معنای «الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ» در سوره اعراف آیه ۵۸ چیست؟

پاسخ اجمالی

این آیه: «وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ»،[۱] بدون در نظر گرفتن ارتباطش با آیه قبلى، در قالب یک مثال کلی است که می‌فرماید اعمال نیکو و آثار ارزنده از گوهر پاک سرچشمه مى‏‌گیرد، و اعمال خلاف، از باطن پلید و ناپاک، اما اگر آن‌را با آیه قبلی‌اش یک‌جا در نظر بگیریم، در صدد بیان این معنا است که مردم اگر چه در قبول فیض پروردگار اختلاف دارند، لکن این اختلاف از ناحیه خود ایشان است، و گر نه رحمت الهی عام و مطلق است. به بیان دیگر، این آیه در حقیقت اشاره به یک مسئله مهم دارد که هم در زندگى این جهان و هم جهان دیگر در همه جا تجلى مى‏‌کند، و آن این است که تنها «فاعلیت فاعل» براى به ثمر رسیدن یک موضوع، کافى نیست، بلکه استعداد و «قابلیت قابل» نیز شرط است. به عنوان مثال از دانه‌‏هاى باران حیات‌بخش‌تر و لطیف‌تر تصور نمى‌‏شود، اما همین بارانى که در لطافت طبعش حرفی نیست، در یک‌جا سبزه و گل مى‏‌رویاند و در جاى دیگر خس و خاشاک![۲]


در این آیه با ذکرى که از رویش میوه‌‏ها در اثر نزول باران به میان آمد، به این نکته توجه می‌دهد که زمین‌ها بر دو گونه‌‏اند: زمین پاک و آماده که با نزول باران، به امر خداوند، گیاهان گوناگون در آن مى‌‏رویند، و زمین پلید که حتى اگر باران هم بر آن ببارد، جز اندکى علف هرز چیزى در آن نمى‌‏روید.
باران رحمت خدا بر همه جا مى‌‏بارد، ولى زمین‌هاى آماده از آن بهره بردارى مى‏‌کنند و گل‌ها و گیاهان و درختان میوه در آن مى‏‌رویند، و زمین‌هاى بى‌‏استعداد از آن استفاده نمى‏‌کنند و رشد و نموى در آن صورت نمى‏‌گیرد.


از این‌رو، مى‌توان گفت که این سخن(آیه) مثلى براى مؤمنان و کافران است.[۳] تشبیه مؤمن به زمین پاک و کافر به زمین «نکد»،[۴] از این جهت است که مؤمنان آمادگى دریافت پیام الهى را دارند؛ به وسیله قرآن رشد مى‏‌کنند و شکوفا مى‌‏شوند، ولى کافران در اثر دورى از خدا و عناد با حق و ارتکاب گناه و معصیت، آن آمادگى را ندارند و نمى‌‏توانند از هدایت‌هاى قرآن بهره گیرند و آن‌را در خود جاى دهند و رشد کنند.
همان‌گونه که زمین طیّب نباتات پاکیزه از آن بیرون می‌آید مؤمن پاک در قیامت از زمین برزخ به صحرای قیامت منتقل می‌گردد با نور ایمان، یقین، اعمال شایسته و ملکات پسندیده، و کافر از زمین خارج می‌شود با تیره‌‏گى و سیاه‌رویى که نه صفات خوبى از او نمایان می‌گردد، نه اعمال صحیحى؛ ثمره وجود او نیست مگر تیره بختى، ذلّت و پستى.


البته، گفتنی است که زمین دل کافران در اثر اعمال خودشان تبدیل به شوره زار شده است. آنها مى‏‌توانند با پرهیز از عناد و لجاجت، تغییر کلى در وجود خود به وجود آورند و دل خود را آماده دریافت هدایت‌هاى الهى کنند، همان‌گونه که زمین‌‏هاى بى‏‌استعداد را هم با تغییر اساسى و افزودن مواد لازم مى‌‏توان زیر کشت برد.[۵]

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. اعراف، ۵۸، «و سرزمین خوب گیاه آن به فرمان پروردگارش مى‌‏روید، و زمین بد جز اندک گیاهى از آن پدید نمى‌‏آید. براى مردمى که سپاس مى‌‏گویند آیات خدا را این چنین گونا‏گون بیان مى‌‏کنیم».

[۲]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۸، ص ۱۶۱، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۶، ص ۲۱۵، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش.

[۳]. از ابن عباس، مجاهد و حسن روایت شده است؛ این مثلى است که حق تعالى در باره مؤمن و کافر آورده، و خبر داده که تمام زمین‌ها از یک جنس‌ هستند، مگر این‌که برخی از آنها پاک‌اند، به سبب ریزش باران نرم می‌شوند، گیاهان مفید از آنها می‌روید و محصولشان فراوان می‌شود. اما برخی از زمین‌ها شورزار و سخت‌اند، چیزی از آنها نمی‌روید و اگر بروید نفعی ندارد. این چنین است قلوب انسان‌ها، تماماً از گوشت و خون است. برخی از آنها قبول موعظه می‌کند، اما برخی قسی‌اند و قبول موعظه نمی‌کنند. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بلاغی، محمد جواد، ج ‏۴، ص ۶۶۶، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ش.

[۴]. بی‌سود، بی‌فایده، کم خیر.

[۵]. ر. ک: جعفرى، یعقوب، کوثر، ج ‏۴، ص ۱۱۱، بی‌تا، بی‌جا؛ بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‏۵، ص ۲۲۵، نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۱ش.