تفسیر آیه ۲۹ سوره کهف چیست؟
لطفاً آیه ۲۹ سوره کهف را تفسیر و تبیین فرمایید؟
پاسخ اجمالی
«وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ یَسْتَغیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقا»؛[۱]
خداوند پس از تذکرى که در آیات قبل به پیامبر اسلام(ص) داده است، در این آیه به آن حضرت فرمان مىدهد که به کافران و مشرکان اعلام کن که حق[۲] از جانب پروردگارتان است. بر وضع کفار تأسف مخور؛ آنچه که بر تو وحى شده تلاوت کن و نفس خویش را بردبار ساز تا به همراهی با مؤمنان فقیر بسازد.
و به کفاری که غرق در زینتهای دنیایند بگو که حق از ناحیه پروردگارتان است و بیش از این کارى صورت مده، هر کس خواست ایمان آورد، و هر کس خواست کافر شود. نه ایمانشان سودى به ما مىرساند، و نه کفرشان ضرری به ما مىزند، بلکه آنچه ایمان و کفرشان از سود و زیان و ثواب و عذاب به دنبال دارد، به خودشان باز مىگردد. بنابر این باید هر یک را مىخواهند خودشان انتخاب کنند. به بیان دیگر، انسان در انتخاب راه ایمان و کفر آزاد است و کسى او را به پذیرش اسلام مجبور نمىکند.[۳] اما آنان باید بدانند که خداوند براى ستمگران،[۴] در قیامت آتشى را آماده کرده که آنان را احاطه خواهد کرد، همانگونه که خیمه، خیمه نشینان را احاطه مىکند.
و این کافران که در میان شعلههاى آتش قرار خواهند گرفت، به شدّت احساس تشنگى مىکنند و با عجز و التماس طلب آب مىکنند و کمک مىخواهند، اما کمکى که به آنان مىشود؛ این است که آب جوشانى مانند مس گداخته به آنان داده مىشود که صورتها را بریان مىکند! و چه بد نوشیدنى و بد جایگاهی است![۵]
منبع:اسلام کوئست
[۱]. کهف، ۲۹، «بگو: این حقّ است از سوى پروردگارتان! هر کس مىخواهد ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود)، و هر کس میخواهد کافر گردد!» ما براى ستمگران آتشى آماده کردیم که سراپردهاش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضاى آب کنند، آبى براى آنان میآورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان مىکند! چه بد نوشیدنى، و چه بد محل اجتماعى است».
[۲]. منظور از حق در این جا همان دین اسلام و قرآن است.
[۳]. جمله «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِینَ ناراً» در مقام تعلیل بر مختار بودن انسان در ایمان و کفر است. معنایش این است که (ای پیامبر) اگر ما تو را نهى کردیم از اینکه به حال کفار تأسف بخورى و به تو دستور دادیم که به تبلیغ اکتفا کنی و بگویى «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ»، و اصرار و التماس نکنی، براى این بود که ما براى دعوت تو پیامد و آثارى تهیه دیدهایم، آثارى براى کسانى که دعوتت را قبول کنند، و آثارى براى کسانى که آنرا رد نمایند. و همان آثار کافى است که آنان را از کفر باز دارد، و محرک آنان به سوى ایمان باشد، و دیگر بیش از این هم لازم نیست؛ زیرا که بیش از این آنها را از حد اختیار به اضطرار و اجبار مىکشاند.
[۴]. اگر به جاى «اعتدنا للکافرین» فرمود: «أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِینَ» براى این است که بفهماند عذاب مذکور از تبعات ظلم ظالمین است که در آیه «الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَهِ کافِرُونَ»(اعراف، ۴۵) آنرا بیان نموده و مىفرماید: ظالمین کسانىاند که از راه خدا جلوگیرى مىکنند، و راه خدا را معوج مىخواهند و نسبت به زندگى آخرت کافرند.
[۵]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۳۰۳- ۳۰۴، دفتر انتشارات اسلامی،قم، ۱۴۱۷ق؛ جعفری، یعقوب، کوثر، ج ۶، ص ۴۰۲- ۴۰۳، بیجا، بیتا
پاسخ دهید