پیامبران اولوالعزم و کتابهای آنها کداماند؟ چرا «اولوالعزم» نامیده شدهاند و چرا زرتشت و داوود(ع) اولوالعزم نیستند؟
پیامبران اولی العزم کدام پیامبرانند؟ چرا اولی العزماند؟اسم کتابشان چیست؟ چرا زرتشت با داشتن کتاب و یا داوود با داشن کتاب اولی العزم نیستند؟
پاسخ اجمالی
واژه اولوالعزم در آیه ۳۵ سوره احقاف آمده است. عزم به معنای حکم و شریعت است و اولوالعزم یعنی پیامبرانی که دارای شریعت و دین مستقل و جدیدی بوده اند. در روایات برای پیامبران اولوالعزم شرایطی ذکر شده است:
۱ – داشتن دعوت جهان شمول
۲ – داشتن شریعت و دین
۳ – داشتن کتاب الهی
به طور خاص، فقط ۵ تن از پیامبران الاهی دارای چنین خصیصه هایی بوده اند؛ یعنی هم دعوت همگانی، هم شریعت و هم کتاب الاهی داشته اند. آن پنج تن، حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی(ع) و پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) هستند. در روایات از کتاب حضرت نوح و حضرت ابراهیم (ع) به نام صحف یاد شده و تورات کتاب حضرت موسی، انجیل کتاب حضرت عیسی (ع) و قرآن کتاب پیامبر اسلام (ص) است.
پاسخ تفصیلی
کلمه “اولوالعزم” یک بار در قرآن آمده است. خداوند میفرماید: “مانند رسولان اولوالعزم صبر کن و…”.[۱]
عزم به معناى اراده محکم و استوار است. راغب در مفردات می گوید: عزم به معناى تصمیم گرفتن بر انجام کارى است.[۲]
در لغت نامه لسان العرب آمده است: رسولان اولوالعزم کسانی هستند که تصمیم بر انجام امر خدا که بر آن متعهد َشده اند گرفته اند.[۳] در قرآن مجید، عزم گاهى به معنای صبر به کار رفته [۴]و گاه به معناى وفاى به عهد.[۵]
در کتاب های تفسیری آمده است: با توجه به این که پیامبران صاحب شریعت جدید و آیین تازه با مشکلات و گرفتارىهاى بیشترى روبرو بودند، و براى مقابله با آن، عزم و اراده محکمترى لازم داشتند، به این دسته از پیامبران، اولوالعزم اطلاق شده است و اگر بعضى، عزم و عزیمت را به معناى حکم و شریعت تفسیر کردهاند،[۶] به همین مناسبت است، و گرنه عزم در لغت به معناى شریعت نیامده است.[۷]
اولوالعزم بودن پیامبر، نشانه صاحب شریعت بودن آن پیامبر است. به عبارت دیگر، آن پیامبر، دارای دینی خاص است که پیامبران هم زمان او یا متأخر از او باید دین او را ترویج دهند،[۸] تا زمانی که پیامبری با آیین جدید و شریعت تازه ظهور کند.
خداوند هم در قرآن به تشریع دین و ابلاغ آن توسط پیامبران اشاره می کند و نام چهار پیامبر – غیر از پیامبر اسلام که آخرین دین الاهی توسط وی آورده شده و در این آیه مورد خطاب است – را که دارای دین و شریعتی خاص بودند، میآورد: “برایتان از دین همان را تشریع کرد که نوح (ع) را بدان توصیه فرمود، و آنچه ما به تو وحی کردیم و به ابراهیم (ع) و موسی (ع) و عیسی (ع) توصیه نمودیم این بود که دین را بپا دارید و در آن تفرقه نیندازید“.[۹]
پیامبران اولوالعزم در روایات:
اگر چه بعضی از مفسّران ـ عموماً غیر شیعه ـ قرون اولیّه اسلام، پیامبران اولوالعزم را کسانی دانسته اند که مأمور به جهاد بودند و یا مکاشفات شان را اظهار کرده اند، و در تعیین مصداق هم از نوح، ابراهیم، اسحاق، یعقوب، یوسف، ایّوب، یا ابراهیم، نوح، هود (ع) و محمد (ص) نام برده اند،[۱۰] ولی روایات ائمه (ع)، هم به وجه تسمیه اولوالعزم صراحت دارد و هم به بیان صفات اولوالعزم و تعیین مصداق.
صفات اولوالعزم در روایات این چنین بیان شده است:
۱ – دارای دعوت همگانی و جهان شمول برای انس و جنّ بوده اند.[۱۱]
۲ – دارای شریعت و دین مستقل و تازه ای بودهاند.[۱۲]
۳ – دارای کتاب آسمانی بودهاند.[۱۳]
در این سه مورد، به سه خصوصیت بارز این پیامبران اشاره شده است؛ یعنی دعوت جهان شمول، دین و کتاب الاهی. در روایتی از امام صادق (ع) شرط دوم و سوم کنار هم آمده است که برای جواب به قسمت بعدی سؤال (چرا بعضی از انبیا با این که کتاب داشته اند، ولی اولوالعزم نبوده اند؟) کفایت میکند.
امام رضا (ع) در جواب کسی که از ایشان میپرسد این پیامبران چگونه اولوالعزم شدند؟ میفرمایند: “چون که برانگیخته شدند (نوح و ابراهیم و …) به کتاب و شریعتی خاص“.[۱۴]
پس داشتن کتاب یکی از شرایط پیامبران اولوالعزم است. امّا دو شرط مهم دیگر نیز در این جا وجود دارد که یکی داشتن دعوتی جهان شمول برای همه انسان ها و جنّیان و دیگری داشتن شریعتی مستقل و تازه است.
باید توجه داشت معنای شریعت مستقل این نیست که با شریعت پیامبران قبل کاملا متفاوت باشد و با آن سازگاری نداشته باشد، بلکه معنایش این است که بنابر مقتضیات زمان شریعت ها هم متفاوت می شد که این امری طبیعی است.
حضرت داود (ع) اگر چه دارای کتاب آسمانی است، ولی کتاب او، کتاب احکام و شریعت مستقل و تازه نبود، چنان که حضرت آدم، شیث و ادریس (ع) هم دارای کتاب بودند، ولی اولوالعزم نبودند.[۱۵]
در روایات، به صراحت اسامی پیامبران اولوالعزم بیان شده است. از امام علی بن الحسین (ع) نقل شده که فرمودند: “اولوالعزم پنج نفرند: حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی (ع) و حضرت محمد (ص).[۱۶] همچنین این معنا از امام صادق[۱۷] و امام رضا (ع)[۱۸] نیز رسیده است. در روایات، از کتب نوح و ابراهیم (ع) به نام “صحف” یاد شده است، گر چه در قرآن از کتاب موسی (ع) نیز به نام صحف نام برده شده است،[۱۹] ولی به مجموع آن صحیفهها تورات می گویند. کتاب حضرت عیسی (ع) انجیل و کتاب حضرت محمد (ص) هم قرآن است.
امّا “اوستا” که کتاب زرتشتیان است، آیا همان کتاب آسمانی زرتشت باشد، جای تأمل است. در قسمت های مختلف اوستا نقل قول های وی و یا صحبت هایی که او با خدا یا مردم میکند بیان شده است.[۲۰] (برای توضیح بیشتر به “یسنا” (قدیمی ترین و مهم ترین بخش اوستا)، فصل ۴۶ بندهای ۲ ـ ۱، رجوع شود. گرچه بر طبق روایات، وی پیامبر الاهی و صاحب کتاب بوده است.[۲۱]
منبع:اسلام کوئست
[۱] . احقاف، ۳۵.
[۲] . مفردات راغب، واژه عزم.
[۳] . “و أُولُو العَزْمِ من الرُّسُلِ: الذینَ عَزَمُوا على أَمرِ الله فیما عَهِدَ إلیهم، لسانالعرب، ج ۱۲، ص ۳۹۹.
[۴] . شورى، ۴۳ .
[۵] . طه، ۱۱۵ .
[۶] . علامه طباطبائی می گوید: این که عزم به معنای “عزیمت” یعنی حکم و شریعت باشد، توسط روایات اهل بیت (ع) تأیید شده است. ترجمه المیزان، ج ۱۸، ص ۳۳۲.
[۷] . تفسیر نمونه، ج ۲۱، ص ۳۷۹.
[۸] . مصباح یزدی، اصول عقائد، ص ۲۳۹.
[۹] . شوری، ۱۳.
[۱۰] . بحار الانوار، ج ۱۱، ص ۳۵، چاپ بیروت، وفا.
[۱۱] . همان، ص ۳۲.
[۱۲] . همان، ص ۳۴؛ علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۴۹، باب ۱۰۱.
[۱۳] . همان، ص ۳۵.
[۱۴] . همان، ص ۵۶.
[۱۵] . المیزان، ج ۲، ص ۱۴۲؛ ترجمه المیزان، ج ۲، ص ۲۱۳.
[۱۶] . بحار الانوار ، ج ۱۱، ص ۳۲.
[۱۷] . همان، ج ۱۱، ص ۵۶.
[۱۸] . علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۴۹، باب ۱۰۱.
[۱۹] . اعلی ، ۱۹.
[۲۰] . رابرت هیوم، ادیان زنده جهان، ص ۲۷۸٫ همچنین برای توضیح بیشتر به “یسنا” قدیمی ترین و مهم ترین بخش اوستا، فصل ۴۶، بندهای ۲ و ۱ رجوع شود.
[۲۱] . من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۳، ح ۱۶۷۸؛ سفینه البحار، ج ۴، ص ۳۴۶.
پاسخ دهید