خداوند در سوره رعد می‌فرماید: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ»؛ بنا بر این آیه برای هرکس محافظانی است که از او محافظت می‌کنند. سؤال این‌که پس این اتفاقات و حوادثی که برای بشر رخ میدهد و حتی ممکن است منجر به مرگش بشود چگونه توجیه می‌شود؟ اگر بگویید او خودش مقصر بوده و مثلاً با بی احتیاطی رانندگی کرده و تصادف کرده؛ می‌گویم اگر احتیاط کند و تصادف نکند هم باز خودش عامل مهم بوده و فرشتگان نقشی نداشتند؟ پس مقصود آیه شریفه چیست؟

پاسخ اجمالی

خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ …».[۱] برای این آیه شریفه دو تفسیر بیان شده است:


۱ – برای انسان‌ها، فرشتگانی قرار داده شده که آنان را از بلایا و اتفاقات ناگوار، دور نگه داشته و از ایشان مراقبت می‌کنند.[۲] البته این مراقبت، محدود است که توضیح آن خواهد آمد. روایتی نیز از امام باقر(ع) در ذیل آیه وجود دارد که همین معنا را می‌رساند: «آنها به فرمان و امر خدا، انسان را از افتادن در چاه یا فرو ریختن دیوار یا پیش آمدن چیزى محافظت می‌کنند تا زمانی که مقدّرات حتمی بر او وارد شود که در این هنگام از او دست برداشته و به دست تقدیر می‌سپارند و آنان دو فرشته نگهبان شب و دو فرشته نگهبان روزند که به نوبت دنبال یکدیگر می‌آیند».[۳]


۲ – منظور آیه همان فرشتگانی است که اعمال انسان را ثبت می‌کنند.[۴] بر این معنا نیز روایتی وجود دارد:‌ «و به فرمان خداوند، از او محافظت می‌کنند و اعمال و سخنان و کلمات و نگاه‌هاى او را ثبت می‌نمایند. مکان‌هایى که او را در خود جاى می‌دهند، شاهدان پروردگار اویند که به سود یا زیان وى، گواهى خواهند داد».[۵]


بر اساس معنای اول که ظاهر آیه نیز بر آن دلالت دارد، این پرسش پیش می‌آید که چگونه فرشتگان مراقب انسان‌ها هستند، در حالی‌که بلایا و مشکلات بسیاری، ‌انسان‌ها را دربرگرفته است. برای پاسخ به این پرسش باید گفت؛ بدون تردید ما انسان‌ها در زندگى خود در معرض آفات و بلاهاى زیادى هستیم، حوادثى از درون و برون، انواع بیماری‌ها، میکروب‌ها، انواع حادثه‌ها و خطراتى که از زمین و آسمان می‌جوشد، انسان را احاطه کرده‌اند، مخصوصاً هنگام کودکى که آگاهى انسان از اوضاع اطراف خود بسیار ناچیز است و هیچ‌گونه تجربه‌اى ندارد، در هر گامى خطرى در کمین او نشسته، و گاه انسان تعجب می‌کند که کودک چگونه از لابلاى این‌همه حوادث جان به سلامت می‌برد و بزرگ می‌شود. اگر به راستى در این مسائل بیندیشیم احساس می‌کنیم که نیروى محافظى هست که ما را در برابر حوادث حفظ می‌کند و همچون سپرى از پیش رو و پشت سر نگهدار ما است.[۶]


همچنین باید توجه داشت که فرشتگان از مقدّرات حتمی جلوگیری نمی‌کنند، بلکه تنها انسان را از حوادثى که به فرمان خدا قطعیت نیافته حفظ می‌کنند. بنابر این، وقایعی که اتفاق آنها را می‌بینیم، مقدّرات حتمی می‌باشند که البته بسیاری از آنها در نتیجه افعال خود انسان‌ها است؛ چنان‌که در روایتی از امام صادق(ع) می‌خوانیم: «هیچ بنده‌اى نیست مگر این‌که دو فرشته با او هستند و او را محافظت می‌کنند، اما هنگامى که فرمان قطعى خداوند فرا رسد، او را تسلیم حوادث می‌کنند»[۷] و می‌دانیم که از قضا و قدر خداوند، راه گریزی وجود ندارد: «و هنگامى که خدا نسبت به ملتى آسیب و گزند بخواهد [براى آن آسیب و گزند] هیچ راه بازگشتى نیست؛ زیرا براى آنان جز خدا هیچ یاورى نخواهد بود».[۸]


همچنین قطعی است که انسان برای زندگی و حفظ از خطرات به کمک فرشتگان دل نبندد بلکه باید تمام ابزار مادی و معنوی را برای نجات استفاده کند؛ لذا در ادامه آیه می‌خوانیم: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ».[۹]


بنابر این می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که در این عالم مادی، بسیاری از وقایع هستند که انسان با لطف و عنایت الهی و با کمک دو فرشته، از آنها خلاصی می‌یابد؛ گاهی این افعال به وسیله اعمال خود انسان است؛ برای نمونه در رانندگی خطایی می‌کند اما با لطف الهی از خطر در کمین نشسته رهایی می‌یابد و همچنین گاه دیگران خطا و اشتباهی را انجام می‌دهند که به صورت عادی مشکل و بلایی را برای انسان فراهم می‌آورد، اما او با لطف الهی رهایی یافته و از خطر آن نجات می‌یابد، حال چه از این نجات اطلاع پیدا کند و چه بدون اطلاع باشد؛ این الطاف الهی به وسیله همین فرشتگان مذکور در آیه می‌باشد.

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. رعد، ۱۱٫ «براى انسان از پیش‌رو و پشت سر، مأمورانى است که همواره او را به فرمان خدا [از آسیب‌ها و گزندها] حفظ می‌کنند».

[۲]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، شمس الدین، محمد حسین، ج ۴، ص ۳۷۵، بیروت، دار الکتب العلمیه، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، ۱۴۱۹ق؛ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج ۳، ص ۶۰، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق؛ بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق؛ شحاته، عبدالله محمود، ج ۲، ص ۳۶۹، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.

[۳]. «أَبِی جَعْفَرٍ(ع)‏ فِی قَوْلِهِ‏ لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ- یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ‏ یَقُولُ بِأَمْرِ اللَّهِ مِنْ أَنْ یَقَعَ فِی رَکِیٍّ- أَوْ یَقَعَ عَلَیْهِ حَائِطٌ- أَوْ یُصِیبُهُ شَیْ‏ءٌ حَتَّى إِذَا جَاءَ الْقَدَرُ- خَلَّوْا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُمْ یَدْفَعُونَهُ إِلَى الْمَقَادِیرِ- وَ هُمَا مَلَکَانِ یَحْفَظَانِهِ بِاللَّیْلِ وَ مَلَکَانِ بِالنَّهَارِ یَتَعَاقَبَانِه‏»؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج ۱، ص ۳۶۰، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۶۷، ص ۱۵۵، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۴]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: بلاغی‏، محمد جواد، ج ۶، ص ۴۳۱، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق: مرعشلی‏، محمد عبد الرحمن، ج ۳، ص ۱۸۳، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.

[۵]. «یَحْفَظُونَ‏ عَلَیْهِ مَا یَکُونُ مِنْهُ: مِنْ أَعْمَالِهِ، وَ أَقْوَالِهِ، وَ أَلْفَاظِهِ، وَ أَلْحَاظِهِ، فَالْبِقَاعُ الَّتِی تَشْتَمِلُ عَلَیْهِ شُهُودُ رَبِّهِ لَهُ أَوْ عَلَیْه‏»؛ التفسیر المنسوب الی الامام العسکری، ص ۶۵۴، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.

[۶]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۰، ص ۱۴۳، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

[۷]. «ما من عبد الا و معه ملکان یحفظانه فاذا جاء الامر من عند اللَّه خلیا بینه و بین امر اللَّه»؛ عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج ۲، ص ۲۰۵، تهران،‌ المطبعه العلمیه، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.

[۸]. رعد، ۱۱٫ « وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ».

[۹]. رعد، ۱۱٫ «یقیناً خدا سرنوشت هیچ ملتى را [به سوى بلا، نکبت، شکست و شقاوت‏] تغییر نمی‌دهد تا آن‌که آنان آنچه را [از صفات خوب و رفتار شایسته و پسندیده‏] در وجودشان قرار دارد به زشتی‌ها و گناه تغییر دهند».