در آیۀ شریفۀ «کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فیها أَلا بُعْداً لِمَدْیَنَ کَما بَعِدَتْ ثَمُودُ»، چه رابطه ای بین مدین و ثمود وجود دارد؟
آیۀ ۹۵ از سورۀ هود می فرماید: «کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فیها أَلا بُعْداً لِمَدْیَنَ کَما بَعِدَتْ ثَمُودُ»، چه رابطه ای بین مدین و ثمود وجود دارد؟
پاسخ اجمالی
آیۀ شریفۀ مزبور در سرگذشت قوم عاد و ثمود مى فرماید «دور باد سرزمین مدین از لطف و رحمت پروردگار همان گونه که قوم ثمود دور شدند». تشبیه و ارتباط قوم مدین به ثمود از جهت هم سنخ بودن عذاب آنها با عذاب ثمود است.
پاسخ تفصیلی
پیامبران در دعوت اقوام پیشین به سوى خداوند متعال، از هر گونه آگاه سازى و اندرز و نصیحت مضایقه نمى کردند، و وقتی اندرزها براى گروهى سود نمى داد، بر تهدید به عذاب الاهى تکیه مى کردند، تا آخرین کسانى که آمادگى پذیرش دارند تسلیم حق شوند و به راه خدا باز گردند و اتمام حجت شود، و اگر هیچ یک از اینها سودى نمى داد، به حکم سنّت الاهى در زمینۀ تصفیه و پاک سازى روى زمین، مجازات فرا مى رسید و این خارهاى سر راه را از میان مى برد.[۱]
همچنین قرآن کریم دربارۀ مرحلۀ نهایی قوم شعیب(ع) یعنى مردم «مدین» می فرماید: «هنگامى که فرمان ما (دائر به مجازات این قوم گمراه و ستمکار و لجوج) فرا رسید، نخست شعیب و کسانى را که با او ایمان آورده بودند به برکت رحمت خود از آن سرزمین نجات دادیم، سپس فریاد آسمانى و صیحه عظیم مرگ آفرین، ظالمان و ستمگران را فرو گرفت».[۲]
«صیحه»، به معناى هر گونه صداى عظیم است، و قرآن حکایت از نابودى چند قوم گنهکار به وسیله صیحۀ آسمانى مى کند، این صیحه احتمالاً وسیلۀ صاعقه و مانند آن بوده است، و گاهى ممکن است امواج صوتى به قدرى قوى باشد که سبب مرگ گروهى شود.[۳] به دنبال آن مى فرماید: «قوم شعیب بر اثر این صیحه آسمانى در خانه هاى خود برو افتادند و مردند»[۴] و اجساد بى جانشان به عنوان درس هاى عبرتى تا مدّتى در آن جا بود. آن چنان طومار زندگانى آنها در هم پیچیده شد که «گویا هرگز ساکن آن سرزمین نبودند».[۵]
تمام آن ثروت هایى که به خاطر آن گناه و ظلم و ستم کردند و تمام آن کاخ ها و زینت ها و زرق و برق ها و غوغاها، همه از میان رفت و همه خاموش شدند. سر انجام همان گونه که در سرگذشت قوم عاد و ثمود پیش آمد، مى فرماید «دور باد سرزمین مدین از لطف و رحمت پروردگار همان گونه که قوم ثمود دور شدند».[۶]
روشن است که منظور از «مدین» در این جا اهل مدین است، آنها بودند که از رحمت خدا دور افتادند.[۷]
خاطرات پیامبران و ماجراى زندگى اقوام پیشین همیشه الهام بخش براى اقوام بعد است؛ چرا که آزمایش هاى زندگى آنان- همان آزمایش هایى که گاهى دهها سال یا صدها سال به طول انجامیده- در لابلاى چند صفحه از تاریخ در اختیار همگان قرار مى گیرد، و هر کس مى تواند در زندگى خود از آن الهام بگیرد.[۸]
طرد قوم شعیب(ع) از رحمت بی کران مقام کبریایى مانند محرومیت قوم ثمود است که شعیب پیامبر(ع) نیز مانند صالح(ع) به آن صحنۀ هولناک و آن منظرۀ وحشت زا با دیدۀ عبرت نگریست.
تشبیه و ارتباط قوم مدین به ثمود از جهت هم سنخ بودن عذاب آنها با عذاب ثمود است و گرنه لازم بود به قوم لوط تشبیه شوند که از حیث زمان به آنها نزدیک بودند.[۹]
منبع:اسلام کوئست
[۱]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۲۱۶، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
[۲]. «وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا شُعَیْباً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَهٍ مِنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَه»، هود، ۹۴٫
[۳]. تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۲۱۷٫
[۴]. «فَأَصْبَحُوا فِی دِیارِهِمْ جاثِمِین»، هود، ۹۴٫
[۵]. «کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیها»، هود، ۹۵٫
[۶]. «أَلا بُعْداً لِمَدْیَنَ کَما بَعِدَتْ ثَمُودُ»،هود، ۹۵٫
[۷]. تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۲۱۷٫
[۸]. همان، ۲۱۸٫
[۹]. ر.ک: بیضاوى، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق: المرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج ۳، ص ۱۴۷، دار احیاء التراث العربى، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۸ق؛ قرشى، سید على اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج ۵، ص ۴۶، بنیاد بعثت، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش؛ حسینى شیرازى، سید محمد، تبیین القرآن، ص ۲۴۴، دار العلوم، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
پاسخ دهید