تقریرات دروس مرکز فقهی عالم آل محمد علیهم السلام
ادلّه لفظیه برای اثبات وجوب اقامه حکومت
یکی از مهمترین دلایل لفظی برای اثبات وجوب تشکیل حکومت ، آیات قرآن کریم درباره خلافت است. این آیات به روشنی نشان میدهند که انسانها به عنوان خلیفه خدا در زمین مسئولیت اداره امور جامعه را بر عهده دارند.
– تفاوت خلافت با جانشینی: خلافت به معنای جانشینی ساده نیست، بلکه شامل مسئولیت، اختیار و وظایف مشخصی است. خلیفه موظف است قوانین الهی را اجرا کند، عدالت را برقرار کند و به نیازهای مردم رسیدگی کند.
– مفهوم خلافت با مفاهیم دیگری مانند امر به معروف و نهی از منکر، اجرای حدود، قسط و عدل ارتباط تنگاتنگی دارد. این مفاهیم نشان میدهند که خلافت تنها یک عنوان نیست، بلکه یک وظیفه الهی است که با مجموعه ای از تکالیف همراه است.
– ضرورت وجود حکومت برای اجرای احکام اسلامی: بسیاری از احکام اسلامی مانند حدود، قصاص، دیات و جهاد نیازمند وجود یک حکومت اسلامی است تا بتوان آنها را به درستی اجرا کرد. بدون وجود حکومت، اجرای این احکام امکانپذیر نیست.
علاوه بر آیات قرآن، روایات نیز بر اهمیت تشکیل حکومت تاکید دارند.
دلایل عقلی نیز از وجوب تشکیل حکومت حمایت میکنند. به عنوان مثال، برای حفظ نظم و امنیت در جامعه، نیاز به یک حکومت قوی و عادل داریم. همچنین، برای اجرای عدالت و رفع ظلم و ستم، وجود یک حکومت اسلامی که بر اساس قوانین الهی اداره میشود، ضروری است.
اما برخی از مخالفان این دیدگاه، دلایلی را برای رد آن مطرح میکنند:
– برخی معتقدند که میتوان آیات مربوط به خلافت را به طرق دیگری تفسیر کرد و لزوماً به معنای وجوب تشکیل حکومت اسلامی نیست.
– برخی معتقدند که شرایط زمان پیامبر با زمان حاضر بسیار متفاوت است و بنابراین نمیتوان احکام آن زمان را به طور مستقیم به زمان ما تعمیم داد.
– برخی معتقدند که اختلافات موجود بین مذاهب اسلامی مانع از تشکیل یک حکومت اسلامی واحد میشود.
پاسخ به این اشکالات:
– اگرچه ممکن است تفسیرهای مختلفی از آیات قرآن وجود داشته باشد، اما تفسیر جامع و منطقیتر، تفسیری است که با سایر آیات و روایات نیز سازگار باشد و به نیازهای حقیقی جامعه پاسخ دهد.
– اگرچه شرایط زمان و مکان تغییر میکند، اما اصول دین و احکام ثابت هستند. ما باید تلاش کنیم تا احکام دین را با شرایط زمان و مکان خود تطبیق دهیم.
– اگرچه در برخی مسائل فرعی اختلاف نظر وجود دارد، اما در اصول دین همه مسلمانان اتفاق نظر دارند و میتوان با تأکید بر اصول مشترک، به وحدت بیشتر رسید.
خلافت از جانب خدا: در این نوع خلافت، انسان به عنوان نماینده خدا در زمین مسئولیت اداره امور را بر عهده میگیرد.
خلافت به معنای جانشینی قومهای پیشین: در این نوع خلافت، انسانها به عنوان جانشین قومهایی که پیش از آنها زندگی میکردهاند در نظر گرفته میشوند. این نوع خلافت بیشتر جنبهی تاریخی و زمانی دارد.
آیات مربوط به خلافت از جانب خدا: در این آیات، تاکید بر رابطه مستقیم بین خدا و انسان به عنوان خلیفه است. مثلاً در آیه “وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً” (و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی خواهم گماشت) خداوند به صورت مستقیم انسان را به عنوان خلیفه معرفی میکند.
آیات مربوط به خلافت به معنای جانشینی قومهای پیشین: در این آیات، تاکید بر جایگزینی یک قوم به جای قوم دیگر است. مثلاً در آیه “وَإِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَومِ نُوح” (و یاد کنید هنگامی که شما را جانشینان قوم نوح قرار دادیم) به جایگزینی قوم نوح با قوم دیگر اشاره شده است.
نویسنده دو روش اصلی برای اثبات این مدعا ارائه میدهد:
روش اول: قیاس با رابطه حاکم و خلیفه
این روش بر اساس قیاسی استوار است که بین رابطه حاکم و خلیفه و رابطه خداوند و انسان برقرار میکند.
اگر حاکمی کسی را خلیفه و جانشین خود قرار دهد، به معنای واگذاری اختیار حکومت به اوست.
به همین ترتیب، هنگامی که خداوند انسان را خلیفه خود در زمین قرار داده است، به معنای واگذاری مسئولیت حکومت به اوست.
روش دوم: تقسیم وظایف در خلافت
این روش بر اساس تقسیم وظایف بین افراد جامعه در چارچوب خلافت است.
هر فردی به نوعی در اجرای احکام الهی و آبادانی جامعه نقش دارد، حتی اگر مستقیماً در حکومت مشارکت نداشته باشد.
وجود حکومت برای هماهنگی و نظارت بر این وظایف ضروری است.
حتی اگر حاکمی به صورت صریح توسط خداوند تعیین نشده باشد، باز هم نیاز به وجود یک حکومت برای اجرای احکام الهی احساس میشود.
اشکال: اگر بگوییم برپایی حکومت، یکی از احکام الهی است و برای اثبات آن از آیهای استفاده کنیم که به طور کلی به خلافت اشاره میکند، این استدلال دور خواهد بود. زیرا در واقع ما با استفاده از چیزی که میخواهیم اثبات کنیم، آن را اثبات میکنیم.
ضرورت حکومت برای اجرای احکام: اجرای کامل احکام الهی در جامعه به وجود یک حکومت نیاز دارد. بنابراین، وجوب اجرای احکام به طور ضمنی دلالت بر وجوب تشکیل حکومت دارد.
آیه امانت: این آیه نشان میدهد که انسان به عنوان خلیفه خدا مسئولیت سنگینی را بر عهده گرفته است. این مسئولیت شامل اجرای احکام الهی و اداره امور جامعه است.
رد روایات ضعیف: روایاتی که ادعا میکنند خداوند ولایت علی (ع) را بر آسمانها و زمین عرضه کرده است، با قرآن سازگار نیست و نمیتوان به آنها اعتماد کرد.
تفسیر عبارت “إنه کان ظلومًا جهولا” در آیه مربوط به امانت. دو تفسیر اصلی برای این عبارت ارائه میشود:
۱ – تفسیر مستقل: این تفسیر بیان میکند که این عبارت دلیل بر اینکه چرا انسان امانت را پذیرفته است نیست، بلکه به این اشاره دارد که انسان به دلیل ظلم و جهل خود به امانت خیانت کرده است.
۲ – تفسیر بهعنوان دلیل: این تفسیر بیان میکند که ظلم و جهل انسان دلیل بر پذیرش امانت توسط او بوده است.
پاسخ دهید