تفسیر آیه الکرسی همراه با معنای واضح چیست؟

پاسخ اجمالی

برای روشن شدن تفسیر آیه الکرسی چند موضوع را در این ارتباط بررسی می‌کنیم.


۱ – شأن نزول «آیه الکرسی»
در مورد شأن نزول آیه الکرسی امام صادق(ع) می‌فرماید: «یهود معتقد بودند وقتى خداى توانا آسمان‌‌ها و زمین را آفرید در حالى‌که بر فراز کرسى نشسته بود که روى دو زانوى خود تکیه کرده بود و بدین وسیله رفع خستگى نمود؛ لذا آیه الکرسی بر ردّ اعتقاد آنان نازل شد».[۱]


۲ –  اهمیت و جایگاه «آیه الکرسى»
در اهمیت و فضیلت آیه الکرسی احادیث زیادی با ثواب‌های گوناگون نقل شده است، که برای نمونه دو مورد بیان می‌شود:
پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «برگزیده قرآن سوره بقره و برگزیده بقره، آیه الکرسى است، در آن پنجاه کلمه است و در هر کلمه‌اى پنجاه برکت است».[۲]
همچنین امام صادق(ع) می‌فرماید: «براى هر چیز نخبه‌اى است و نخبه و قلّه قرآن، آیه الکرسى است هر کس یک‌بار آن‌را بخواند خداوند هزار ناگوارى از ناگواری‌هاى دنیا و هزار ناگوارى از ناگواری‌هاى آخرت را از او بر می‌گرداند، آسان‌ترین ناگوارى دنیا فقر و سهل‌ترین ناگوارى آخرت عذاب قبر است و من به امید ارتقای درجه و مقامم آن‌را می‌خوانم»‏.[۳]
در روایات به خواندن آیه الکرسی در منزل،[۴] در تعقیب نمازها،[۵] موقع خواب،[۶] هنگام خارج شدن از منزل،[۷] زمان سوار شدن بر مرکب،[۸] وقت زیارت قبور مؤمنان[۹] و… سفارش شده است.


۳ –  حدود آیه الکرسی
در مورد حدود آیه الکرسی دو دیدگاه وجود دارد و قائلان به هر دیدگاه، دلایلی ارائه کرده‌اند که به اختصار بیان می‌شود.
۳-۱ –  آیه الکرسی، یک آیه است؛ یعنی از «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» تا «وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ» است؛ به چند دلیل:

الف. ظاهر بسیارى از روایات همین را تأیید می‌کند، بویژه این‌که آنچه مشهور است و در روایات آمده عبارت «آیه الکرسى» است که کلمه «آیه» مفرد است و تنها شامل یک آیه می‌شود.[۱۰] و اگر تا «هُمْ فِیها خالِدُونَ» بود باید تعبیر به آیات می‌شد.

ب. اضافه شدن آیه به کرسى هم، مؤیّد دیگر است؛ زیرا آیه‌ای که مشتمل بر لفظ «کرسى» است، آیه ۲۵۵ سوره بقره بوده، ولی در آیات بعد از آن، لفظ کرسى نیامده است.[۱۱]

ج. تمام مفسران شیعی و سنی؛ فضائل و خواص آیه الکرسى را ذیل آیه ۲۵۵ سوره بقره بیان کرده‌اند، سپس به تفسیر دو آیه بعد از آن پرداخته‌اند.


۲ – برخی نیز آیه الکرسی را تا آیه ۲۵۷ (هُمْ فِیها خالِدُونَ) دانسته‌اند. به سه دلیل:

الف. متعارف بودن بین مسلمانان.

ب. در روایات سفارش شده است که آیه الکرسى و دو آیه بعد از آن خوانده شود.[۱۲]
آنچه درباره آیه الکرسی مناسب به نظر می‌رسد این است که؛ با توجه به روایاتی که عنوان «آیه الکرسی» در آن ذکر شده، به همان آیه ۲۵۵ سوره بقره می‌گویند، اما در برخی روایات علاوه بر سفارش به خواندن آیه الکرسی، به خواندن دو آیه بعد از آن هم سفارش شده است، ولی نه به عنوان آیه الکرسی؛ از این‌رو، میان عرف مؤمنان جا افتاده است که آیه الکرسی به سه آیه ۲۵۵ تا ۲۵۷ سوره بقره گفته می‌شود.
در عین حال؛ در این‌جا تفسیر هر سه آیه بیان می‌شود.


۴ –  تفسیر آیه ۲۵۵ سوره بقره
«
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ».


پس از آن‌که خداوند داستان امت‌هاى گذشته و اختلاف آنان را با پیامبرانشان در مسئله توحید بیان کرد، در این آیه شریفه به بیان توحید می‌پردازد.
«
اللَّهُ»؛ یعنى کسى که به دلیل قدرت و توانایی‌اش بر نعمت‌ها، پرستش سزاوار اوست. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»؛ احدى جز او سزاوار پرستش و خدایى نیست.
«
الْحَیُّ الْقَیُّومُ»؛ زنده‌اى که قائم است به تدبیر خلق از آفرینش ابتدایى مردم و سپس روزى دادن به آنها.

 


«
لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ»؛ او را نه چُرت و نه خواب سنگین می‌گیرد. بعضى می‌گویند: یعنى او غافل از مردم نمی‌گردد و آنها را فراموش نمی‌نماید.
«
لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ»؛ براى اوست سلطنت و تصرف آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است.
«
مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ»؛ کیست که شفاعت کند نزد او جز به اجازه‌اش. این جمله استفهامى است که معناى انکار و نفى دارد؛ یعنى شفاعت نمی‌کند در روز قیامت کسى براى دیگرى جز به اجازه خدا و امر خدا؛ چون مشرکان می‌پنداشتند که بُت‌ها براى آنان شفاعت می‌کنند.
«
یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ»؛ می‌داند آنچه روبه‌رو و آنچه پشت سر ایشان است.


«
وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ»؛ به چیزى از دانش او احاطه ندارند. مقصود از کلمه «علم» در این‌جا «معلوم» است یعنى به معلومات او احاطه ندارند.
«
إِلَّا بِما شاءَ»؛ مگر آنچه را که خود او بخواهد که دیگران بدانند و آنان را آگاه کند.
«
وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ»؛ علم و آگاهى خدا آسمان‌ها و زمین را فرا گرفته است.
«
وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما»؛ یعنى بر خداوند حفظ آسمان‌ها و زمین سنگین و سخت نمی‌باشد.


«
وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ»؛ او بالاتر است از مانندها و ضدها و مثل‌ها و از آنچه نشانه نقص و دلیل حدوث است و او توانا است و عظیم الشأن که هیچ چیز او را ناتوان نمی‌کند و دانایى است که هیچ چیز بر او پوشیده نیست و براى مقدورات و معلومات او نهایت و پایانى نیست.[۱۳]

 


تفسیر آیه ۲۵۶ سوره بقره

«لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیم».
«
لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»؛ اکراه و اجبارى در دین نیست و امور مذهب بر قدرت و اختیار مبتنى است نه بر إجبار.
«
قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»؛ ایمان از کفر (و حق از باطل) با دلایل روشن، جدا شد.
«
فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ…»؛ هر کس کافر شود به شیطان و بت‌ها، و خدا را تصدیق کند، به نیروى بازدارنده مطمئنى دست یافته که قطع نمی‌شود.


تفسیر آیه ۲۵۷ سوره بقره

«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ».
«
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»؛ خدا ولى و سرپرست کسانى است که بخواهند ایمان آورند، و با لطف و کمک خویش آنان را از تاریکی‌هاى کفر و گمراهى بیرون می‌آورد و به نور و هدایت راهنمایى می‌کند. یا منظور این است که خداوند مؤمنان را از شبهاتى که در دین براى آنها به وجود می‌آید بیرون می‌برد و به وسیله راه حل‌هایى که در اختیارشان می‌گذارد، آنان را به نور یقین می‌رساند.
«
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»؛ کسانى که بر کفر اصرار ورزند به عکس مؤمنان، اولیاى آنها شیاطین هستند که عهده‌دار امور آنان می‌باشند.
«
یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ»؛ آنان را از نور هدایت و روشنایى به تاریکی‌هاى جهل و شرک بیرون می‌برند.
«
أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ»؛ اینان اهل آتش و براى همیشه در آن خواهند بود.[۱۴]

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. کلینی، الکافی، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج ‏۲، ص ۶۶۱، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم‏، ۱۴۰۷ق‏.

[۲]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: بلاغى، محمد جواد، ج ‏۲، ص ۶۲۶، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.

[۳]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، تحقیق، رسولى محلاتى، سید هاشم، ج ‏۱، ص ۱۳۶، تهران، چاپخانه علمیه، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.

[۴]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۲، ص ۶۲۶؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ‏۱، ص ۲۰، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.

[۵]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص ۴۵ – ۴۶، نجف، مطبعه حیدریه، چاپ اول، بی‌تا.

[۶]. الکافی، ج ‏۲، ص ۵۳۹.

[۷]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص ۳۴۵، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق.

[۸]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏۷۳، ص ۲۹۵، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۹]. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج ‏۱، ص ۱۷۶، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.

[۱۰]. جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‏۱، ص ۵۸۱ – ۵۸۲؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۲، ص ۲۷۶، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

[۱۱]. همان.

[۱۲]. الکافی، ج ۲، ص ۶۲۱.

[۱۳]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۲، ص ۶۲۸ – ۶۲۹.

[۱۴]. همان، ص ۶۳۱ – ۶۳۳.