اینکه در کتاب الهى هر رطبى و یابسى وجود دارد؛ آیا مراد از کتاب، همین قرآن موجود است؟ مراد از رطب و یابس چیست؟ و چگونه موجوداتى هستند؟
اینکه در کتاب الهى هر رطبى و یابسى وجود دارد؛ آیا مراد از کتاب، همین قرآن موجود است؟ مراد از رطب و یابس چیست؟ و چگونه موجوداتى هستند؟
پاسخ اجمالی
گرچه در برخى دیگر از آیات؛ «کتاب مبین» ذکر شده و مراد از آن همین «قرآن کریم» است، اما در این آیه و آیات مشابه که سند علم الهى را بیان کردند، مراد از «کتاب مبین» مرحله علم الهى به مخلوقات قبل از خلق است که خود شامل کتب دیگر و الواحى دیگر میشود، لکن کیفیت و کمیت آن بر ما مجهول است.
«رطب و یابس» در این کریمه کنایه از همه چیز است و خود اشاره به موجودى خاص نیست و از باب اجمال پس از تفصیل ذکر شدهاند؛ یعنى پس از اینکه میفرماید: مفاتح غیب تنها نزد او است [و کسى را بر آن اطلاعى نیست مگر آنکه خداوند خود آنها را بر آن مطلع نماید]، و نیز به هر آنچه در دریا و خشکى میباشد علم دارد و هیچ برگى نمیافتد مگر آنکه خدا به آن هم علم دارد،… از زدن مثالهاى ریز دیگر صرف نظر فرموده و میگوید [خلاصه] هر تر و خشکى در کتاب مبین مضبوط است و ما به آن علم داریم.
پاسخ تفصیلی
آنچه از آیات قرآن، روایات، بیانات محققان فلاسفه و متکلمان و مفسران مستفاد است، این است که «علم الهى» به سه گونه لحاظ میشود:[۱]
الف. علم خداوند به ذات و صفات خویش و علم خداوند به اقتضاءات ذاتیه خویش. از این مرحله به «علم ذاتى» تعبیر میشود. این علم بسان خود ذات و صفات ذاتیه، لایتغیر میباشد و در اینجا مراد آیه نمیباشد.
ب. علم الهى به مخلوقات پس از خلق: علم به ریز جزئیات حوادث مخلوقات پس از خلق و آفرینش آنها. این لحاظ یک لحاظ انتزاعى و نیازمند لحاظ طرفین اضافه؛ یعنى خداوند عالم و حوادث معلومه است و چون طرفینى است این علم به تبع تغییر و تعدد مخلوقات متعدد و متغیر و به تبع زمانمند بودن آنها زمانمند میشود.
از این علم به «علم فعلى» تعبیر میشود و جزء صفات فعلیه محسوب میگردد؛ لکن این لحاظ نیز در اینجا مراد نمیباشد.
ج. علم به مخلوقات و ریز جزئیات آنها در ازل و قبل از خلق؛ یعنى خداوند قبل از آفرینش آسمان و زمین و موجودات آنها و قبل از پیدایش حوادث و اتفاقات آنها، به تمامى مراحل آنها و چگونگى آفرینش و موجودیت و حوادث آنها علم دارد. و این علم در موجودى فراتر از کل مخلوقات منعکس و متجلى است که از آن به «کتاب مبین» یا «امّ الکتاب» تعبیر میشود و شامل «لوح محفوظ» و لوح محو و اثبات میباشد. پس این علم داراى دو بخش میشود. بخشى غیب و بخشى به مرور زمان مشهود همه واقع میشوند و برخى ثابت و لایتغیرند و بخشى قابل محو و اثبات هستند.
پس مراد از کتاب مبین در این دسته از آیات،[۲] سعه علم الهى به کل مخلوقات است، قبل از خلقت آنها و فعالیت و تحرکات آنها و مراد از رطب و یابس در آیه ۵۹ سوره انعام (هر تر و خشکى) کل موجودات است که به نحوى و به اعتبارى تحت یکى از این دو واقع میشوند.
رطب و یابس دو نقیضاند؛ یعنى هیچ موجود ممکنى نیست مگر اینکه تحت یکى از این دو مندرج است و هیچ مصداقى یافت نمیشود که تحت هر دو مندرج گردد یا تحت هیچیک مندرج نباشد؛ پس ذکر این دو با هم در آیه کنایه از کل موجودات عالم هستى است. از اینرو؛ مصداقى خاص براى این دو تعیین نمیشود، گرچه در برخى روایات[۳] مثالهایى مانند جنین ساقط شده براى یابس و نوزاد براى رطب و زراعت برداشت شده براى یابس و آنچه هنوز برداشت نشدهاند براى رطب زده شدهاند، اما آنها از باب نمونه است.
لکن در دستهاى دیگر از آیات؛[۴] کتاب مبین همان قرآن است، نه آن تجلّیگاه خاص علم الهى به مخلوقات قبل از خلق؛ و تشخیص معنا و مراد آیات نیازمند توجه به سیاق آیه و آیات قبل و بعد از آن میباشد؛ مثلاً در قسم اوّل اشاره به سعه علم الهى دارد، لکن در دسته دوم با انزال و وحى و… همراه میباشند.
لکن در هر دو مورد معناى لغوى کتاب مبین یکى است؛ یعنى کتابى آشکار و روشن که در آن هیچگونه خطا و ابهامى وجود ندارد.
منبع:اسلام کوئست
[۱]. ر. ک: مصباح یزدى، محمد تقى، معارف قرآن، ج ۱ – ۳، ص ۱۸۶ – ۱۹۴.
[۲]. انعام، ۶؛ سبأ، ۳؛ نمل، ۷۵؛ هود، ۶؛ یونس، ۶۱.
[۳]. ر. ک: طباطبایى، سیدمحمد حسین، ترجمه المیزان، ج ۷، ص ۲۱۲؛ قمى مشهدى، محمد بن محمد رضا، کنز الدقایق، ج ۷، ص ۳۴۲ – ۳۴۴.
[۴]. قصص، ۲؛ نمل، ۱؛ شعرا، ۲؛ حجر، ۱؛ یوسف، ۱؛ مائده، ۱۵.
پاسخ دهید