منظور از روز «عبوس» و «قمطریر» چیست؟ و چرا ابرار و نیکان نیز از آنروز میترسند؟!
روز «عبوس» چه روزی است؟
پاسخ اجمالی
خداوند در بیان یکی از ویژگیهای ابرار و نیکان، از زبان خودشان میفرماید: «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً»؛[۱] ما از پروردگارمان میترسیم از آن روز که عبوس و شدید است.
«عبوس» از «عبس»؛ یعنى روز سختى که چهرهها در آن گرفته و زشت میشود. روز قیامت براى سختى و شدّت گرفتاری که در آن روز وجود دارد به «روز عبوس» توصیف شده است.[۲] این تعبیر مانند «لیل نائم» است. «ای ینام فیه».[۳] اینکه روز قیامت را «عبوس» خوانده از باب استعاره است. منظور از عبوس بودن آن، ظهور نهایت شدت و سختی آن براى مجرمان است.
ابن عبّاس میگوید؛ کافر در آنروز چنان گرفته و عبوس میشود که از شدت حرارت میان دو چشمش عرقى مانند قطرات مس آب شده، جارى میشود.[۴]
کلمه «قمطریر» از ماده «قمطر» به معناى دشوار و سخت است.[۵]
این آیه در مقام بیان علت سخنى است که خداوند از زبان ابرار حکایت کرد؛ یعنی مىخواهد بفهماند که چرا آنها گفتند: «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ …»؛[۶] (و میگویند) ما شما را برای خدا اطعام میکنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمیخواهیم.
در حقیقت اطعام آنان تنها و تنها برای خدا است؛ آنان عبودیت خود را براى خدا خالص کردند؛ به دلیل آنکه از آنروز سخت و دشوار میترسیدند، و براى بیان علت مذکور اکتفا نکردند به اینکه ما از آنروز میترسیم، بلکه آنروز را به پروردگار خود نسبت داده، گفتند: ما از پروردگار خود از روزى میترسیم که عبوس و شدید است، تا فهمانده باشند وقتى از این اطعامشان چیزى غیر از پروردگارشان را در نظر ندارند، پس ترسشان هم از غیر او نیست، همچنانکه امیدى هم به غیر او ندارند؛ لذا ترس و امیدشان همه از خدا است، اگر از روز قیامت هم میترسند بدان جهت است که روز پروردگارشان است؛ روزى است که خدا به حساب بندگانش میرسد، و پاداش و جزاى اعمال ایشان را میدهد.[۷]
بنابر این تعبیر از روز قیامت به روز «عبوس» و «سخت» – با اینکه عبوس از صفات انسان است و به کسى میگویند که قیافهاش را در هم کشیده – برای تأکید بر وضع وحشتناک آنروز است؛ یعنى آنقدر حوادث آنروز سخت و ناراحت کننده است که نه تنها انسانها در آن روز عبوساند، بلکه گویى خود آنروز نیز عبوس است.[۸]
و اگر در آیه «وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً»؛[۹] نسبت ترس آنان را به خود قیامت داد؛ براى این بود که گوینده این سخن خود آنان نبودند، بلکه خداى تعالى است که قبل از این آیه، سختیهای آنروز را به خود نسبت داده است: «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ سَلاسِلَ …»؛[۱۰] بیگمان ما براى کافران، زنجیرها و بندها و آتشى سوزان را آماده کردهایم.
خلاصه اینکه مسئله ترسی که ابرار در گفتار خود آوردند، ترس در مقام عمل است؛ چرا که حساب عمل بنده با خدا است، و بندگى لازمه جداییناپذیر انسان است. انسان به هر درجه از کمال برسد، حتى به مقام عصمت و بیگناهى هم اگر برسد، باز هم بنده است، و امکان ندارد بنده از پروردگارش خوف نداشته باشد.[۱۱]
خداوند در برابر ترس بندگان مخلص خود از روز قیامت، ترسشان را به امن تبدیل نموده و آنان را از شر و گرفتاری آنروز محفوظ نگهمیدارد، و میفرماید:
«فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَ سُرُوراً»؛[۱۲]پس خدا آنان را از شرّ آنروز نگاه میدارد و به آنان شادابى و شادمانى میبخشد.
«وقاهم» به معناى حفظ کردن آنان از اذیت و آزار است، «لَقَّاهُمْ» به معنای استقبال و روبروشدن و کلمه «نضره» به معناى شادابی و خوشرویى است.
بنابر این، معناى آیه این است که خداى تعالى ایشان را از شر آنروز عبوس و قمطریر حفظ کرده، و آنان را با شادی و سرور روبرو میکند، پس این طایفه در آنروز خوشحال و مسرورند و اگر در دنیا به دلیل احساس مسئولیت از آنروز بیمناک بودند، خداوند در عوض این ترس و بیم، آنها را در روزی که بیشتر مردم در دشواری و سختی بسر میبرند، غرق شادمانى و سرور میکند.
اسلام کوئست
[۱]. انسان، ۱۰.
[۲]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج ۱۰، ص ۶۱۷، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
[۳]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۶، ص ۱۲۸، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
[۴]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۶۱۷.
[۵]. همان.
[۶]. انسان، ۹.
[۷]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲۰، ص ۱۲۸، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
[۸]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۳۵۶، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
[۹]. انسان، ۷.
.[۱۰] انسان، ۴.
.[۱۱] المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲۰، ص ۱۲۸.
[۱۲]. انسان، ۱۱.
پاسخ دهید