منظور از باقیات صالحات چیست؟
منظور از باقیات الصالحات چیست؟
پاسخ اجمالی
در تعریف و بیان این اصطلاح دو نوع تعریف وجود دارد.
۱ –باقیات صالحات؛ اعمال صالحى است که نزد خدا محفوظ مىماند و باعث شکر و اجر عظیم از جانب پروردگار مىشود. بنابر این تعریف، باقیات صالحات تمام اعمالی هستند که انسان در دنیا انجام داده و در آخرت ثمرهاش را میبیند.
تعدادی از مصادیق باقیات صالحات که در روایات نیز آمده از این قرار است: ذکرهای مختلف که حمد و ثنای الهی را بگوید، نماز شب، نمازهای یومیه، حب اهل بیت و … .
۲ – این قسم محدودتر از قسم اول بوده و مصادیق آن نیز خاصتر از معنای اول است. بنابر این تفسیر، باقیات صالحات، هر فکر و ایده و گفتار و کردار صالح و شایستهاى است که اثرات و برکاتش – حتی بعد از مرگ پدیدآورندهاش- در اختیار افراد و جوامع قرار گرفته و به همین دلیل، پاداشهایی را بعد از مرگ برای مرده به دنبال دارد. مواردی چون وقف، فرزند صالحی که برای انسان استغفار کند و … به عنوان مصادیقی از این تعریف به شمار آمدهاند.
پاسخ تفصیلی
باقیات صالحات از مسائل مهمی است که قرآن نیز در دو آیه بر آن تأکید کرده است: «وَ یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْاْ هُدًى وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرْ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیرْ مَّرَدًّا»[۱]؛ « الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً».[۲] قطعا باقیات صالحات از موضوعات مهمی بوده که برای لزوم تلاش در کسب آن، روایات بسیاری وجود دارد و حتی در روایتی از باقیات صالحات تعبیر به گنج شده است که گنج واقعی برای انسان، همین میتواند باشد: «امام صادق(ع) فرمود: خداى عز و جل به موسى فرمود: در شب و روز مرا بسیار یاد کن و هنگام ذکر من خاشع باش، و به هنگام بلا شکیبا باش، و پیش ذکر من آسوده باش و مرا پرستش کن و چیزى را شریک من قرار مده، بازگشت همه به سوى من است، اى موسى مرا (براى روز درماندگى) ذخیره خود ساز، و گنج (باقیات صالحات) کردارهاى شایسته و پاینده خود را به من بسپار».[۳]
اما در تعریف و بیان این اصطلاح دو نوع تعریف وجود دارد:
۱ – «باقیات صالحات؛ اعمال صالحى است که نزد خدا محفوظ مىماند و باعث شکر و اجر عظیم خداوند مىشود».[۴]
بنابر این تعریف، باقیات صالحات اعمال صالحی هستند که انسان در دنیا انجام داده و در آخرت ثمرهاش را میبیند. طبق این تعریف میتوان در وجه تسمیه این اصطلاح گفت: «اعمال انسان، براى انسان نزد خدا محفوظ است و این را صریح قرآن فرموده. پس اعمال آدمى براى آدمى باقى مىماند و از آن به باقیات یاد میشود. حال اگر آن عمل صالح باشد باقیات صالحات خواهد بود، و اینگونه اعمال نزد خدا ثواب بهترى دارد، چون خداى تعالى در قبال آن به هر کس که آنرا انجام دهد پاداش خیر مىدهد و نیز نزد خدا بهترین آرزو را متضمن است».[۵]
۲٫ تعریفی محدودتر از تعریف پیشین نیز وجود داشته و مصادیق آن نیز خاصتر از معنای اول میباشد؛ بنابر این تفسیر، باقیات صالحات، هر فکر و ایده و گفتار و کردار صالح و شایستهاى است که طبعاً باقى مىماند و اثرات و برکاتش در اختیار افراد و جوامع قرار مىگیرد.[۶] به بیان دیگر، بعد از مرگ نیز خیر شخص باقی مانده و قابلیت افزایش و خیر رسانی به مرده را نیز دارد.
بنابر معنای اول؛ موارد و مصادیق باقیات صالحات بسیار گسترده میباشد و اعمال بسیاری را در بر میگیرد. در روایات و سخن اندیشمندان دینی نیز مصادیق گوناگونی برای باقیات صالحات ذکر شده است که البته هیچکدام در مقام بیان حصر این اصطلاح در معنای مورد نظر خود نبودهاند؛ لذا میتوان مفهوم وسیعی برای این اصطلاح در نظر گرفت. در اینجا تعدادی از مصادیق باقیات صالحات را بر اساس روایات و کلام بزرگان بر میشمریم:
الف. ذکر گفتن: «امام باقر(ع) فرمود: رسول خدا(ص) از کنار مردى عبور میکرد که در باغش درخت میکاشت. پس آنحضرت(ص) در کنارش ایستاد و فرمود: تو را راهنمائى نکنم بر کاشتن درختى که ریشهاش پا برجاتر و میوههایش زودرستر و بهتر و پایندهتر باشد؟ عرض کرد: چرا مرا رهنمائى فرما اى رسول خدا، فرمود: چون بامداد کنى و شام کنى بگو: «سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر»؛ زیرا اگر آنرا بگویى به شماره هر تسبیحهاى ده درخت در بهشت دارى (که هر درختى از آنها یکنوع) از انواع میوهها (میدهد) و آنها از (باقیات صالحات) است».[۷]
در این روایت اگرچه تعدادی از ذکرها بیان شده است، ولی میتوان این استنباط را داشت که هر ذکری که در آن یاد خداوند و حمد و ثنای او وجود داشته باشد، میتواند مصداقی از باقیات صالحات قرار گیرد.
ب. نماز خواندن: «امام صادق(ع): باقیات صالحات همان نماز شب و دعای سحر است».[۸]
«راوی از امام صادق(ع) در مورد باقیات صالحات پرسید، ایشان فرمود: باقیات صالحات همان نماز است؛ پس بر انجام آن مراقبت کن …».[۹]
ج. در برخی از روایات نیز محبت اهل بیت به عنوان باقیات صالحات شمرده شده است: «امام صادق(ع) به حصین بن عبد الرحمن فرمود: محبت ما اهل بیت را کوچک مشمار که آن از باقیات صالحات است».[۱۰] «ابوبصیر میگوید: امام صادق(ع) در بیان باقیات صالحات فرمودند که همان ائمه اطهار میباشند».[۱۱]
د. معانی کلی دیگری نیز در ضمن معنای باقیات صالحات ذکر شده است: «باقیات صالحات همان علم و عمل درست است و این دو بهتر از مال و مقام هستند؛ زیرا نفع این دو دائمی و باقی میباشد اما مال و مقام، از بین میروند».[۱۲]
«(در بیان باقیات صالحات) …. بالاترین درجه ثواب، تفکر در معرفت و شناخت خداوند و در کس محبت او میباشد؛ زمانی که انسان میگوید سبحان اللّه همانا به دست آورده که خداوند از هر چیزی که شایسته او نیست، منزه میباشد و این سعادت بزرگ برای انسان است».[۱۳] «نمازهای پنجگانه، اعمال حج، روزه ماه رمضان و … ذیل باقیات صالحات قرار میگیرند».[۱۴]
اینها موارد و مصادیقی بودند که در احادیث و تفاسیر برای باقیات صالحات به معنای اول، ذکر شدهاند اما همانگونه که گفته شد اینها در مقام حصر نبوده و تنها ذکر مصداق میباشد و این اصطلاح میتواند دایره بسیار وسیعی را در بر بگیرد.
اما معنای دوم باقیات صالحات خاصتر میباشد و طبیعتاً مصادیق کمتری را نیز در بر میگیرد. در روایات، اگر چه برای خصوص این نوع از مصادیق، عبارت باقیات صالحات ذکر نشده، اما در میان عوام و خواص این اصطلاح رواج بسیاری داشته و حتی گاه کلمه باقیات صالحات تنها در همین معنا استفاده میشود. حال مصادیقی که در روایات ذکر شده و میتوان آنها را ذیل این معنا دانست از این قرار است:
«امام صادق(ع): اجر و پاداشى انسان را (پس از مرگ) دنبال نمیکند مگر سه خصلت:
۱ – صدقه جاریهاى که پس از مردن شخص نیز جریان داشته باشد و این صدقه حتی اگر تا روز قیامت هم باقى باشد، پاداشش به آن شخص میرسد. صدقه و خیراتى که وقف نموده که به ارث وارث نیز نرسد.
۲ – روش خیر و سیره هدایت کنندهای که ایجاد کرده و خود به آن عمل مینموده و دیگران هم پس از آن به آن عمل مینمایند.
۳ – فرزند صالحى که براى او استغفار نماید».[۱۵]
«امام صادق(ع) فرمود: شش خصلت است که مؤمن بعد از مردن از آنها بهرهمند میگردد ۱٫ فرزند صالحى که براى او استغفار نماید.
۴ – قرآنی که از خود به یادگار گذاشته و پس از مرگش خوانده مىشود. ۳٫ چاه آبى که حفر کرده و در اختیار مردم گذاشته است. ۴٫ درختى که غرس کرده. ۵٫ آبى که به جریان انداخته و وقف کرده. ۶٫ روش نیکویى که پس از مرگش مردم به آن عمل میکنند.».[۱۶] روایات دیگری نیز وجود دارند که این معانی را ذکر کردهاند.[۱۷]
منبع:اسلام کوئست
[۱]. مریم، ۷۶: «و خدا هدایت یافتگان را بر هدایت مىافزاید و اعمال صالحى که (اجرش نعمت) ابدى است نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جاه فانى دنیا) است هم از جهت ثواب الهى و هم از جهت حسن عاقبت اخروى».
[۲]. کهف، ۴۶: «مال و فرزندان، آرایش و زیور زندگى دنیا هستند، ولى اعمال شایسته پایدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ امید داشتن به آنها نیکوتر است».
[۳]. فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج ۹، ص ۱۴۴۳، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی(ع)، اصفهان، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
[۴]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۴، ص ۱۰۲، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
[۵]. همان، ج ۱۳، ص ۳۱۹.
[۶]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۴۴۶، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق و مصحح: فارس صاحب الجوائب، احمد، ج ۱۴، ص ۸۰، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
[۷]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۲، ص ۵۰۶، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ترجمه مصطفوی، سید جواد، ج ۴، ص ۲۶۸ – ۲۶۹، کتاب فروشی علمیه اسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
[۸]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبداللّٰه، فقه القرآن، محقق و مصحح: حسینی، سید احمد، ج ۱، ص ۱۲۹، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
[۹]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج ۲، ص ۳۲۷، المطبعه العلمیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
[۱۰]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج ۴، ص ۲۱۵، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.
[۱۱]. دیلمی، حسن بن محمد، غرر الأخبار و درر الآثار فی مناقب أبی الأئمه الأطهار(ع)، محقق و مصحح: ضیغم، اسماعیل، ص ۱۸۱، دلیل ما، قم، چاپ اول، ۱۴۲۷ق.
[۱۲]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ۵، ص ۱۹۶، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
[۱۳]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۲۱، ص ۴۶۸، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
[۱۴]. بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق: المرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج ۳، ص ۲۸۳، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
[۱۵]. ابن ابی جمهور احسایی، محمد بن علی، عوالی اللئالی العزیزیه، ج ۳، ص ۲۶۰، دار سید الشهداء للنشر، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
[۱۶] شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج ۱، ص ۳۲۳، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
[۱۷]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۲۵۷، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
پاسخ دهید