مراد از آیه شریفه «وَجِیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِین» که در سوره آل عمران آیه ۴۵ آمده، چیست؟

پاسخ اجمالی

در آیه شریفه مورد نظر می‌خوانیم: «إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَهُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَهٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبین»؛[۱] [به یاد آورید] هنگامى را که فرشتگان گفتند: «اى مریم! خداوند تو را به کلمه‌اى (وجود با عظمتى‏) از طرف خودش بشارت می‌دهد که نامش «مسیح، عیسى پسر مریم» است در حالى که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیّت خواهد بود و از مقرّبان (الهى) است.
در این آیه شریفه؛ دو مقام برای حضرت عیسی(ع) بیان شده است:

 


۱ –  
وجاهت در دنیا و آخرت


وصف «وَجِیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ» در قرآن تنها براى حضرت عیسى(ع) آمده و در مورد شخص دیگرى این صفت گفته نشده است.[۲] گرچه این عبارت در روایات به عنوان یک دعا جنبه عمومی دارد و هر کسی براساس مراتب معنوی می‌تواند آن‌را از خدا بخواهد: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ- بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أُقَدِّمُهُمْ بَیْنَ یَدَیْ صَلَاتِی وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَیْکَ فَاجْعَلْنِی بِهِمْ وَجِیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ»؛[۳] خدایا! من به وسیله محمد و آل محمد به تو روى آوردم و آنان را پیش از نماز به درگاهت وسیله نمودم و بدان‌ها به تو تقرّب جستم، مرا به واسطه آنها در دنیا و آخرت آبرومند ساز و از مقرّبان خود نما.
«
وجیه» بر وزن فعیل از مادّه «وجه» به معناى مورد توجّه و منزلت و احترام قرار دادن است.[۴] وجاهت در آیه شریفه به دو گونه اشاره دارد:

الف. وجاهت در دنیا: مقبول بودن حضرت عیسی(ع) در دنیا به این است که مردم تا روز قیامت آن بزرگوار را مقدس و معظم می‌شمارند،[۵] یا به تعبیری آن‌حضرت بر مردم ریاست و نبوّت دارد.[۶]
برخی وجاهت حضرت عیسی (ع) در دنیا را ناظر به روی آوردن و توجه آن‌حضرت به مردم و مردم به او می‌دانند. این روی آوردن هم در متن زندگى، دنیاى مردم، گرفتاری‌ها، غم‌ها و شادی‌ها و هم در حیات روحى و معنوی آنان است.[۷]

ب. وجاهت در آخرت: وجیه بودن در آخرت به این معنا است که حضرت عیسی(ع) در عالم آخرت نزد خداوند از مقام عالى[۸] برخوردار است که از آن جمله؛ مقام شفاعت مؤمنین است.[۹]

 


۲ –  
مقرّب بودن حضرت عیسی(ع


با این‌که معنای مقرّب بودن روشن است، اما باید گفت این مقام بلند که نشانه حداقل دوری بین خداوند و حضرت عیسی(ع) است، در پی وجاهت ایشان به دست آمده است. به عبارت دیگر؛ لازم است نزدیک بودن و قرب به خداوند در هر دو عالم تحقّق پیدا کند و آن میسّر نمی‌گردد مگر با مقبولیت در دنیا و آخرت. گواه این تفسیر آن چیزی است که در این آیه شریفه بیان شده است: «لنْ یَسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لَا الْمَلائِکَهُ الْمُقَرَّبُونَ»؛[۱۰] هرگز مسیح از این‌که بنده خدا باشد ابا و امتناع ندارد، و همه فرشتگان مقرّب نیز ابا ندارند.
در پایان تذکر این نکته نیز ضروری به نظر می‌رسد که؛ مقرّب بودن حضرت عیسی(ع)، بیانگر خدا نبودن و فرزند خدا نبودن او است.[۱۱]

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. آل عمران، ۴۵.

[۲]. قرائتى محسن، تفسیر نور، ج‏۲، ص ۶۲، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن ، تهران، ۱۳۸۳ش.

[۳]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏۲، ص ۵۴۴، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۴]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‌۱۳، ص ۵۵۸، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق؛ ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی‏، سید احمد، ج ‌۶، ص ۳۶۶، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.

[۵]. نجفى خمینى، محمد جواد، تفسیر آسان، ج ‏۲، ص ۲۸۴، نشر اسلامیه، تهران ۱۳۹۸ق.

[۶]. طبرسى، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ‏۱، ص ۱۷۵، نشر دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۷۷ش.

[۷]. طالقانى، سید محمود، پرتوى از قرآن، ج ‏۵، ص ۱۳۴، شرکت سهامى انتشار، تهران ۱۳۶۲ش.

[۸]. تفسیر آسان، ج ‏۲، ص ۲۸۴.

[۹]. تفسیر جوامع الجامع، ج ‏۱، ص ۱۷۵.

[۱۰]. نساء، ۱۷۲.

[۱۱]. پرتوى از قرآن، ج ‏۵، ص ۱۳۴.