او سید و امام حاج آقا حسین بن سید علی بن سید احمد بن علی نقی بن سید جواد بن سید مرتضی بن سید محمد بن سید عبد الکریم طباطبائی بروجردی مدّ ظله زعیم و پیشوای شیعه و پرچمدار شریعت است.

وی (که سایه اش مستدام باد) در بروجرد به سال ۱۲۹۲ق به دنیا آمد و در آنجا رشد نمود. آغاز تربیت علمی او در دامان پدر بزرگواراش و عده ای از علمای دیار خود بود آنگاه که به فراگیری مبادی و مقدّمات علوم دینی نزد ایشان پرداخت. سپس در سال ۱۳۱۰ق در حالی که ۱۲ سال بیش نداشت، به اصفهان مسافرت کرد و در محضر جماعتی از فضلا  و بزرگان علم حضور یافت. دانش معقول را نزد دو عالم شاخص مولی محمد کاشانی و خان قشقائی فراگرفت، و در علم منقول از علّامه میرزا ابوالمعالی کلباسی و حجّت سید محمّد باقر درچه ای و علّامه سید محمد تقی مدرّس  بهره مند شد. به مدّت ۸ سال در اصفهان ساکن بود تا اینکه در سال ۱۳۱۸ق عزم سفر به عتبات مقدّسه نمود و در درس فقه و اصول امام خراسانی (ره) (آخوند خراسانی) به مدّت ۴ سال حضور یافت. پس به مطلوب و مقصود خود رسید و یکی از شاگردان بزرگ و برجسته آخوند (ره) گردید. وی از جمله کسانی بود که در اثنای درس با استادش بحث و اشکال می کرد و مرحوم آخوند با وجود هیبت و عظمتش، با دقّت به سخنان و اشکالات وی گوش می داد. گاهی اشکال او را می پذیرفت و گاهی رد می کرد. (آیت الله العظمی بروجردی) در علم رجال نزد آیت الله شریعت اصفهانی حاضر شد تا اینکه از جانب ایشان به مراتب والای علمی نائل گشت. (آیت الله العظمی بروجردی) در سال ۱۳۲۸ق به امر استاد خراسانی اش (مرحوم آخوند خراسانی) و به نیابت از ایشان، به بروجرد بازگشت تا به انجام امور شرعی و وظایف دینی بپردازد. وی در بروجرد بود تا اینکه در سال ۱۳۴۴ق برای انجام مناسک حجّ به بیت الله الحرام مشرّف شد. هنگام بازگشت به عراق آمد و در نجف اشرف به مدّت تقریبا ۸ ماه اقامت کرد و در سال ۱۳۴۵ق به ایران بازگشت. وی سپس عزم سفر به خراسان نمود و در آنجا چند ماهی را ساکن شد. سپس به قم مسافرت کرد و چند ماهی را نیز در آنجا سپری کرد و آنگاه به بروجرد بازگشت. وی (که سایه اش مستدام باد) در سال ۱۳۶۳ق مبتلا به بیماری (فتق) شد. پس به بیمارستان فیروزآبادی در تهران رفت و هنگام گذارش به قم، با خداوند عهد کرد که اگر از بیماری اش شفا یافت، در جوار صدیقه صغری (حضرت فاطمه بنت امام موسی بن جعفر ع) سکنی گزیند.

پیش از این، مؤسّس حوزه علمیه قم علّامه حجّت و آیت حاج شیخ عبد الکریم حائری (طیّب الله ثراه) بود که رغبت و اشتیاقش را برای آمدن سید (بروجردی ره) به شهر قم ابراز می کرد امام وی خودداری می کرد. هنگامی که حوزه علمیه قم مؤسّس خود را در سال ۱۳۵۵ق از دست داد، حجج و آیات عظام سید کوه کمری، سید خوانساری و سید صدر الدین به اداره حوزه علمیه قم اقدام نمودند. هنگامی که خداوند سید (بروجردی ره) را شفا داد، عده ای از فضلای قم نزد او آمدند و از وی درخواست کردند تا در کنار ایشان (فضلای ساکن در قم) بماند. پس درخواست ایشان را برای عمل به عهد سابقش، اجابت نمود.

 

(آیت الله العظمی بروجردی ره) در روز پنج شنبه ۲۲/۱/۱۳۶۴ق با تجلیل و احترام وارد شهر مقدّس قم شد. هنگامی که در خانه اش استقرار یافت، آیات عظام (سید کوه کمری، سید خوانساری و سید صدر الدین) نزد وی آمدند و مدرسه علمیه و نماز جماعت را به ایشان واگذار کردند. ایشان با همکاری این علمای اعلام مشغول ساماندهی و نظم بخشی به حوزه علمیه مقدّسه قم گردید تا اینکه جهان اسلام دچار ضایعه غم انگیز وفات امام اکبر سید ابوالحسن اصفهانی (ره) و حجّت قمی در نجف اشرف شد. پس از آن نیز حادثه بزرگ دیگری در قم مقدّس اتفاق افتاد و آن وفات آیات عظام کوه کمری، خوانساری و سید صدر یکی پس از دیگری بود.

از این رو، زعامت دینی و ریاست مذهب امامیه در شهر مقدّس قم منحصر در سید (آیت الله العظمی بروجردی) ـ که سایه اش مستدام باد ـ گردید. وی به اداره امور حوزه علمیه قم و دیگر حوزه های علمیه در سراسر ایران به نیکوترین وجه پرداخت. از جمله اینکه به طلّاب شهریه پرداخت کرد و به طلّاب حوزه علمیه نجف و مشاهد مشرّفه نان توزیع نمود. همه این امور به دست نماینده امین و تامّ الاختیارش در عراق علّامه حاج شیخ نصر الله خلخالی بود.

سیّد (آیت الله العظمی بروجردی) دارای خدمات شایانی به مسلمانان است. برخی از این خدمات عبارتند از:

۱ – ساخت مسجد جامع عظیمی در شهر مقدّس قم. این مسجد امروزه بزرگترین مسجد در ایران است.

۲ – ساخت مدارس علمیه در کرمانشاه و نجف و دیگر شهرها

۳ – ساخت دو حمّام در شهر سامراء. یکی ویژه مردان و دیگری ویژه بانوان.

۴ – چاپ کتاب (الخلاف) شیخ طوسی ره

۵ – چاپ کتاب (جامع الرواه) مولی اردبیلی ره در دو جلد.

۶ – چاپ کتاب (جعفریات) همراه با کتاب (قرب الاسناد) حمیری.

۷ – چاپ جلد نهم از کتاب (مفتاح الکرامه) و نیز چاپ دیگر آثار که در حدّ شمارش نیست.

۸ – تراث علمی و آثار نیک ایشان از جمله: کتاب ارزشمند و گراسنگ جامع احادیث الشیعه که در آن روایات آل الرسول (علیهم السلام) گردآوری شده است. جزء اوّل و دوّم این کتاب (کتاب الطهاره و کتاب الصلاه) چاپ شده است. به نظر حقیر این کتاب فقیه را در مقام استنباط از مراجعه به سائر کتب روایی بی نیاز می کند. زیرا هر بابی از این کتاب مشتمل بر روایات مرتبط به آن است.

۹ – خرید زمینی در شهر مقدّس کربلا برای ساخت حسینیه ای در خیابان مخیّم به وسیله نماینده ثقه و امینش حاج شیخ نصر الله خلخالی. پس به امر و در زمان حیاتشان سرداب هایی بنا شد تا اینکه ایشان (آیت الله العظمی بروجردی) در ۱۳ شوّال سال ۱۳۸۰ق وفات یافتند. طبقه اوّل این بنا، به اشاره سید طائفه شیعه، مولای ما الحجه البالغه، هدایت گر امّت، آیت الله العظمی سید عبد الهادی شیرازی (اعلی الله مقامه الشریف) ساخته شد. بقیه این ساختمان، با هزینه تاجر معتبر و شایسته، حاج محمّد حسین معتمدی اصفهانی (عمرش مستدام باد) بنا شد. سپاس خدای را که این بنا فاخرترین مکان برای نزول هیأتهای علمی از نجف اشرف در ایام زیارتی مخصوصه و غیر آن است.

۱۰ – دستور ایشان (ره) به ساخت مساجد و وضوخانه در ایستگاه های قطار در مسیر تهران و خراسان است بدین جهت که زائرین به سهولت بتوانند نمازهای خود را در وقت خود ادا نمایند.

۱۱ – اعزام مبلّغ به آلمان و آمریکا. وی (ره) علّامه شیخ محمّد تقی محقّقی را به هامنبورگ فرستاد و به او دستور داد تا مسجد عظیمی را در آنجا بنا کند. همچنین علّامه شیخ مهدی فرزند مرحوم آیت الله العظمی حائری (ره) را به آمریکا فرستاد. اما افسوس که بقاء و استمرار این امور خیریه، متوقّف بر حیات ایشان (ره) بود و انجام این امور پس از رحلت ایشان سست گردید بلکه به طور کلّی قطع شد. خداوند مقامش را عالی گرداند. قصد و همّت ایشان این بود که حسینیه بزرگی را در بغداد بنا کند. به وکیل عام خود نامه ای نوشت و او را به خرید زمینی بزرگ در بهترین جای بغداد تشویق نمود. اما خواست و امر الهی قطعی است و هیچ چیز حکم خداوند را به تاخیر نمی اندازد. این آخرین نامه ای بود که آیت الله العظمی بروجردی (ره) درباره این موضوع به نماینده عام خود نوشت و آن نامه در مدرسه شان (مدرسه آیت الله بروجردی در نجف اشرف) ایام وفات ایشان بر روی منبر توسّط خطیب توانا شیخ احمد وائلی قرائت شد که اثر فراوانی در شرکت کنندگان آن مراسم بر جای گذاشت.


ذرایع البیان فی عوارض اللسان، آیت الله العظمی شیخ محمد رضا طبسی نجفی ره، ج۲، ص ۲۰۵ ـ ۲۱۰ ترجمه: محمد علی مروجی طبسی