آیا در آیات قرآن و روایات به حقجویی و حقیقت طلبی اشاره شده است؟
لطفاً تعدادی از آیات و روایات را که در آنها انسان به حقجویی و دریافت حقیقت تشویق شده باشد، بیان کنید؟
پاسخ اجمالی
حقیقتجویی و به دنبال شناخت حق و حقیقت بودن چیزی است که جزو سرشت و فطرت انسان است. این موضوع در قرآن چنین مطرح شده است: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون»؛[۱]پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده، دگرگونى در آفرینش الهى نیست، این است آیین استوار ولى اکثر مردم نمىدانند.
این آیه میفرماید دین حنیف؛ یعنى دینى که از تمام کجیها، انحرافات، خرافات و گمراهیها به سوى حقیقت، راستى و درستى متمایل شده است، همان آیین اسلام و همان آیین پاک و خالص خدا است. مجموع این جمله چنین معنا مىدهد که توجه خود را دائماً به سوى آیینى داشته باش که از هر گونه انحراف و کجى خالى است؛ یعنی دین حق است و حق جویی را خداوند در سرشت همه انسانها قرار داده است.[۲]
در منابع حدیثی روایات فراوانی وجود دارد که به موضوع حقجویی پرداخته و انسان را بدان تشویق نموده است. در این فرصت تعدادی از آنها که از سخنان امام علی(ع) بیان میشود:
۱ – «مَنْ جَعَلَ الْحَقَّ مَطْلَبَهُ لَانَ لَهُ الشَّدِیدُ وَ قَرُبَ عَلَیْهِ الْبَعِید»؛[۳]هر کس حقطلبی را سرلوحه کارهایش قرار دهد، سختیها برایش آسان و دور برایش نزدیک میشود.
۲ – «مَنْ کَانَ مَقْصَدُهُ الْحَقَّ أَدْرَکَهُ وَ لَوْ کَانَ کَثِیرَ اللَّبْس»؛[۴]هر کس در جستوجوی حق باشد آنرا درخواهد یافت، هر چند حقیقت بسیار پوشیده باشد؛ یعنى هرگاه هدف شخصی در کاری این باشد که آنچه در آن مسئله حق است به آن برسد، آنرا خواهد یافت هر چند پوشیدگى زیاد داشته باشد.
۳ – «لَا صَاحِبَ أَعَزُّ مِنَ الْحَق»؛[۵] هیچ همراه و همنشینی عزیزتر از حق نیست. منظور این سخن ترغیب و تشویق به این است که انسان همیشه با حق باشد، و با انجام کارهای باطل از حق جدا نشود.
۴ – «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ أَنَارَ سَبِیلَ الْحَقِّ وَ أَوْضَحَ طُرُقَهُ فَشِقْوَهٌ لَازِمَهٌ أَوْ سَعَادَهٌ دَائِمَه»؛[۶] خداى تعالی حق را روشن ساخته و راههای آنرا آشکار کرد، پس بدبختىای است لازم، یا نیکبختىای است پاینده.
منظور این روایت این است که حق تعالى راه حق را روشن و ظاهر کرده، به گونهای که با کوچکترین تلاشی میتوان به آن رسید. و چنین نیست که اشتباهی در آن باشد که به سبب آن، کسى که به حق نرسد معذور باشد. پس هر کس به راه حق نرفت بدبختى ملازم او است و از او جدا شدنی نیست، و هر کس به راه حق رفت سعادت دائمى نصیب او شده است.[۷]
۵ – «قَدْ وَضَحَتْ مَحَجَّهُ الْحَقِّ لِطُلَّابِهَا»؛[۸] واضح و روشن است شاهراه حق از براى جویندگان آن؛ یعنى اگر کسى در جستوجوی حق باشد، حقیقت برایش روشن است، و برایش ظاهر مىشود به گونهای که تردید و شبههای برایش باقی نمیماند، و کسى که راه حق را نیابد البته خواهان و جویاى او نبوده است.
منبع:اسلام کوئست
[۱]. روم، ۳۰.
[۲]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۱۸، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۳]. تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتى، مصطفى، ص ۶۸، ح ۹۳۸، دفتر تبلیغات، قم، چاپ اول، ۱۳۶۶ ش.
[۴] همان، ح ۹۴۰.
[۵]. همان، ح ۹۲۷.
[۶]. همان، ح ۹۳۰.
[۷]. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین، شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، حسینى ارموى محدث، جلال الدین، ج ۲، ص ۵۶۵، دانشگاه تهران، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۶۶ ش.
[۸]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص ۶۸، ح ۹۳۵.
پاسخ دهید