«فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ» در مورد چه کسانی است؟

پاسخ اجمالی

قرآن کریم در اوصاف برخی از مؤمنان می‌فرماید: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا».[۱]
در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بسته‌‏اند ایستاده‌‏اند. بعضى از آنها به عهد خود وفا کرده، جان را به جان آفرین تسلیم نمودند و در میدان جهاد شربت شهادت نوشیدند، و بعضى نیز در انتظارند و هیچ‌گونه تغییر و تبدیل در عهد و پیمان خود ندادند و کمترین انحراف و تزلزلى در کار خود پیدا نکردند.


این گروه از مؤمنان –بر عکس منافقان و یا مؤمنان ضعیف الایمان که طوفان حوادث آنها را به این طرف و آن طرف مى‌‏افکند- مانند کوه، ثابت و استوار ایستادند، و اثبات کردند عهدى که با پروردگار بستند، هرگز گسستنى نیست.
واژه «نحب» -بر وزن عهد- به معناى عهد، نذر و پیمان است. گاه به معناى مرگ، یا خطر و یا گریه با صداى بلند نیز آمده است.[۲]
مفسران قرآن در ارتباط با این‌که این آیه ناظر به چه افرادى است، اختلاف نظر دارند.


دانشمند معروف اهل سنت، حاکم ابو القاسم حسکانى با سند از على(ع) نقل مى‏‌کند که آن‌حضرت فرمود: «فینا نزلت “رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ” فانا و اللَّه المنتظر و ما بدلت تبدیلا»؛ آیه رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ، در باره ما نازل شده است، و به خدا سوگند من همان کسى هستم که انتظار (شهادت) را مى‌‏کشم، (و قبلاً مردانى از ما همچون حمزه سید الشهدا(ع) شربت شهادت نوشیدند) و من هرگز در روش خود تغییر نداده، بر سر پیمانم ایستاده‏ام.[۳]
بعضى دیگر گفته‌‏اند: جمله «مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ» اشاره به شهیدان بدر و احد است، و جمله «و مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ» اشاره به مسلمانان راستین دیگرى است که در انتظار پیروزى یا شهادت بودند.


از انس بن مالک نیز نقل شده است که عمویش انس بن نضر، در روز جنگ بدر حاضر نبود، زمانی که آگاه شد -در حالى‌که جنگ پایان یافته بود- تأسف خورد که چرا در این جهاد شرکت نداشت، با خدا عهد و پیمان بست که اگر نبرد دیگرى رخ دهد، در آن شرکت جوید و تا پاى جان بایستد؛ لذا در جنگ احد شرکت کرد و به هنگامى که گروهى فرار کردند او فرار نکرد، آن‌قدر مقاومت نمود که مجروح شد و سپس به شهادت رسید.[۴]
از ابن عباس نقل شده است، جمله: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ، اشاره به حمزه بن عبد المطلب و بقیه شهیدان احد و انس بن نضر و یاران او است.[۵]


البته، گفتنی است که در میان این تفسیرها هیچ منافاتى وجود ندارد؛ چرا که آیه مفهوم وسیعى دارد که همه شهداى اسلام را که قبل از ماجراى جنگ «احزاب» شربت شهادت نوشیده بودند شامل مى‌‏شود، و منتظران نیز تمام کسانى بودند که در انتظار پیروزى و شهادت به سر مى‌‏بردند، و افرادى؛ مانند حمزه سید الشهدا و على(ع) در رأس این دو گروه قرار داشتند؛ لذا در تفسیر صافى چنین آمده است: «ان اصحاب الحسین بکربلا کانوا کل من اراد الخروج ودع الحسین(ع) و قال: السلام علیک یا بن رسول اللَّه! فیجیبه: و علیک السلام و نحن خلفک، و یقرأ “فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ”؛ یاران امام حسین(ع) در کربلا هر کدام که مى‌‏خواستند به میدان بروند، با امام(ع) وداع مى‌‏کردند و مى‌‏گفتند سلام بر تو اى پسر رسول خدا(سلام وداع)، امام(ع) نیز به آنها پاسخ مى‌‏گفت و سپس این آیه را تلاوت مى‌‌فرمود: «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ».[۶]


تفسیر نور الثقلین از مقتل ابی‌مخنف نقل می‌کند که امام حسین(ع) این آیه را به هنگامى که خبر شهادت عبد اللَّه بن یقطر به او رسید نیز تلاوت فرمود.[۷]  از اینجا روشن مى‌‏شود که آیه چنان مفهوم وسیعى دارد که تمام مؤمنان راستین را در هر عصر و هر زمان شامل مى‌‏شود، چه آنها که جامه شهادت در راه خدا بر تن پوشیدند و چه آنها که بدون هیچ‌گونه تزلزل بر سر عهد و پیمان با خداى خویش ایستادند و آماده جهاد و شهادت بودند.[۸]

 

 منبع:اسلام کوئست


[۱]. احزاب، ۲۳.

[۲]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص ۷۹۳، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏۱، ص ۷۴۹، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.

[۳]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏۸، ص ۵۴۹، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.

[۴]. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عده الأبرار، تحقیق، حکمت‏، علی اصغر، ج ‏۸، ص ۳، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش.

[۵]. مجمع البیان، ج ‏۸، ص ۵۴۹.

[۶]. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج ‏۴، ص ۱۸۱، تهران، الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.

[۷]. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج ‏۴، ص ۲۶۰، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.

[۸]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۱۷، ص ۲۴۶- ۲۵۹، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.