معنای «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» چیست؟

پاسخ اجمالی

قرآن کریم در آخرین آیه سوره قمر، به مقام بلند پرهیزکاران در پیشگاه خدای متعال اشاره می‌کند و می‌فرماید: «فی‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ»؛[۱] آنها در جایگاه صدق و حق و راستى نزد خداوند مالک قادر قرار دارند.
کلمه «مقعد» به معناى مجلس است، و «ملیک» صیغه مبالغه از مُلک است، نه از ملِک که کسره مذکور را اشباع کرده باشند و از اشباع آن یایى پدید آمده باشد.[۲]  کلمه «مقتدر» به معناى قادرى عظیم القدره است که همان خداى سبحان باشد.
در ارتباط با واژه صدق سه احتمال مطرح شده است:
۱ – منظور از کلمه «صدق» راستى عمل و ایمان متقین است. به عبارتى دیگر، راست‌گویى متقین در عمل و در ادعاى ایمان مراد است. بنابر این، اضافه شدن کلمه «مقعد» بر کلمه «صدق» از این جهت است که میان مجلس آنان و صدق عمل و ایمانشان رابطه‌‏اى وجود دارد.
۲ – البته ممکن است، مراد از صدق این باشد که مقام متقین و هر چه در آن مقام دارند، صدقى است خالص و بدور از کذب؛ حضورى است غیر آمیخته با غیبت؛ قربى است که بُعدى با آن نیست؛ نعمتى است که نقمت با آن نیست؛ سرورى است که غمى با آن نبوده و بقایى است که فنایى در آن راه ندارد.
۳ – همچنین امکان دارد، منظور از صدق، صدق همین خبر باشد؛ زیرا آیه در مقام بشارت دادن و وعده مسرت‌آمیز به پرهیزکاران است؛ یعنی می‌فرماید: این وعده‌‏ها که دادیم، مجلسى است، صدق و تخلف ناپذیر.
بنابر این، در این آیه نوعى مقابله میان مشخصات عاقبت پرهیزکاران و مجرمان شده است؛ زیرا در آیات پیشین مجرمان را به عذاب آخرت و ضلالت دنیا تهدید می‌کرد، آن‌گاه چنین بیان نمود که: این عذاب یکى از مصادیق قدر است، و به همین جهت تخلف نمی‌پذیرد، و از سوى دیگر متقین را به ثواب و حضور نزد پروردگارشان – خداى ملیک مقتدر – وعده ‌داد، و این‌طور بیان ‏کرد که: این وعده و این مجلس، مجلس صدقى است که دروغ در آن نیست.[۳]
خلاصه این‌که خداوند در این آیه در توصیف جایگاه پرهیزکاران در آخرت دو ویژگى را بیان کرد که همه امتیازات در آن جمع است.
۱ – این‌که آن‌جا جایگاه صدق است و هیچ‌گونه باطل و بیهودگى در آن راه ندارد؛ سراسر حق است و تمام وعده‌‏هاى خداوند در باره بهشت در آن‌جا عینیت پیدا می‌کند، و صدق آنها آشکار می‌شود.
۲ – در جوار و قرب خدا است، همان چیزى که از کلمه «عند» استفاده می‌شود که اشاره به نهایت قرب و نزدیکى دارد. البته این قرب و معنوى است نه جسمانى.[۴]
از این آیه استفاده می‌شود که تقوا انسان را به سوى درجات بهشت و نهرهاى علوم و معارف حقّه حقیقیه الهیّه، پس از آن به مقام صدیقین می‌رساند، و به مقامى که وحدت ذاتیه حق را مشاهده نماید.[۵]

 

  منبع: اسلام کوئست


[۱]. قمر، ۵۵.

[۲]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیه، على عبدالبارى، ج ‏۱۴، ص ۹۵، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپپ اول، ۱۴۱۵ق.

[۳]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۱۹، ص ۸۹، قم، دفتر انتشارت اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج ‏۱۹، ص ۱۴۶، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.

[۴]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۲۳، ص ۸۱، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.

[۵]. ر. ک: امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‏۱۳، ص ۴۵۰، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش.