تفسیر آیات ۱۰ و ۱۸ سوره فتح چیست و چرا دست رسول خدا(ص) در عبارت «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» نیامده است؟
خداوند میفرماید: «لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ» و میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیماً»، تفسیر این آیات چیست و چرا دست رسول خدا(ص) در عبارت «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» نیامده است؟
پاسخ اجمالی
این آیات شریفه؛ در مقام قدردانى و اعلام رضایت خداوند از اهل ایمان است که با پیامبر اکرم(ص) بیعت کردند و دست خود را در دست پیشوا و رهبر خود گذاشتند و پیمان وفادارى را از این طریق آشکار کردند.
برخی از مفسران در تفسیر «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ» گفتهاند: «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»؛ یعنی اینکه قدرت و نصرتی که خداى تعالى به پیامبر اسلام(ص) داده، بالاتر از قدرت و نصرت بیعت کنندگان با پیامبر(ص) است.
بنابراین، وقتی خداوند پشتیبان کسانی است که با رسول او بیعت کردهاند، به طریق اولی دست او پشتیبان آن رسول هم خواهد بود؛ همانطور که این موضوع در آیات دیگری از قرآن نیز بیان شده است؛ مانند این آیه شریفه: «اگر شما (همسران پیامبر) از کار خود توبه کنید (به نفع شماست، زیرا) دلهایتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید، (کارى از پیش نخواهید برد) زیرا خداوند یاور اوست و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان اویند».
پاسخ تفصیلی
در دو آیه مورد پرسش میخوانیم:
۱ – «إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً»؛[۱] کسانى که با تو بیعت میکنند (در حقیقت) تنها با خدا بیعت مینمایند، و دست خدا بالاى دست آنها است پس هر کس پیمانشکنى کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است و آنکس که نسبت به عهدى که با خدا بسته وفا کند، به زودى پاداش عظیمى به او خواهد داد.
«بیعت»؛ به معناى پیمان بستن براى فرمانبردارى و اطاعت از کسى است،[۲] و چنین مرسوم بوده که آنکس که پیمان اطاعت میبست دست خود را در دست پیشوا و رهبر خود میگذاشت و پیمان وفادارى را از این طریق آشکار مینمود. و از آنجا که به هنگام «معامله و بیع» نیز دست به دست هم میدادند و قرار داد معامله را میبستند، واژه «بیعت» به این پیمانها اطلاق شده است، به ویژه اینکه آنها در پیمان خود گویى جان خویش را در معرض معامله با فردى که با او اعلام وفادارى داشتند قرار میدادند.[۳]
از اینجا معناى «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»(دست خدا بالاى دست آنها است) روشن میشود، این تعبیر کنایه از آن است که بیعت با پیامبر اسلام(ص) یک بیعت الهى است، گویا دست خدا بالاى دست آنها قرار گرفته، نه تنها با پیامبرش که با خدا بیعت میکنند،[۴] و اینگونه کنایات در زبان عرب بسیار معمول است. بنابر این، کسانى که این جمله را چنین تفسیر کردهاند که «قدرت خدا ما فوق قدرت آنها است» یا «نصرت و یارى خدا برتر از نصرت و یارى مردم است» و امثال آن تناسبى با شأن نزول آیه و مفاد آن ندارد، هر چند این مطلب در حد ذات خود مطلب صحیحى است. سپس، به همه بیعت کنندگان هشدار میدهد که اگر بر سر پیمان و عهد خود بمانند پاداش عظیمى خواهند داشت، اما اگر آن را بشکنند زیانش متوجه خود آنها است، تصوّر نکنند به خدا ضررى میرسانند، بلکه بقاى جامعه و عظمت و سر بلندى و قوّت و قدرت و حتى موجودیت خویش را به خاطر پیمانشکنى به خطر میافکنند.[۵]
در حدیثى از امیر مؤمنان على(ع) آمده است: «در جهنم شهرى است به نام حصینه، آیا از من نمیپرسید در آن شهر چیست؟ کسى عرض کرد: اى امیر مؤمنان! در آن شهر چیست؟! امام علی(ع) فرمود: د
ستهاى پیمانشکنان».[۶] از اینجا روشن میشود که مسئله پیمانشکنى و نقض بیعت از دیدگاه اسلام چقدر زشت و قبیح است.[۷]
اما برخی دیگر از مفسران چنین نظر دادهاند که؛ وقتی خدا اعلام میکند «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»؛ یعنی اینکه قدرت و نصرت خداى تعالى پیامبر خود را، بالاى قدرتها و نصرتهاى بیعت کنندگان است.[۸] بنابراین، وقتی خداوند پشتیبان کسانی است که با رسول او بیعت کردهاند، به طریق اولی دست او پشتیبان آن رسول هم خواهد بود؛ همانطور که این موضوع در آیات دیگری از قرآن نیز بیان شده است؛ مانند این آیه شریفه: «اگر شما (همسران پیامبر) از کار خود توبه کنید (به نفع شماست، زیرا) دلهایتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید، (کارى از پیش نخواهید برد) زیرا خداوند یاور او است و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان اویند».[۹]
۲ – «لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ فَعَلِمَ ما فی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکینَهَ عَلَیْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَریباً»؛[۱۰] خداوند از مؤمنان -هنگامى که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند- راضى و خشنود شد خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود میدانست، از اینرو، آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزى نزدیکى به عنوان پاداش نصیب آنها فرمود.
این آیه شریفه؛ در مقام قدردانى و اعلام رضایت از اهل ایمان است که در سفر حدیبیّه دعوت رسول اکرم(ص) را پذیرفته، به همراه آنحضرت به قصد عمره از مدینه خارج شده و به سوى مکه رهسپار شدند. نظر به اینکه در سرزمین حدیبیّه با دفاع و جلوگیرى خالد بن ولید مواجه شده، ناگزیر توقّف نمودند و زمینه طرح جنگ پیش آمد، با اینکه پیامبر اسلام(ص) به کفّار قریش و بتپرستان مکه اعلام فرمود که غرض از توجّه به مکه براى انجام عمره و زیارت خانه خدا است ولى کفّار راضی نشدند. بر این اساس پیامبر اکرم(ص) از همراهان خود خواست که با او بیعت نمایند، و در پیکار با مشرکان کوتاهى نکنند، و کسى پشت به میدان جهاد نکند، همراهان نیز قبول نموده اقدام به بیعت با رسول خدا(ص) در زیر درخت معهودى در همین سرزمین حدیبیّه نمودند و با توجه به موقعیت حساس و اقدام به بیعت هر یک از همراهان با آنحضرت، این کار مورد رضایت ساحت پروردگار قرار گرفت و وعده اجر و ثواب به هر یک از آنان داده شد. به همین جهت «بیعت رضوان» (بیعت خشنودى خداوند)[۱۱] نامیده شده است و لرزه بر اندام مشرکان انداخت و نقطه عطفى در تاریخ اسلام بود.[۱۲]
منبع:اسلام کوئست
[۱]. فتح، ۱۰.
[۲]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص ۱۵۵، دارالعلم، الدار الشامیه، دمشق، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۳]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۴۴ – ۴۶، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
[۴]. فیض کاشانى، ملا محسن، الأصفى فى تفسیرالقرآن، تحقیق: درایتى، محمدحسین، نعمتى، محمدرضا، ج ۲، ص ۱۱۸۳، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق؛ تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۴۴ – ۴۵٫
[۵]. تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۴۴ – ۴۶.
[۶]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۲۵۴، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
[۷]. ر.ک: «نقش بیعت در فعلیت مقام امامت»، سؤال ۱۳۵۰؛ «بیعت در نهج البلاغه»، سؤال ۲۲۴۳.
[۸]. شریف لاهیجى، محمد بن على، تفسیر شریف لاهیجى، تحقیق: حسینى ارموى(محدث)، میر جلال الدین، ج ۴، ص ۱۹۰، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش؛ تسترى، ابومحمد سهل بن عبدالله، تفسیر التسترى، تحقیق: عیون السود، محمد باسل، ج ۱، ص ۱۴۷، منشورات محمدعلى بیضون، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
[۹]. تحریم، ۴.
[۱۰]. فتح، ۱۸.
[۱۱]. ر.ک: «رضایت خداوند از بیعت کنندگان با پیامبر(ص) در بیعه الرضوان»، سؤال ۲۷۹۳.
[۱۲]. حسینى همدانى، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق: بهبودى، محمد باقر، ج ۱۵، ص ۳۵۱ – ۳۵۲، کتابفروشى لطفى، تهران، چاپ اول، ۱۴۰۴ق؛ تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۶۵ – ۶۶؛ و ر.ک: ابن سعد هاشمی بصری، محمد، الطبقات الکبرى، تحقیق: عطا، محمد عبد القادر، ج ۲، ص ۷۲ – ۸۱، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
پاسخ دهید