چرا در سوره نوح آیه ۱۲گفته شده است؛ خدا شما را با اموال و پسران متعدد مدد می‌رساند؟! چرا گفته نشد با فرزندان متعدد کمک می‌رساند یا با دختران و پسران متعدد کمک می‌رساند؟ مگر پیامبر سه بار نفرمود که دختر رحمت است؟

پاسخ اجمالی


در آیاتی از قرآن کریم، «بنون» به عنوان نعمتی گوشزد می‌شود که از جانب خدا در اختیار بسیاری از مردم قرار داده شده است:
«
وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»؛[۱] و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ‌هاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد[۲]
در نگاه اول باید گفت که لغت شناسان، «ابن» و «بنون» را در تمام موارد به معنای پسر و پسران نمی‌دانند، بلکه این واژه‌ها می‌تواند به معنای فرزندان باشد که هم شامل پسران و هم شامل دختران خواهد بود:
«
و الابنُ: الولد»؛[۳] ابن یعنی فرزند. «و الابن: ولد الرجل»؛[۴] ابن یعنی فرزند مرد.
در همین راستا، «ابن السبیل»، «ابن العلم»، «ابن اللیل» و … نیز هیچ اختصاصی به جنس مذکر ندارد.
بنابر این، در آیه مورد بحث «بنین» می‌تواند به معنای فرزندان باشد، چنان‌که برخی از مترجمان آن‌را این‌گونه معنا کرده‌اند.
همچنین در مواردی که خطاب «بنی آدم» در قرآن آمده، معنای فرزندان آدم از آن اراده شده است، نه پسران او: «یا بَنی‏ آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطان»؛[۵] اى فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد.
با این وجود، اگر «بنون» را به معنای پسران هم بگیریم، ایرادی نخواهد داشت؛ زیرا برجسته‌سازی نعمت اموال و پسران در روزگاری که آنها از عوامل قدرت‌مندی یک فرد به شمار می‌آمدند، به تنهایی نشانگر آن نیست که دختران بی‌ارزش باشند.
به عنوان نمونه و در موردی مشابه، اگر به کسی گفته شود که به تو زور بازو دادیم تا در نبردها و در ورزش‌ها قوی باشی، این بدان معنا نیست که حس انسان‌دوستی قوی، طبع روان شاعری و … که  در همان فرد وجود دارد را نادیده گرفته و ارزش آنها را زیر سؤال ببریم.
در این آیات نیز چون سخن از عوامل قدرت بود، از پسرانی نام برده شد که در آن زمان، از عوامل اصلی قدرت بودند و این منافاتی ندارد که در روزگارهای دیگر و یا در جوامع دیگر، دختران نیز از عوامل قدرت باشند؛ همانگونه که در جای دیگری از قرآن، «اسب‌های ورزیده» به عنوان عامل قدرتی در نظر گرفته شد،[۶] اما بخوبی می‌دانیم که امروزه، جنگ‌افزارهای دیگری از عوامل قدرت‌اند.

 

اسلام کوئست


[۱]. نوح، ۱۲.

[۲]. و نیز اسراء، ۶؛ مدثر، ۱۳؛ کهف، ۴۶.

[۳]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏۱۴، ص ۸، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.

[۴]. ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی‏، سید احمد، ج ۱، ص ۶، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.

[۵]. اعراف، ۲۷.

[۶]. انفال، ۶۰.