در آیه ۴۱ از سورهٔ مائده خداوند می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ لا یَحْزُنْکَ الَّذینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ مِنَ الَّذینَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذینَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتیتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً أُولئِکَ الَّذینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذابٌ عَظیمٌ» لطفاً در مورد این قسمت‌ها توضیح دهید. الف. یا أَیُّهَا الرَّسُولُ لا یَحْزُنْکَ الَّذینَ یُسارِعُونَ… ؛ ب. وَ مِنَ الَّذینَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتیتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا؛ ج. وَ مَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً… .

پاسخ اجمالی

در این آیهٔ شریفه مورد پرسش:

الف. خداوند به پیامبر تسلّی خاطر داده و از ایشان می‌خواهد که در مقابل حرکت شتابان برخی از منافقان در سبقت گرفتن از یکدیگر برای رسیدن به درجات بالای کفر، خود را غمگین نسازد. بخشی از این افراد کسانی هستند که با زبان به مسلمان بودن اقرار می‌کنند، ولی در باطن ایمان نیاورده و همچنان بر کفر خود باقی مانده‌اند.

 

ب. گروهی از یهودیان نیز همانند منافقانی که از آنها سخن به میان آمد، در کفر از یکدیگر سبقت گرفته‌اند. تو از این گروه یهودیان نیز ناراحت نباش.

 

ج. خداوند با این بیان به پیامبر اسلام(ص) می‌گوید که این افراد مورد ابتلا و آزمایش خدا قرار گرفته و راهی برای نجاتشان وجود ندارد؛ لذا نباید از این واقعه ناراحت باشی؛ به دلیل این‌که آنها افرادی فاسق بوده و بر فسقشان اسرار دارند.  

پاسخ تفصیلی

در آیهٔ شریفهٔ مورد پرسش می‌خوانیم: «اى فرستادهٔ (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب می‌کنند و با زبان می‌گویند: «ایمان آوردیم» و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهى از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش می‌دهند، تا دستاویزى براى تکذیب تو بیابند آنها جاسوسان گروه دیگرى هستند که خودشان نزد تو نیامده‌اند آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف می‌کنند، و (به یکدیگر) می‌گویند: «اگر این (که ما می‌خواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داورى کرد،) بپذیرید، و گر نه (از او) دورى کنید!» (ولى) کسى را که خدا (بر اثر گناهان پى در پى او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستى آنها کسانى هستند که خدا نخواسته دل‌هایشان را پاک کند در دنیا رسوایى، و در آخرت مجازات بزرگى نصیبشان خواهد شد».[۱]

 

الف. توضیح «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ لا یَحْزُنْکَ الَّذینَ یُسارِعُونَ»

در این قسمت از آیه، خداوند به پیامبر تسلّی خاطر داده[۲] و از ایشان می‌خواهد که در مقابل حرکت شتابان برخی از منافقان در سبقت گرفتن از یکدیگر برای رسیدن به درجات بالای کفر، خود را غمگین نسازد. بخشی از این افراد کسانی هستند که با زبان به مسلمان بودن اقرار می‌کنند، ولی در باطن ایمان نیاورده و همچنان بر کفر خود باقی مانده‌اند. از این‌رو، اعمالشان مطابق با سخنشان نبوده، بلکه مطابق با کفر باطنیشان بروز می‌کند و موجب نارحتی پیامبر اکرم(ص) می‌شود. آنها به دنبال این هستند که پیامبر(ص) بین آنها مطابق حکم جاهلی حکم کند و همیشه جانب ثروت‌مندان و زورمندان را مراعات کند. از تعبیر «سارِعُونَ فِی الْکُفْرِ» این‌گونه فهمیده می‌شود که منظور خداوند، کسانی است که در کفر به سر می‌برند و برای رسیدن به درجات بالاتر کفر از یکدیگر سبقت می‌گیرند. نه کسانی که از حیطه کفر خارج هستند و برای ورود به آن پیش تازی می‌کنند که اگر منظور این بود، باید از عبارت «یُسارِعُونَ اِلی الْکُفْرِ» استفاده می‌شد.[۳]

 

ب. توضیح «وَ مِنَ الَّذینَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ…»

در این بخش از آیه، خداوند اشاره به جریانی می‌کند که به عنوان شأن نزول آیه از آن یاد می‌شود. خلاصه ماجرا از این قرار بود که زن و مردی از یهود مرتکب زنای محصنه شدند. حکم این گناه در تورات این بود که باید هر دو رجم شوند. اما چون آن دو نفر از اشراف بودند، علمای یهود خواستند این حکم را به شلّاق تنزّل دهند. لذا به سراغ پیامبر اسلام(ص) رفته و از ایشان خواستند در این رابطه حکم صادر کند. آنها به فرستادگان خود گفتند: اگر پیامبر(ص) حکم به شلّاق کرد، آن را بپذیرید و اگر حکم به رجم کرد، از قبول آن خود داری کنید. اما پیامبر(ص) نیز به دستور الاهی حکم به رجم نمود. آنان نیز طبق دستور علمایشان از پذیرش آن خودداری کردند. پیامبر(ص) برای اثبات وجود این حکم در تورات، به دنبال «ابن صوریا» که مقبول خود یهودیان نیز بود، فرستاد و او نیز به این حکم الاهی شهادت داده و سپس مسلمان شد.[۴]

 

از این رو، خداوند این آیات را نازل کرده و می‌فرماید: گروهی از یهودیان نیز همانند منافقانی که از آنها سخن به میان آمد، در کفر از یکدیگر سبقت گرفته‌اند. تو از این گروه یهودیان نیز ناراحت نباش. یهودیانی که نزد تو می‌آیند ولی به سخنان دروغ گوش داده و از گروهی از یهودیانی که نزد تو نیامده‌اند پیروی می‌کنند. در واقع این افراد فرستادهٔ علمای یهود هستند. این علما حکم الاهی را تحریف کرده و به جای حکم واقعی به پیروان خود ابلاغ کردند. سپس به آنها دستور دادند تا نزد پیامبر اسلام بروند و از او نیز در مورد این مسئله سؤال کنند. به آنها گفتند که اگر پیامبر اسلام همانند ما در این مورد حکم کرد، آن را بپذیرید و اگر بر خلاف آن حکم کرد، آن را رد کرده و نپذیرید.[۵]

 

ج. توضیح «وَ مَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً»

خداوند با این بیان به پیامبر اسلام(ص) می‌گوید که این افراد مورد ابتلا و آزمایش خدا قرار گرفته و راهی برای نجاتشان وجود ندارد؛ لذا نباید از این واقعه ناراحت باشی؛ به دلیل این‌که آنها افرادی فاسق بوده و بر فسقشان مداومت می‌کنند، خداوند آنها را از پلیدی‌های قلبشان پاک نمی‌کند. خدا می‌خواهد به این وسیله آنها را مجازات کرده و رسوا کند و کسى که خدا ارادهٔ مجازات و رسوایى او را کرده است، هرگز توی پیامبر قادر بر دفاع از او نیستى. و خداوند در دنیا و آخرت آنها را عقاب می‌کند. در دنیا به خواری و در آخرت به عذابی بزرگ گرفتار می‌سازد.‏[۶]

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. مائده، ۴۱٫

[۲]. ر.ک: نمایه‌ «مسئولیت پیامبر(ص) در قبال ایمان مردم»، سؤال ۱۱۳.

[۳]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۳۳۹، چاپ پنچم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۷ ق؛ قرشى، سید على اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج ۳، ص ۷۳، بنیاد بعثت، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.

[۴]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، با مقدمه بلاغی، محمد جواد، ج ۳، ص ۲۹۹ – ۳۰۱، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش؛ العروسى الحویزى، عبد على بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، محقق و مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، ج ۱، ص ۶۲۹ و ۶۳۰،‏ اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.اقتباس از نمایه پیشینه تاریخی حکم سنگسار(رجم)، ۱۵۴۸.

[۵]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۳۴۰٫

[۶]. همان، ص ۳۴۱؛ و ر.ک: نمایه‌های «خدا و کارهاى انسان»، سؤال ۱۳۱؛‏ «گرایش انسان به بدى و مشیت الاهى»، سؤال ۲۱۴.