حقیقت «روز» و «شب» چیست؟ چرا شب برای عبادت، مناسبتر است؟
حقیقت «روز» و «شب» چیست؟ چرا در شب برای عبادت باید استفاده کرد و مناسبتر است؟
پاسخ اجمالی
روز به صورت معمول با فعالیتهای مرتبط با زندگی دنیایی انسان مناسبتر است، روشنایى روز نیز خود نعمتى است بینظیر، جنبوجوش و حرکت میآفریند، انسان را براى کار و تلاش آماده میسازد، گیاهان را در پرتو نور خود میرویاند، و حیوانات در پرتو آن رشد میکنند، و شب، وقت استراحت و آرامش است و برای بیشتر مردم، فرصت خوبی برای خلوت با پروردگار متعال برای دعا، ذکر و نماز هست.
تاریکى شب هر چند پرده سیاهى بر افق میکشد و بهجز ظلمت و سیاهى چیزى به نظر نمیرسد و موجودات زنده که با نور سر و کار دارند از جنبش و فعالیت میایستند و همچون مردگان بیحرکت میافتند، اما در ضمیر دل آگاهان و اولیاى الهى چراغى روشن است که صفحه هستى را روشن میکند و آنچه را که با نور حسى نمیتوان دید، با نور معرفت و روشنى باطن میبینند، گویى که اشعهاى ما فوق نور از دل نورانى آنان تابیده و از همه اجسام و حواس عبور میکند و ماوراء طبیعت و حس را نشان میدهد.
پاسخ تفصیلی
الف. حقیقت روز و شب
روز به صورت معمول برای فعالیتهای مرتبط با زندگی دنیایی انسان بوده و شب، هنگام استراحت و آرامش بوده و برای آنانی که خواهانش هستند، فرصت خوبی برای خلوت با پروردگار متعال میباشد.
بنابراین، شب تنها براى خواب و آسایش نیست، بلکه فرصتى طلایى براى عروج مؤمنان به سوى کمال روحى و عقلى و پیوستن به پروردگار جهانیان است که از آن برنامهریزى سالمى براى آینده فراهم میآید، خواه آینده به ظاهر دور قیامت باشد، یا آینده نزدیک دنیا در فردا و پس فردا.
پرده شب، لباس و پوششى است بر اندام زمین! تمام موجودات زندهاى که در آن زیست میکنند، فعالیتهاى خستهکننده زندگى را به حکم اجبار تعطیل کرده و تاریکى که مایه سکون و آرامش و استراحت است بر همه چیز مسلط میشود، تا اندامهاى فرسوده مرمت گردد و روح خسته تجدید نشاط کند، چرا که خواب آرام جز در تاریکى میسّر نیست.
از این گذشته؛ با فرو افتادن پرده شب، نور آفتاب برچیده میشود که اگر به طور مداوم بتابد تمام گیاهان و حیوانات را میسوزاند، و زمین جاى زندگى نخواهد بود! به همین دلیل قرآن مجید بر این مسئله تکیه کرده است: «بگو: به من خبر دهید اگر خداوند “روز” را تا قیامت بر شما جاویدان کند، چه کسى غیر از خدا است که “شب” براى شما آورد تا در آن آرامش یابید؟!».[۱] «از رحمت او است که براى شما شب و روز قرار داد تا هم در آن آرامش یابید، و هم براى بهرهگیرى از فضل خدا تلاش کنید».[۲]
در هر حال؛ آنچه در شب مهم است، همان آرامشى است که بر آن حکمفرما است، و طبعاً اعصاب و روح انسان را در آرامش فرو میبرد، و براى تلاش و کوشش فردا و فرداها آماده میسازد، و از این نظر نعمت بسیار مهمى است که شایسته است سوگند به آن یاد شود.[۳]
تاریکى شب هر چند پرده سیاهى بر افق میکشد و بجز ظلمت و سیاهى چیزى به نظر نمیرسد و موجودات زنده که با نور سر و کار دارند از جنبش و فعالیت میایستند و همچون مردگان بیحرکت میافتند، اما در ضمیر دل آگاهان و اولیاى الهى چراغى روشن است که صفحه هستى را روشن میکند و آنچه را که با نور حسى نمیتوان مشاهده کرد، با نور معرفت و روشنى باطن میبینند، گویى که اشعهاى مافوق نور از دل نورانى آنان تابیده و از همه اجسام و حواس عبور میکند و ماوراء طبیعت و حس را نشان میدهد. این نور، برخاسته از عبادت شب زندهداریها و مناجاتهاى عاشقانه و خالصانه و بالأخره پیوند محکمى است که با کمال مطلق و جمیل على الاطلاق پیدا میکنند و هر لحظه نورى و معرفتى افاضه میشود.
هر دمش با من دلسوخته لطفى دگر است این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد
«هیچکس نمیداند که از براى آنان چه چیزى دور از درک و دید دیگران نگهدارى شده است، چیزى که باعث روشنى دیدهها است»؛[۴] این آیه درباره کسانى است که «پهلو از بستر برمیدارند و با پروردگار خود به راز و نیازند[۵]».[۶]
امام حسن عسکرى(ع) نیز در اینباره میفرماید: «رسیدن به خدا (لقاء) سفرى است که جز با مرکب راهوار شب بهدست نمیآید».[۷]
قابل توجه اینکه در قرآن مجید به «شب» هفتبار سوگند یاد شده است! و میدانیم سوگند به امور مهم یاد میشود، این خود نشانه اهمیت پرده تاریکی شب است.
در جایی دیگر خداوند به شب قسم میخورد: «و اللیل اذا سجی»؛ «سجى» از ماده «سجو» (بر وزن سرد، و بر وزن غلو) در اصل به معناى «سکون و آرامش» است، و به معناى «پوشاندن» و «تاریک شدن» نیز آمده است، ولى در اینجا ناظر به همان معناى اصلى سکون و آرامش است، به همین جهت شبهایى که باد نمیوزد «لیله ساجیه» (شب آرام) میگویند و به دریاى خالى از طوفان و امواج خروشان «بحر ساج» (دریاى آرام) گفته میشود.[۸]
سحرگاهان بهترین وقت براى راز و نیاز به درگاه محبوب، و عبادت و خودسازى و تربیت نفوس است، همانگونه که قرآن مجید در توصیف پرهیزگاران میگوید: «آنها در سحرگاهان استغفار میکنند».[۹]
روشنایى روز نیز خود نعمتى است بینظیر، جنبوجوش و حرکت میآفریند، انسان را براى کار و تلاش آماده میسازد، گیاهان را در پرتو نور خود میرویاند، و حیوانات در پرتو آن رشد میکنند.
آمد و شد شب و روز و نظام دقیق تغییرات تدریجى آنها یکى از آیات خلقت و نشانههاى خدا است، بهعلاوه؛ سرچشمه پیدایش یک تقویم طبیعى براى نظامبندى زمانى زندگى انسانها محسوب میشود.[۱۰]
خداوند در سوره مدّثر پیامبر اکرم(ص) را به عبادت شبانه امر میکند و میفرماید: «شب را جز کمى بپا خیز! نیمى از شب را یا کمى از آن کم کن یا بر نصف بیفزا و قرآن را با تأمّل و دقّت و در نهایت روشنى و فصاحت تلاوت کن. مسلّماً برنامه [عبادت] شبانه پابرجاتر و با استقامتتر است و تو در روز تلاش مستمر و طولانى خواهى داشت».[۱۱]
عبادت در شب، مخصوصاً در سحرگاهان و نزدیک طلوع فجر، اثر فوق العاده در صفاى روح، و تهذیب نفوس، و تربیت معنوى انسان، و پاکى قلب و بیدارى دل و تقویت ایمان و اراده، و تحکیم پایههاى تقوا در دل و جان انسان دارد که حتى با یک مرتبه آزمایش انسان آثار آنرا به روشنى در خود احساس میکند.[۱۲]
ب. تأثیر نیایش در دل شب
آیات سوره مزمل به بحث پیرامون عبادت شبانه، و آموزشهاى معنوى در پرتو تلاوت قرآن در دل شب، ادامه میدهد، و در حقیقت به منزله بیان دلیلى است براى آنچه در آیات قبل آمده است؛ لذا میفرماید: «این دستور عبادت و تلاوت شبانه برای آن است که برنامه [عبادت و تعلیم] شب پابرجاتر و با استقامتتر است».[۱۳]
این آیه از آیاتى است که با تعبیرات پرمحتوایش رساترین سخن را درباره «عبادت شبانه» و نیایش سحرگاهان، و راز و نیاز با محبوب، در ساعاتى که اسباب فراغت خاطر از هر زمان فراهمتر است، و همچنین تأثیر آن در تهذیب نفس، و پرورش روح و جان انسانى، بیان کرده است، و نشان میدهد که روح آدمى در آن ساعات آمادگى خاصى براى نیایش و مناجات و ذکر و فکر دارد.
اسلام کوئست
[۱]. قصص، ۷۲.
[۲]. قصص، ۷۳.
[۳]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۹۷، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش.
[۴]. سجده، ۱۷.
[۵]. سجده، ۱۶.
[۶]. فهرى، سید احمد، ترجمه شرح دعاى سحر، ص ۱۳ – ۱۴، انتشارات تربت، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
[۷]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۳۸۰، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق.
[۸]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱۴، ص ۳۷۱، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
[۹]. ذاریات، ۱۸.
[۱۰]. تفسیر نمونه، ج ۲۶، ص ۲۲ – ۲۳.
[۱۱]. مزمل، ۲ – ۶.
[۱۲]. تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۱۷۳.
[۱۳]. مزمل، ۶.
پاسخ دهید