعد، ۱۷: «أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَهٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رابِیاً وَ مِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْیَهٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ».

[۶]. ر.ک: موسوى همدانى، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، ص ۴۵ – ۵۴، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.

[۷]. «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ»؛ اى آدمى، به درستى که تو به سوى پروردگارت تلاش می‌کنى و بالآخره به دیدار او نایل می‌گردی. انشقاق، ۶.

[۸]. «إِنَّکَ لَتَهدِى إِلىَ‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِى لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ  أَلَا إِلىَ اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ»؛ تو به راه راست راه می‌نمایى، راه آن خدایى که از آن اوست هر چه در آسمان‌ها و زمین است. آگاه باشید که همه کارها به خدا باز می‌گردد. شوری ۵۲ و ۵۳.

[۹]. این معنا با تفاسیری که «السلام» را در «سبل السلام» از اسمای الهی گرفته (هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المومن المهیمن) و آن‌را به معنای «سبل الله» دانسته‌اند، بیشتر مطابق است. ر.ک: شریف لاهیجى، محمد بن على، تفسیر شریف لاهیجى، تحقیق، حسینى ارموى، میر جلال الدین، ج ‏۱، ص ۶۲۸، تهران، دفتر نشر داد، چاپ اول، ۱۳۷۳ش؛ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغى، محمد جواد، ج ‏۳، ص ۲۷،  تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش؛ عاملى ابراهیم، تفسیر عاملى، تحقیق، غفارى، على اکبر، ج ‏۳، ص ۲۴، تهران، انتشارات صدوق، ۱۳۶۰ش.