آیا آیات و روایات؛ گویای این هستند که مجازاتها باید در ملأ عام اجرا شوند؟
آیا در دین مبین اسلام؛ آیه یا حدیثی دال بر الزام اجرای مجازات در ملأ عام وجود دارد؟ و اینکه در دیگر ادیان آسمانی آیا حکم متشابهای وجود دارد یا خیر؟ نظر فقها و عالمان دینی در مورد موضوع فوق و همچنین تفسیر آیه ۲ سوره نور چیست؟
پاسخ اجمالی
در آیات قرآن کریم؛ تصریحی بر اینکه مجازات تمام مجرمان باید در ملأ عام باشد وجود ندارد، تنها درباره مجازات زناچنین آمده است: «الزَّانِیَهُ وَ الزَّانی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَهَ جَلْدَهٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَهٌ فی دینِ اللهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ باللهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنینَ»؛[۱] هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید و نباید رأفت [و محبّت کاذب] نسبت به آن دو شما را از اجراى حکم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند.
در روایتی از امام علی(ع) نیز چنین نقل شده است: «ای گروه مسلمانان! بیایید تا بر این مرد حد را اقامه کنیم…».[۲]
بررسی آیه ۲ سوره نور
آیه دوم سوره نور صراحت دارد که هنگام اجرای حدّ زنا؛ باید عدهای از مؤمنان شاهد اجرای حد باشند. البته بین فقها در وجوب یا استحباب این امر اختلاف نظر وجود دارد. برخی از آنان چنین چیزی را واجب دانستهاند و برخی دیگر؛ امر در آیه را دال بر استحباب میدانند.[۳]
به هر حال؛ نکاتی که میتوان از این آیه مبارکه استفاده کرد از این قرار است:
۱ – این آیه تأکید دارد که باید حدود الهی اجرا شوند و در این راه هیچگونه تساهلی انجام نگیرد.
۲ – وجوب یا استحباب حضور عدهای از مؤمنان؛ فقط نظارت بر اجرای حدّ این گناه (زنایی که حد آن صد ضربه شلاق است) تشریع شده است، بنابراین، و بنابر اصل؛ نمیتوان این حکم را برای دیگر مجازاتهای زنا (از قبیله رجم و…) یا دیگر مجازاتها (انواع حدود یا تعزیر) تعمیم داد. پس در صورتی که حضور عدهای لازم باشد فقط درباره این مجازات قابل اجرا است.
۳ – آیه میفرماید: «باید عدهای از مؤمنان شاهد این عذاب باشند»؛ این عبارت به معنای اجرای حد در ملأ عام نیست، بویژه با تفسیری که از کلمه «طائفه» شده است که در قسمت بعد بیان خواهد شد. پس میتوان اجرای این حد را طوری برنامهریزی کرد که تنها عدهای از مؤمنان حاضر شوند و اجرای این حد را شاهد باشند.
۴ – اینکه منظور از «طائفه» در آیه چیست؛ در روایات[۴] و کتابهای فقها[۵] گفته شده: بر یک نفر هم طائفه گفته میشود؛ پس اجرای آن در ملأ عام، تصریح این آیه نیست.
۵ – عدهای میگویند: حضور این عده از مؤمنان برای عبرت گرفتن است، تا از عاقبت گناه این افراد عبرت بگیرند.[۶]این نکته هم صحیح به نظر نمیآید؛ چرا که درخواست خداوند از مؤمنان است و مؤمنان در مظان این گناهان نیستند، بویژه آنکه اطلاق کلمه «مؤمن» از سوی خداوند؛ بر حقیقت ایمان – بر اساس مراتب – دلالت دارد؛ لذا میتوان گفت که؛ مقصود مردم عادی نیستند و گرنه خداوند از عبارت «الناس= مردم» یا مشابه آن استفاده میکرد. بنابراین، انحصار «اجرای حد» در ملأ عام به «عبرتگیری دیگران»، صحیح به نظر نمیآید.
۶ – با توجه به این بخش از آیه که میفرماید: «و نباید رأفت [و محبّت کاذب] نسبت به آن دو شما را از اجراى حکم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند»؛ و با توجه به اینکه شهادت بر اجرای این حد بعد از نداشتن مهربانی و تساهل در اجرای احکام الهی آمده؛ میتوان چنین استفاده کرد که: شهادت مؤمنان از این بابت است که عدهای از انسانهای برجسته اجتماع؛ اصل و کیفیت اجرای حدّی از حدود الهی را شاهد باشند تا حدود الهی به بهانههای مختلف از جمله تساهل و رأفت و مهربانی بیجا تعطیل نشود. پس گویا حضور این عده؛ ضامن اجرای حدود الهی است و حاکمان و کسانی که حدود را اجرا میکنند باید بدانند که عدهای از مؤمنان بر اجرا و کیفیت اجرای حد ناظراند.
بررسی روایت
صرف نظر از بررسی سندی روایت؛ روایت مذکور دلالتی بر انجام مجازات در ملأ عام ندارد؛ چرا که در ادامه آن؛ چنین آمده است که امام علی(ع) از مردم میخواهند کسانی که حقی از حقوق خداوند بر گردن دارند محل را ترک کنند، همه افراد میروند! و جز خود امام علی(ع) و امام حسن و امام حسین(ع) کسی باقی نمیماند![۷]
همانطور که بیان شده است در آئین یهود برخی از مجازاتها که در انظار مردم انجام میگرفته وجود داشته است.[۸]
بنابراین، اجرای حدود در ملأ عام از این آیه استفاده نمیشود، اگر چه حاکم اسلامی میتواند جهت برخی از مصالح، حدّ یا تعزیری را در ملأ عام اجرا کند، اما انجام آن در ملأ عام هم؛ از مسائل ضروری نیست.[۹]
اسلام کوئست
[۱]. نور، ۲.
[۲]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۷، ص ۱۸۸، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۳]. حائری طباطبایی، سید علی بن محمد، ریاض المسائل، ج ۱۵، ص ۵۱۷، قم، مؤسسه آل البیت (ع)، ۱۴۱۸ق.
[۴]. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج ۱۰، ص ۱۵۰، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
[۵]. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج ۵، ص ۲۲۳، تهران، المکتبه المرتضویه، ۱۳۸۷ق.
[۶]. مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص ۷۸۰، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
[۷]. البته امکان دارد که منظور از انصراف مردم، انصراف آنان از اجرای حدّ(پرتاب سنگ در سنگسار) باشد، ولی ممکن است منظور از انصراف مردم؛ رفتن آنان باشد؛ چرا که در روایت آمده: تنها امام و دو فرزندشان باقی ماندند.
[۸]. ر. ک: «پیشینه تاریخی حکم سنگسار (رجم)»، سؤال ۱۵۴۸.
[۹]. مکارم شیرازی، ناصر، استفتاءات جدید، ج۳، ص ۳۶۰، قم، مدرسه امام علی بن ابیطالب(ع)، ۱۴۲۷ق.
پاسخ دهید