در سوره مریم آیه ۸۳ خداوند می‌فرماید: «آیا ندیدى که ما شیاطین را به سوى کافران فرستادیم تا آنان را شدیداً تحریک کنند»؟! معنای ارسال و فرستادن در این آیه چیست؟

پاسخ اجمالی

نخست باید توجه داشت که ارسال همواره به معنای فرستادن نیست، بلکه در زبان عربی به معنای رها کردن و خالی نمودن نیز به کار می‌رود. وقتی گفته می‌شود فلان چیز را برای فلان شخص ارسال نمودم؛ یعنی بین آن شخص و آن چیز را خالی نمودم و موانع را برداشتم. از این‌رو در این تعبیر معنای ارسال در مقابل معنای امساک و بازداشتن خواهد بود. چنانچه بسیاری از اندیشمندان لغت عربی چنین معنایی را در مورد این آیه پذیرفته‌اند[۱] و از مفسران نیز مرحوم طبرسی در مجمع البیان به آن تصریح دارد.[۲]


در این صورت همان‌گونه که خداوند می‌تواند مانع از عمل شیطان و نفوذ آنها در دل بندگان شود و بندگان با ایمان خود را از گزند فریب‌های شیاطین محفوظ دارد،[۳] در نقطه مقابل نیز می‌تواند از تسلط شیطان بر آنها ممانعتی به عمل نیاورد.[۴]
خداوند حتی می‌تواند مقدمات را برای تسلط شیاطین نیز فراهم نماید. آن‌گاه که دل کفار به اندازه‌ای منحرف گردد که دیگر هیچ سخن حقی در دل آنان تأثیر نکند، شنیدن وحی الهی و دستورات خداوند، کفر آنها ‌را زیادتر کرده و مقدمات سقوطشان را بیش از پیش فراهم می‌آورد.[۵]

 


نمونه مشابه آن در آیاتی مانند: «پس کسى را که خدا بخواهد هدایت نماید، دلش را به پذیرش اسلام مى‏‌گشاید و هر که را بخواهد گمراه کند، دلش را سخت تنگ مى‏‌گرداند چنان‌که گویى به زحمت در آسمان بالا مى‌‏رود. این‌گونه، خدا پلیدى را بر کسانى که ایمان نمى‌‏آورند قرار مى‌‏دهد»،[۶] که در حقیقت منظور از «هدایت» و «اضلال» الهى فراهم ساختن یا از میان بردن مقدمات هدایت در مورد کسانى است که آمادگى و عدم آمادگى خود را براى پذیرش حق با اعمال و کردار خویش اثبات کرده‌‏اند.[۷]
البته ناگفته نماند، می‌توان در آیه مورد پرسش، ارسال را به معنای فرستادن نیز در نظر گرفت و نسبت آن به خداوند را از آن جهت که سبب تکوینی هر کاری در عالم به دست خداوند است، دانست. در این صورت سبب اصلی انحراف خود کفار هستند که راه تسلط شیاطین را بر خود باز کرده‌اند.

 

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، ص ۳۵۳، دار القلم، بیروت، ۱۴۱۲ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۲۸۵، دار صادر، بیروت، ۱۴۱۴ق؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج ۱۲، ص ۲۷۴، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۱ق.

[۲]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۸۱۹، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ش؛ «چنانچه ایشان همین معنا را در ذیل آیه ۳۴ سوره اعراف نیز بیان داشته‌اند».

[۳]. «و اگر از شیطان وسوسه‏‌اى به تو رسد، به خدا پناه بَر؛ زیرا که او شنواى دانا است». اعراف، ۲۰۰.

[۴]. «تسلط او فقط بر کسانى است که وى را به سرپرستى برمى‏‌گیرند، و بر کسانى که آنها به او [خدا] شرک مى‌‏ورزند»، نحل، ۱۰۰؛ و چنانچه خداوند خطاب به شیطان می‌گوید: «در حقیقت، تو را بر بندگان من تسلطى نیست، مگر کسانى از گمراهان که تو را پیروى کنند»، حجر، ۴۲.

[۵]. «در دلهایشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود»، (البقره، ۱۰).

[۶]. انعام، ۱۲۵.

[۷]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۴۳۴، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش.