من معنای «تنزّل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر» را نمی فهمم. ملائکه زمانی که بر قلب ولی امر نازل می شوند، چه چیز را نازل می کنند؟ امر حکیم را؟ یا امر تفصیلی را؟ اگر امر حکیم را می آورند، در قلب ولی امر این امر مفصل می شود؟ یا اینکه امر معنای دیگری دارد؟ نقش «من» در اینجا چیست؟ آیا فعل «تنزّل» با «من» متعدی شده است؟

پاسخ اجمالی

شب قدر از جمله شب‌های مهم در ادبیات دینی ما مسلمانان است. قرآن نیز در آیاتی بر این اعتقاد دلالت دارد. از جمله این آیات، آیه چهارم سوره قدر است: «تَنزَّلُ الْمَلَئکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبهِّم مِّن کلِ أَمْرٍ».

کلمه (تَنزَّلُ) در اصل تتنزل بوده و از آن‌جا که فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد، روشن مى‏شود که شب قدر مخصوص به زمان پیغمبر اکرم (ص) و نزول قرآن مجید نبوده، بلکه امرى است مستمر و شبى است مداوم که در همه سال تکرار مى‏شود.

در مورد مراد از روح در آیه نیز اقوالی وجود دارد که در بخش پاسخ تفصیلی آمده است.

 

معنا و منظور از «من کل امر» را می‌توان به صورت مختصر این‌گونه بیان کرد که فرشتگان براى تقدیر و تعیین سرنوشت‌ها و آوردن هر خیر و برکتى در آن شب نازل مى‏شوند، و هدف از نزول آنها انجام این امور است.

 

پاسخ تفصیلی

شب قدر از جمله شب‌های مهم در میان مسلمانان است. منشأ این اهمیت، قرآن است که طی آیاتی، بر این اعتقاد دلالت دارد. از جمله این آیات، آیه‌ی شریفه‌ی «تَنزَّلُ الْمَلَئکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبهِّم مِّن کلِ أَمْرٍ»،[۱] است.

کلمه‌ی «تَنزَّلُ» در اصل «تتنزّل» بوده است،[۲] و از آن‌جا که فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد روشن مى‏شود که شب قدر مخصوص به زمان پیامبر اکرم(ص) و نزول قرآن مجید نبوده، بلکه امرى است مستمر و شبى است مداوم که همه ساله تکرار مى‏شود.[۳]

 

بحث دیگر در این آیه، مراد از کلمه روح است؛ اقوالی در این مورد نقل شده که برخی از آنها در میان شیعیان نیز رواج دارد:

 

۱ – مراد از آن، یک فرشته‌ی بسیار بزرگ است که آسمان و زمین در برابر او ناچیزند.

 

۲ -گروهی از فرشتگان هستند که تنها در شب قدر توسط ملائکه دیده می شوند.

 

۳ – یکی از مخلوقات الهی است که می خورد و می پوشد در حالی که نه از ملائکه است و نه از انسان ها و شاید یکی از خدمت‌کاران بهشت باشد.

 

۴ – شاید عیسی(ع) باشد که در قرآن به همین نام خوانده شده و در شب قدر به همراه ملائکه به زمین می آید تا از احوال امت پیامبر آگاهی یابد.

 

۵ – شاید قرآن باشد؛ زیرا از قرآن نیز تعبیر به روح آمده است: «وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا».[۴]

 

۶ – شاید مراد رحمت الهی باشد که در قرآن از آن تعبیر به روح آمده است: « … و لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ … ».[۵]

 

۷ – روح موجودی بالاتر از ملائکه است. به نظر، دیدگاه بهتر این است که منظور از روح، جبرئیل است و علت این‌که به صورت جدا از ملائکه ذکر شده، ارزش و مقام او بوده است».[۶]

 

از جمله دیدگاه رایج در میان مفسران شیعه، قول هفتم است[۷] و روایاتی نیز در منابع روایی وجود دارد که بر این اعتقاد دلالت می‌کنند.[۸]

البته برخی از مفسران شیعه نیز قائل‌اند منظور از روح در آیه، جیرئیل است.[۹]

 

به حسب روایات شیعه؛ این نزول ملائکه بر امام زمان‌(عج) می‌باشد و آنها آنچه مقدور شده را بر آن امام عرضه می‌دارند.[۱۰]

اما در مورد بخش پایانی آیه «مِن کلِ أَمْرٍ»، مفسران ادبی در مورد جار و مجرور «من کلّ» گفته‌اند که متعلّق به «تنزّل» است.[۱۱]

در معانی «من» نیز احتمالاتی داده شده:

 

۱ – برخی از مفسران (من) در آیه را به معنای لام تعلیلیه گرفته‌اند.[۱۲]

 

۲ – برخی دیگر معتقدند (من) در آیه به معنای خودش یعنى ابتداى غایت است ولی سببیت را هم مى‏رساند.[۱۳]

 

این دو قول اختلاف اندکی در معنا ایجاد می‌کنند که بیان آن از محدوده این مختصر دور است.

در نهایت، معنا و منظور از «من کل امر» را می‌توان به صورت مختصر این‌گونه بیان داشت که فرشتگان براى تقدیر و تعیین سرنوشت‌ها و آوردن هر خیر و برکتى در آن شب نازل مى‏شوند، و هدف از نزول آنها انجام این امور است.[۱۴]

 

برای تفسیر این قسمت می‌توان از آیات دیگر کمک گرفت. یکی از این آیات که به فهم این آیه کمک می‌کند آیه: «إِنَّا أَنزَلْنَهُ فىِ لَیْلَهٍ مُّبَرَکَهٍ  إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ فِیهَا یُفْرَقُ کلُ‏ُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ»[۱۵] است. کلمه فرق در این آیه به معناى جدا کردن چیزى از چیز دیگر است، به‌طورى که از یکدیگر متمایز شوند. «امر حکیم» نیز عبارت است از امرى که الفاظش از یکدیگر متمایز نباشد، و احوال و خصوصیاتش متعین نباشد (به بیان دیگر امر حکیم امری است مبهم و مجمل). بنابر این، امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحله‏اند، یکى اجمال و ابهام، و دیگر مرحله تفصیل. شب قدر هم به‌ طورى که از آیه «فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ» برمى‏آید، شبى است که امور از مرحله‌ی احکام و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون مى‏آیند.[۱۶]

 

بنابر این، آیه‌ی مورد بحث اشاره به این معنا دارد که امور به صورت کاملاً تفصیلی در شب قدر نازل می‌شوند. این معنا در کلام مفسران دیگر نیز ذکر شده است.[۱۷] حال «من کلِ أَمْرٍ» در سوره‌ی قدر را نیز می‌توان به امور تفصیلی تفسیر کرد که از آیه‌ی شریفه‌ی «فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ » به دست می‌آید.

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. قدر، ۴‌: «فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براى [تقدیر و تنظیم‏] هر کارى نازل مى‏شوند».

[۲]. طباطبایى، محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ‏۲۰، ص ۳۳۲، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.

[۳]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏ ۲۷، ص ۱۸۴، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش؛ و ر.ک: نمایه «تعدد شب قدر»، سؤال ۳۱۲؛ «شب قدر و تقدیر روزی»، سؤال ۳۳۱۰٫

[۴]. شوری، ۵۲: « و همان گونه [که بر پیامبران پیشین وحى کردیم‏] روحى را [چون قرآن‏] از امر خود به تو وحى کردیم».

[۵]. یوسف، ۵۷: « … و از رحمت خدا ناامید نشوید … ».

[۶]. فخرالدین رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‏۳۲، ص ۲۳۴، دار احیاء التراث العربى، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.

[۷]. تفسیر نمونه، ج ‏۲۷، ص ۱۸۴٫

[۸]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۱، ص ۳۸۶ و ۳۸۷، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۹]. حسینى شیرازى، سید محمد، تبیین القرآن، ص ۶۲۱، دار العلوم، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.

[۱۰]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق: موسوی جزایری، سید طیب، ج‏ ۲، ص ۴۳۱، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.

[۱۱]. صافى، محمود بن عبد‌الرحیم، الجدول فى اعراب القرآن، ج ‏۳۰، ص ۳۷۴، دار الرشید، دمشق‏، بیروت، چاپ چهارم، ۱۴۱۸ق.

[۱۲]. آلوسى، سید محمود، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، ج ‏۱۵، ص ۴۱۹، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.

[۱۳]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۲۰، ص ۳۳۲٫

[۱۴]. تفسیر نمونه، ج‏ ۲۷، ص ۱۸۴٫

[۱۵]. دخان، ۳ و ۴: «که ما آن را در شبى مبارک نازل کردیم، چون از آغاز خلقت همواره سنت ما بر انذار خلق جریان داشته است، در آن شب مبارک هر امر در هم فرو رفته باز مى‏شود».

[۱۶]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۱۸، ص ۱۳۲٫

[۱۷]. فیض کاشانى، ملا محسن، تفسیر الصافى، ج ۴، ص ۴۰۳، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.