با تعمّق در سوره «تین» می‌‌خواهم از قسم‌‌هایی که خداوند متعال در این سوره خورده سر در بیاورم. و این‌که «و التین» در صدد فهم و بیان چیست؟ آیا به خاطر اجزاء و عناصر میوه است یا نماد و سمبلی از پیامبر آن زمان بوده که این میوه روئیده یا مکانی است که آن میوه در آنجا روئیده است؟ آیا هیچ تفسیر عرفانی دیگری در این خصوص موجود است؟ «و الزیتون» در صدد فهماندن چیست؟ «و طور سینین» و آیه «و هذا البلد الامین» حاکی از چیست؟ آیا این قسم‌‌های خداوند ارتباطی با انسان دارد؟ آیا آنها هیچ پیوندی با امام زمان و ظهورش دارند؟ آیا می‌‌توانیم چنین بگوییم که احتمالاً آیه «و هذا البلد الأمین» به این معنا است که این شهر جایی است که امام زمان ظهور خواهد کرد؟ آیا تفسیر دیگری از این آیه وجود دارد؟ از این سوره چه درس‌‌هایی را می‌‌توانیم برای خودمان بگیریم؟

پاسخ اجمالی

خداوند در سوره تین به چهار چیز قسم یاد می‌کند تا در نهایت بفرماید که، انسان را در بهترین شکل آفریده است؛ اما همین انسان با تمام نعمت‌ها و قدرت‌هایی که دارد به پایین‌ترین حد و مرحله کشیده می‌شود و تنها راه فرار از این مسیر، ایمان و عمل صالح است. این مطلوب و نکته، اصلی‌ترین پیام این سوره است که به حق، ارزش قسم خوردن خداوند را دارد.
 

پاسخ تفصیلی

سوره «تین» از جمله سوره‌های مکی است[۱] که هشت آیه دارد. این سوره از جمله سوره‌هایی است که خداوند در آن چندین بار قسم خورده سپس مطالب مهمّی را بیان می‌فرماید. در این‌جا با بیان نکاتی، به معنای مفردات و تفسیر آیات این سوره پرداخته می‌شود:


۱ – «
وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ. وَ طُورِ سِینِین. وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمینِ»؛[۲] «تین» در لغت به معنای «انجیر» است[۳] و زیتون نیز نام میوه‌ای است که امروزه نیز زیتون نامیده می‌شود. اما مفسران در این‌که همین معنا مراد آیه است یا مصداقی دیگر، اختلاف نظر دارند و نظریات مختلفی ارائه کرده‌اند. علاوه بر این، تفسیر باطنی نیز از این آیه وجود دارد و روایتی نیز بر آن دلالت می‌کند که البته حجیت آن منافاتی با حجیت معنای ظاهری آیه ندارد.[۴]


۲ – «
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ»؛[۵] این آیه و آیات بعد جواب قسم هستند؛[۶] یعنی خداوند به تین و زیتون و… قسم خورده تا بگوید: «لَقَدْ خَلَقْنَا… ». البته همانا برای خداوند خَلق و آفرینشی که بهتر از انسان باشد، وجود ندارد؛ خداوند انسان را زنده، عالم، قادر، با اراده، سخن‌گو، سمیع، بصیر، مدبّر و حکیم آفریده است و اینها صفات پروردگار است که او خود به انسان عطا کرده است.[۷]


مفسران در مورد معنای «أَحْسَنِ تَقْوِیم» معانی مختلفی را گفته‌اند که به صورت خلاصه می‌توان آنها را در دو دسته تقسیم کرد:
الف. بیشتر مفسران معتقدند که مراد از «احسن تقویم»؛ خلقت و آفرینش ظاهری است؛ یعنی انسان را در بهترین نظم و شکل ظاهری آفریدیم، ‌صورت، دست و پا و … همه و همه بر اساس نظمی شگرف و ظاهری زیبا آفریده شده است.[۸] البته در همین نوع از تفسیر، برخی از مفسران، راست قامتی انسان (بر روی دو پا راه رفتن) را معنای احسن تقویم دانسته‌اند.[۹]


ب. برخی علاوه بر قول اول این احتمال را نیز داده‌اند که منظور از احسن تقویم، می‌تواند فراتر از خلقت مادّی ‌باشد. البته در معنای خاص این خلقت بیانات مختلفی وجود دارد. برای نمونه، یکی از مفسران، فطرت خداشناسی انسان را با احسن تقویم ارتباط داده‌ است: «همانا انسان بر یک فطرت انسانی خلق شده است و خداوند آن‌را در او قرار داده است تا آثار مختلف آن نیز در انسان شکل گیرد. درک این فطرت فراتر از درک حواس پنج‌گانه است؛ یعنی با حقیقت اشیاء ثابته در نفس الأمر مطابقت دارد».[۱۰] همچنین معانی دیگری مانند عقل، فهم، ادب و بیان و … مصداق احسن تقویم ذکر شده است.[۱۱]


۳ – «
ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلینَ. إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ»؛[۱۲] معنای این آیه شریفه برگشت به معنای آیه قبلی دارد و ما هر معنایی که در آیه قبل بپذیریم، بر همان اساس باید این آیه را معنا کنیم.[۱۳] اما به نظر می‌رسد با توجه به قَسَم‌های متعدد در ابتدای سوره و همچنین بیان موجود در این آیه، باید معنای «احسن تقویم» را فراتر از خلقت جسمانی بدانیم، چیزی که ارزش و محتوای بسیار بالایی دارد. البته بسیاری از آنان که قول اول را پسندیده‌اند، « أَسْفَلَ سافِلینَ» را به معنای پیری (که مطابق با آیه قبل است) نگرفته‌اند بلکه به گونه‌ای معنا کردند تا با معنای آیه بعد سازگار باشد: «همین انسان با تمام این امتیازات اگر از مسیر حق منحرف گردد چنان سقوط می‌کند که به اسفل السافلین کشیده می‌شود».[۱۴] در آیات دیگر نیز ذکر شده که این انسان به جهت اعمالش، گاه بدتر از حیوان نیز می‌باشد.[۱۵]

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. مغنیه، محمد جواد، التفسیر المبین، ص ۸۱۳، بنیاد بعثت، قم، بی‌تا.

[۲]. تین، ۱- ۳.

[۳]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۱، ص ۴۰۴، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۶۰ش؛ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج ‌۲، ص ۷۹، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بی‌تا.

[۴]. برای آگاهی بیشتر ر.کامام حسن و امام حسین (ع) یکی از مصادیق سوره تین، ‌۲۰۲۷۶.

[۵]. تین، آیه ۴: «که ما انسان را در نیکوترین نظم و اعتدال آفریدیم».

[۶]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲۰، ص ۳۱۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق؛ ‏ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، تحقیق: المهدی‏، عبدالرزاق، ج ۴، ص ۴۶۴، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.

[۷]. ابن العربی، محمد بن عبدالله بن ابوبکر، احکام القرآن، ج ۴، ص ۱۹۵۲، بی‌جا، بی‌تا.

[۸]. ‏زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ۴، ص ۷۷۴، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق؛ ثعلبی نیشابوری، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۲۴۰، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۲ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی‏، محمد جواد، ج ۱۰، ص ۷۷۵، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش؛ شبر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص ۵۶۱، دار البلاغه للطباعه و النشر، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.

[۹]. بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق: شحاته، عبدالله محمود، ج ۴، ص ۷۵۱، دار إحیاء التراث، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۳ق؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق: المرعشلی‏، محمد عبد الرحمن، ج ۵، ص ۳۲۳، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.

[۱۰]. ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج ۳۰، ص ۳۷۵، بی‌جا، بی‌تا.

[۱۱]. فخرالدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۳۲، ص ۲۱۲، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ۴، ص ۵۱۰، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.

[۱۲]. تین، ۵- ۶: «سپس او را به پایین‌ترین مرحله بازگرداندیم، مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند که براى آنها پاداشى تمام نشدنى است».

[۱۳]. برای نمونه ر.ک: سمرقندی، نصربن محمد بن احمد، بحرالعلوم، تحقیق و تعلیق: العمروی، محب الدین ابو سعید عمر بن غرامه، ج ۳، ص ۵۹۵، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۶ق.

[۱۴]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۱۴۴، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

[۱۵]. ر.کمقصود از «احسن تقویم» و «کالانعام بل هم اضل»؛ ۸۰۰۰