آیا تعداد فرشته عتید و رقیب که اعمال خیر و شر انسان را می‌نویسند فقط دو نفر هستند، یا تعداد آنها خیلی زیاد است که در هر انسانی حضور دارد؟ اساس (یا فلسفه) آن چیست؟ و چطور قابل تصور است؟

پاسخ اجمالی

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِید»؛[۱] انسان هیچ سخنى (از نیک و بد) بر زبان نمی‌‌آورد جز آن‌که «رقیب» و «عتید» (نگهبانان محافظ) نزد او است (و آنها را می‌‌نویسند).
در روایات، از جمله روایت وارده از امام صادق(ع) چنین آمده است: «برای هر فردی از انسان، دو ملک وجود دارد که هر چه را انسان بر زبان می‌‌آورد می‌‌نویسند، سپس آن‌را به دو فرشته بالاتر از خود تحویل می‌‌دهند که این دو فرشته سخنان نیک و بد را جدا می‌‌کنند و هر یک را به صورت جداگانه  ثبت می‌‌نمایند…».[۲]


از طرفی، روایاتی نیز اعلام می‌کنند که نام و یا صفت این دو فرشته، «رقیب» و «عتید» است. مانند روایتی که داستان سخن گفتن مرده با سلمان فارسی را شرح می‌دهد؛ در آن روایت آمده است؛ در هنگام مرگ دو نفر با چهره‌ای بسیار زیبا نزد انسان می‌آیند یکی سمت راست و دیگری سمت چپ می‌نشینند، سلام می‌دهند و می‌گویند ما کتاب اعمالت را آورده‌ایم آن‌را بگیر، انسان می‌پرسد چه کتابی؟ آنان می‌گویند ما همان دو فرشته‌ای بودیم که در دنیا با تو بودیم و تمام کارهای خوب و بد تو را می‌نوشتیم این همان کتاب اعمال تو است. کتاب خوبی‌‌ها در دست رقیب و کتاب بدی‌‌ها در دست عتید است، انسان با دیدن خوبی‌‌ها خوش‌‌حال می‌‌شود و با دیدن بدی‌‌ها غمگین شده و گریه می‌‌کند… .[۳]


با کنار هم قرار دادن آیه مطرح بیان شده و روایاتی که اشاره گردید، به دست می‌آید که هر انسانی دو مأمور و موکل برای نوشتن اعمال دارد به نام‌های عتید و رقیب که تا دم مرگ با انسان هستند. بنابراین به تعداد هر انسانی فرشته عتید و رقیب وجود دارد.
اما اساس و فلسفه گماردن فرشتگان موکل بر انسان بنابر سخن امام صادق(ع)این است که گماردن این فرشتگان بر انسان سبب شده تا بندگان بر اطاعت خداوند و ترک معصیت او بیشتر مواظب اعمال و رفتار خویش باشند، چه بسا انسانی همت به انجام معصیت و گناه می‌کند، اما با یاد آوردن جایگاه آن دو فرشته از انجام گناه خودداری می‌نماید و می‌گوید؛ پروردگارم مرا می‌بیند و نگهبانان من بر علیه من شهادت خواهند داد.
همچنین خداوند با لطف و رأفت خود (علاوه بر رقیب و عتید) فرشتگان دیگری را نیز موکل انسان قرار داده، تا از آنان در مقابل دام‌های شیطان و گزند حشرات موذی زمین و آفت‌های بسیاری که به اذن خدا نمی‌بینند، دفاع نمایند تا این‌که مرگش فرا برسد.[۴]

 

 

[1]. ق، ۱۸.

[۲]. «مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ مَعَهُ مَلَکَانِ‏ یَکْتُبَانِ مَا یَلْفِظُهُ ثُمَّ یَرْفَعَانِ ذَلِکَ إِلَى مَلَکَیْنِ فَوْقَهُمَا فَیُثْبِتَانِ مَا کَانَ مِنْ خَیْرٍ وَ شَرٍّ وَ یُلْقِیَانِ مَا سِوَى ذَلِک».‏ کوفى اهوازى، حسین بن سعید، الزهد، محقق، مصحح: عرفانیان یزدى، غلامرضا، ص ۵۳، المطبعه العلمیه، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۲ ق.‏

[۳]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق، مصحح، جمعى از محققان،‏ ج ۲۲، ص ۳۷۴ – ۳۷۶، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.

[۴]. رعد، ۱۱؛ بحار الأنوار، ج ‏۵، ص ۳۲۳.