این حدیث را که در کنز العمال آمده، توضیح دهید: عن علی(ع) فی قوله تعالى: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا» الآیه. قال: «هم الرهبان الذین حبسوا أنفسهم فی السواری». ابن المنذر و ابن أبی حاتم.

پاسخ اجمالی

قرآن در تعبیری زیان‌کارترین مردم را از جهت عمل افرادی می‌داند که کوشش آنان در زندگى دنیا به هدر رفته؛ اما خود می‌پندارند که در راه راست گام برمی‌دارند.
روایات فریقین، مصادیق مختلفی را برای این مفهوم بیان کرده است.
امام علی(ع) در روایتی راهبانی که خود را در ارتفاعات محبوس کرده و آن‌جا به عبادت می‌پردازند از مصادیق آیه می‌داند. اینان سختی‌هایی را تحمل می‌کنند که هیچ نفع دنیایی و اخروی برای آنان به دنبال نخواهد داشت(البته این به معنای نفی ریاضت به صورت مطلق نیست).
مصادیق دیگری نیز برای این آیه اعلام شده که در پاسخ تفصیلی بدان خواهیم پرداخت.
 

پاسخ تفصیلی

انسان‌ها دارای دو حیات – در این جهان و در آن جهان – هستند؛ برای هر یک از این دو زندگی، گفتارها، توصیه‌ها، توصیف‌ها و … بیان شده است.
والاترین هدف برای انسان‌ها می‌تواند سربلندی و به نتیجه رسیدن در هر دو دنیا باشد: «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً».[۱]
با این حال برخی در دنیا موفق و در آخرت ناموفق هستند، اما هستند کسانی که «هم دنیا را از دست داده‌اند و هم آخرت را و این همان زیان آشکار است».[۲]
این افراد، به حق، بدترین شرایط را داشته و به تعبیر پروردگار زیانکارترین مردم خواهند بود:
«
بگو: آیا شما را از زیان‌کارترین مردم از جهت عمل آگاه کنم؟ [آنان‏] کسانى هستند که تلاششان در زندگى دنیا به هدر رفته [و گم شده است‏] در حالى که خود می‌پندارند، خوب عمل می‌کنند. آنان کسانى هستند که آیات پروردگارشان و دیدار او را منکر شدند، [و] در نتیجه، اعمالشان تباه و بی‌اثر شده است، و روز قیامت ارزشی برای کردارشان نخواهیم گذاشت».[۳]
آری؛ اینان به واقع خسران بزرگی کرده‌اند؛ زندگی دنیا را به انجام اعمالی گذراندند که نفعی به حالشان نخواهد داشت و در آخرت نیز با دستی خالی به دیدار پروردگار می‌روند.
اما قبل از این‌که به بیان مصادیق (الأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً) بپردازیم؛ باید توجه کنیم که افراد این دسته نیز دارای گروه‌ها و طبقاتی هستند.[۴] به بیان دیگر؛ این تعبیر، گروه‌های مختلفی را شامل می‌شود که همگی خسران دیده‌اند، اگرچه مراتب این خسران، متفاوت بوده؛ برخی کم و برخی بسیار خسران دیده‌اند. حال با توجه به این نکته به برخی از مصادیق این تعبیر که در روایات فریقین بدان اشاره شده می‌پردازیم:

 

۱ – در کتاب «کنز العمال» به نقل از امام علی(ع) در ذیل این آیه آمده است: «اینان راهبانی هستند که خود را در ارتفاعات محبوس می‌کنند [و در آن‌جا به عبادت می‌پردازند]».[۵]
 
امام علی(ع) در این روایت ریاضت سخت‌گیرانه‌ راهبان را به چالش می‌کشد که بنابر صریح قرآن، توصیه‌ای از جانب خدا به آنان نبوده بلکه از بدعت‌هایی بود که خود بنیان نهاده بودند.[۶]
البته ذکر این نکته ضروری است که مراد روایت آن نیست که تمام ریاضت‌های راهبان بی‌فایده باشد؛ زیرا به تصریح قرآن برخی رویکردهای راهبان منجر به برتری مسیحیت بر یهودیت شده است.[۷] ریاضتی ناپسند است که بدعت در دین را به دنبال داشته و موجب تکبر و خودبرتربینی شود.

 

۲ – نقل ‌شده است، ابن کواء تفسیر زیان‌کارترین مردم را از امام علی(ع) جویا شد. امام در جواب فرمود: «اینان اهل کتابی هستند که به خداى خویش کفر ورزیدند و در دین خود بدعت گذاشتند و اعمالشان تباه شد».[۸]
مشابه این روایت در برخی صحاح سته نیز وجود دارد.[۹] البته باید در نظر داشت که این نکوهش ویژه افرادی است که معاند و ناسپاس هستند و در همین راستا در برخی روایات، تعبیر به «کفره اهل الکتاب» شده است.[۱۰]

 

۳ – در روایتی امام علی(ع) به نوعی خوارج نهروان را نیز از مصادیق آیه معرفی می‌کند: «مَا أَهْلُ‏ النَّهْرَوَانِ‏ مِنْهُمْ‏ بِبَعِید»؛[۱۱] خوارج نهروان هم با افراد نکوهش ‌شده در این آیه تفاوت چندانی ندارند!

 

۴ – امام باقر(ع): «مسیحیان، کشیش‌ها، راهبان، اهل شبهه، مسلمانانی که از هواهای نفسانی خود تبعیت می‌کنند، خوارج و هر کسى که بدعتی را ایجاد کند از مصادیق این آیه‌ خواهند بود».[۱۲]

 

۵ –  امام موسای کاظم(ع): «زیان‌کارترین مردمان از جهت عمل، کسانی هستند که حج خود را به تأخیر بیاندازند».[۱۳]

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. بقره، ۲۰۱.

[۲]. حج، ۱۱.

[۳]. کهف، ۱۰۳ – ۱۰۵.

[۴]. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج ‏۱۸، ص ۲۳۱، قم، فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ش.

[۵]. متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، محقق، بکری حیانی، صفوه السقا، ج ۲، ص ۴۵۹،‌ بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۱ق؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ‏۴، ص ۲۵، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
برخی مؤلفان شیعی نیز این روایت را مورد استناد قرار داده‌اند. ر.ک. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۴۰۲،‌ قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۳۹۰، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

[۶]. حدید، ۲۷٫ در این زمینه، ر.ک: حقی بروسوی،  اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج‏ ۵، ص ۳۰۴، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.

[۷] . مائده، ۸۲.

[۸]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج ۲، ص ۳۵۲، تهران، المطبعه العلمیه، چاپ اول، ۱۳۸۰ق؛ عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج ۳، ص ۳۱۲، قم،‌ انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.

[۹]. بخاری، محمد بن إسماعیل ، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح البخاری)، محقق، محمد زهیر بن ناصر الناصر، ج ۶، ص ۹۳، دار طوق النجاه، چاپ اول، ۱۴۲۲ق؛ نسائی، أحمد بن شعیب بن علی، السنن الکبرى، محقق، شلبی، حسن عبد المنعم، ج ۱۰، ص ۱۶۶، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.

[۱۰]. التفسیر، ج ۲، ص ۳۵۲؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۳۳، ص ۴۲۴، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۱۱]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج ۱، ص ۲۶۱، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.

[۱۲]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج ۲، ص ۴۶، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۷۲، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.

[۱۳]. قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق، درگاهی، حسین، ج ۸، ص ۱۷۴، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش؛ ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی‏، سید احمد، ج ۳،‌ص ۲۸۶، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.