علت اختلاف تعبیر در آیات «إِذْ قالَ یُوسُفُ لِأَبیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ…» و «إِنِّی أَرانی» و «إِنِّی أَری» چیست؟ با اینکه هر سه خواب و رؤیای خودشان را حکایت میکنند؟
در سوره یوسف میخوانیم: «إِذْ قالَ یُوسُفُ لِأَبیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ…» و وقتی داخل زندان میشود، دو رفیقش میگویند: «إِنِّی أَرانی» و پادشاه مصر میگوید: «إِنِّی أَری». علت تغییر فعل «رأی» در حالتهای سهگانه چیست؟ با اینکه هر سه خواب و رؤیای خودشان را حکایت میکنند؟
پاسخ اجمالی
تفاوت در تعبیر به جهت رعایت بلاغت و فصاحت امری شایع است. برای نمونه؛ در فارسی میگوییم: خواب دیدم، خوابیده بودم که دیدم، در خواب احساس کردم و … . این رعایت فصاحت و بلاغت در قرآن کریم بیشتر از هر کتاب و گفتار دیگری نمایان است. درباره گوناگونی تعبیر در آیات مورد پرسش، مفسّران احتمالاتی را بیان کردهاند، که همه نشانگر فصاحت و بلاغت در کلام است:
۱ – «إِذْ قالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی ساجِدِینَ»؛[۱] (به خاطر بیاور) هنگامى را که یوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره، و خورشید و ماه در برابرم سجده میکنند!
«رَأیتُ»؛ یعنی «من دیدم» فعل ماضی بوده که حکایت از حال گذشته میکند. و در آیه شریفه به معنای «من خواب دیدم» است. در این آیه شریفه جمله «رأیت» به عنوان تأکید و قاطعیت تکرار شده است، اشاره به اینکه من چون بسیارى از افراد که قسمتى از خواب خود را فراموش میکنند و با شک و تردید از آن سخن میگویند نیستم، من با قطع و یقین دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در برابرم سجده کردند، در این موضوع شک و تردیدى ندارم.[۲]
۲ – «وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّی أَرانی أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرانی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسی خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْویلِهِ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنین»؛[۳] و دو جوان، همراه او وارد زندان شدند یکى از آن دو گفت: «من در خواب دیدم که (انگور براى) شراب میفشارم!» و دیگرى گفت: «من در خواب دیدم که نان بر سرم حمل میکنم و پرندگان از آن میخورند ما را از تعبیر این خواب آگاه کن که تو را از نیکوکاران میبینیم.
«أرانی»؛ فعل مضارع متکلم وحده و نون آن نیز، وقایه و «یاء» مفعولٌ به اول است.[۴] که به معنای «رأیتنی»؛ یعنی به صورت فعل ماضی و حکایت از گذشته است،[۵] اما تعبیر به «إِنِّی أَرانِی أعصر» (من خودم را میبینم که میفشارم)، با اینکه قاعدتاً باید گفته شود «إنّی رأیت» (من در خواب دیدم)، به جهت این است که میخواهد حکایت از زمان حال کند؛ یعنى خود را در آن لحظهاى که خواب میبیند فرض میکند و این سخن را براى ترسیم آن حال بیان میکند.[۶]
۳ – «وَ قالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ یابِساتٍ یا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونی فی رُءْیایَ إِنْ کُنْتُمْ لِلرُّءْیا تَعْبُرُون»؛[۷] پادشاه گفت: «من در خواب دیدم هفت گاو چاق را که هفت گاو لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده (که خشکیدهها بر سبزها پیچیدند و آنها را از بین بردند.) اى جمعیّت اشراف! درباره خواب من نظر دهید، اگر خواب را تعبیر میکنید!
این خوابى بوده که پادشاه مصر دیده و به کرسینشینان خود بازگو میکند، به دلیل اینکه فرموده: «یا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی رُءْیایَ».[۸] و اینکه فرمود: «إِنِّی أَرى» همانند «إنی أرانی» بوده و حکایت حال گذشته است؛ یعنی «رأیت».[۹]
منبع:اسلام کوئست
[۱]. یوسف، ۴.
[۲]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۳۰۸، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
[۳]. یوسف، ۳۶.
[۴]. دعاس، حمیدان، قاسم، اعراب القرآن الکریم، ج ۲، ص ۸۷، دارالمنیر و دارالفارابی، دمشق، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
[۵]. کاشانی، ملا فتح الله، زبده التفاسیر، ج ۳، ص ۳۶۷، بنیاد معارف اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۲۳ق؛ زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ۲، ص ۴۶۸، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق؛ ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۲۲۲، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۲ق؛
[۶]. تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۴۰۷؛ ملاحویش آل غازی، عبدالقادر، بیان المعانی، ج ۳، ص ۲۱۱، مطبعه الترقی، دمشق، چاپ اول، ۱۳۸۲ق.
[۷]. یوسف، ۴۳.
[۸]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۱، ص ۱۸۵، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
[۹]. همان؛ گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده، ج ۲، ص ۳۶۳، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: عطیه، علی عبدالباری، ج ۶، ص ۴۳۸، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
پاسخ دهید