آیا میتوان گفت؛ به دلیل اینکه آیه تطهیر در وسط آیه قرار دارد، دلیل بر حصر نیست؟! اهل بیت چه کسانى هستند؟
آیا میتوان گفت؛ به دلیل اینکه آیه تطهیر در وسط آیه قرار دارد، دلیل بر حصر نیست؟! اهل بیت چه کسانى هستند؟
پاسخ اجمالی
در پاسخ به بخش اول سؤال میتوان گفت: اینکه آیه تطهیر در بین یک آیه قرار دارد، نهایت چیزى که اقتضا میکند این است که هم سیاق با مطالب قبل و بعد خود است و اگر اختصاصى به همسران پیامبر(ص) نداشته باشد لااقل به نحو عموم آنها را شامل میشود. اما باید توجه داشت که اولاً: با فرض پذیرش چنین مطلبى، بیش از یک ظهور سیاقى نیست و ظهور سیاقى تاب مقاومت در مقابل ادله محکم را نخواهد داشت. لاجرم باید از این قرینه به خاطر قراین زیاد دیگر، دست برداشت. ثانیاً: سیاق آیات چنین اقتضایى ندارد که آیه تطهیر شامل زنان پیامبر شود.
اما نکته اوّل: در گفتار و نوشتار التفات و آوردن جمله معترضه، و لو به سیاق واحد و همگون آن گفتار و نوشتار لطمه میزند، اما اگر به همراه قرینه باشد، نه تنها مخالفتى با فصاحت و بلاغت ندارد، بلکه موجب زیبایى کلام میشود. لذا ضرورتى ندارد که در آیه تطهیر به خاطر اینکه آیه در وسط آیاتى است که به زنان پیامبر(ص) خطاب شده است، گفته شود که شامل زنان پیامبر هم میشود، چون ممکن است از باب التفات یا جمله معترضه به افراد مشخصى «اصحاب کساء» اشاره کند و منحصر در آنها باشد و قراین زیادى این ادعا را تأیید میکند مثلاً:
۱ – بنابر مفاد دستهاى از روایات، آیه تطهیر مستقلاً نازل شده و پیامبر(ص) به منظور دفع این توهّم که حساب اهل بیت از زنان پیامبر جداست، دستور دادند که آیه مورد نظر در این قسمت گنجانده شود، تا کسى خیال نکند که اهل بیت(ع) هم مانند زنان پیامبر(ص) ممکن است زندگانى پست دنیایى را بر پیامبر ترجیح دهند.
۲ – لحن گفتار خداوند در این آیه عوض میشود و بعد از تعداد زیادى ضمیر جمع مؤنث که خطاب به زنان پیامبر(ص) است، از ضمیر مذکر «کُم» استفاده مینماید.
۳ – طبق گفته اهل لغت، واژه «اهل» در کلام عرب بر همسر اطلاق نمیشود، مگر از باب مجاز. و از اینروست که امسلمه بعد از نزول آیه تطهیر از پیامبر(ص) خواست که او را هم جزو اهل بیت قرار دهد. شاهد ادعا این است که زید بن ارقم میگوید: عنوان اهل بیت بر زنان صدق نمیکند.
۴ – از زنان پیامبر(ص) کسى ادعا نکرده که آیه در شأن آنها نازل شده، با اینکه عایشه در جنگ جمل براى تأیید خود به چنین ادلهاى نیازمند بود.
۵ – کلمه «تردن» در آیه ۲۹ سوره احزاب حکایت از این دارد که ذات بارى تعالى اراده فوق العادهاى درباره زنان پیامبر ندارد، اما درباره اهل بیت یک اراده تکوینى و تخلف ناپذیر وجود دارد که آنها را از پلیدى دور کند.
۶ – «الف و لام» در کلمه «اهل البیت»، براى عهد خارجى است و اشاره به حادثه معروف اصحاب کساء دارد. لذا واژه اهل البیت همچون عنوان آل عباء و اصحاب کساء و یوم الدار، عنوان مشیر است.
اما نکته دوم: در این آیات پیامبر مورد خطاب است که به زنانش اینگونه بگوید: «یا ایها النبى قل لازواجک…».
در ادامه هم خداوند خطاب را متوجه بیت رسالت و مقام نبوت ساخته، تا این نکته را بفهماند که علت این همه امر و نهى به زنان پیامبر(ص) به خاطر این است که از این ناحیه هم پلیدى بر اهل بیت وارد نیاید؛ چون خداوند اراده کرده که پلیدى را از اهل بیت دور کند، پس سیاق هم منافات با حصر آیه تطهیر در اصحاب کساء ندارد.
اما پاسخ بخش دوم سؤال: با بیان پیشین شاید دیگر نیازى به پاسخ مجدد نباشد و فقط بر این نکته باید تأکید ورزید که در روایات متواتر بیان شده است که مراد از اهل بیت؛ پیامبر(ص)، امام على، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین(ع) هستند و سایر ائمه هم به لحاظ حکم و تأویل آیه تطهیر، مشمول آن میشوند.
پاسخ تفصیلی
آنچه در سؤال بدان استناد شده؛ همان چیزى است که در کلمات بعضیها آمده که چون آیه تطهیر در ضمن آیات مربوط به نساء النبى(ص) قرار دارد، اگر اختصاص به زنان پیامبر اسلام(ص) نداشته باشد، حدّاقل آنها را به نحو عموم در بر میگیرد، اما این یک ادعاى بدون دلیل است، به علاوه ادله زیادى بر خلاف آن وجود دارد.
توجه به نکات زیر ما را در دستیابى به حقیقت کمک میکند:
۱ – اگر چه ما معتقدیم که نظم و ترتیب قرآن در زمان پیامبر(ص) و توسط آنحضرت صورت پذیرفته، اما باید توجه داشت که به مفاد دستهاى از روایات، آیه تطهیر مستقلاً نازل شده و حتى در یک روایت نیامده است که این آیه در ضمن آیات نساء النبى نازل گردیده است. شاهد این است که اگر این آیه از اینجا برداشته شود به انسجام و اتصال آیات خللى وارد نمیشود.[۱]
اگر در این قسمت گنجانده شده است، بدین جهت بوده که قرآن به تمام اعضاى خانواده پیامبر(ص) اشاره داشته باشد و آنها را دو دسته کند، عدهاى زنان پیامبر و دستهاى دیگر اهل بیت نبى(ص)، و بفهماند که تمام فامیلها و بستگان پیامبر از یک تار و پود نیستند، بلکه در این بین عده خاصى هستند که عنایت خاص الهى شامل حال آنها شده و از ناپاکیها، پاکیزه گردیدهاند.
به عبارت دیگر؛ اگر هم بپذیریم که در آیات قبل و بعد آیه تطهیر به زنان پیامبر(ص) خطاب شده است میتوانیم از دو راه دیگر اثبات نماییم که مراد از اهل بیت تنها اصحاب کساء؛ یعنی پیامبر(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) هستند.
الف. التفات: التفات یکى از شیوههاى بیان است و موجب زیبا شدن گفتار و نوشتار میشود؛ مثل آنچه در فاتحه الکتاب آمده است که در آنجا خطاب از غائب (الحمد لله) به حاضر (ایاک نعبد) تبدیل شده است و التفات در آیه تطهیر هم براى فهماندن این نکته است که زدودن پلیدى از اهل بیت، به گونهاى از اهمیت برخوردار است که حتى به زنان پیامبر(ص)، چنین امر و نهى شده تا از ناحیه آنها عیب و ایرادى به اهل بیت نرسد.[۲]
ب. اعتراض: آوردن جمله معترضه در کلام بلغاء و فصحاء متداول است و آنها دست به چنین کارى میزنند تا مطلب بهتر در خاطرهها نقش بندد و این در قرآن بارها تکرار شده است.[۳] در آیه مورد نظر، براى اینکه کسى توهّم نکند که اهل بیت عصمت و طهارت با همسران پیامبر یکسانند، چنین جمله معترضهاى آمده است؛ یعنى در جایی که سخن از امکان گناه و کارهای ناپسند برای زنان پیامبر(ص) هست، این امکان وجود دارد که چنین احتمالى هم در حق اهل بیت عصمت و طهارت داده شود در حالی که آنها از اینگونه کردار مبرّى هستند. لذا در جملهاى معترضه تذکر داده شد: «انما یرید الله لیذهب…».[۴]
۲ – در این آیات بعد از ۲۰ ضمیر جمع مؤنث، لحن خداوند عوض و بهجاى آن ضمیر مذکر آورده شده و این بزرگترین قرینه است که باید از ظهور سیاقِ ادعا شده، دست برداشت و نباید آیه تطهیر را خطاب به زنان پیامبر(ص) دانست.
۳ – اهل لغت قایلاند که کلمه «اهل» بر همسر اطلاق نمیشود، مگر از باب مجاز[۵] و در آیه ۷۳ سوره، هود، گر چه «اهل بیت» بر همسر اطلاق شده است، اما باید گفت که استعمال اعم از حقیقت است و با فرض وجود قرینه، مانعى از اراده معناى مجازى وجود ندارد و در آیه فوق الذکر قرینه بر چنین استعمالى وجود دارد، اما در آیه تطهیر نه تنها بر این مجازیت قرینهاى نیست، بلکه قرینه بر خلاف آن وجود دارد. لذاست که امسلمه از پیامبر(ص) بعد از نزول آیه تطهیر سؤال میکند که آیا او هم از اهل بیت است؟ یا از پیامبر(ص) درخواست میکند که او را جزو اهل بیت قرار دهد،[۶] در حالى که اگر کلمه «اهل» شامل زنهاى پیامبر میشد سؤال یا درخواست امسلمه بیمورد بود.
از همین باب است که زید بن ارقم میگوید: عنوان اهل بیت بر زنان صدق نمیکند.[۷]
۴ – طبق روایاتى که از اهل سنت نقل شده است، عایشه و امسلمه به صراحت اعلام داشتند که آیه تطهیر در شأن آنها نازل نشده است.[۸] و به فرموده علامه امینى(ره) اگر این آیه زنان پیامبر را در بر میگرفت حتماً عایشه در جنگ جمل آنرا بر پیشانى شترش مینوشت، ولى او این کار را نکرد با اینکه به اینگونه دلایل نیازمند بود.[۹]
با این وجود؛ دو طایفه مدعى شدند که آیه تطهیر در شأن زنان پیامبر(ص) نازل شده است. طائفه اول، برخى از راویان همچون عکرمه و مقاتل بن سلیمان و عروه بن زبیر هستند که نوعاً نظریه شخصى خود را بیان داشتند و جایى هم که از ابن عباس روایت نقل کردهاند، به دروغگویى متهماند.[۱۰]
طائفه دوم، برخى از مفسران اهل سنت هستند که با استناد به سیاق واحد، چنین مطلبى را ادعا کردهاند، اما وحدت سیاق – بر فرض قبول – نمیتواند در برابر ادله محکم مذکور مقاومت کند.
۵ – در آیه ۲۹ سوره احزاب، کلمه «تردن» بیانگر این نکته است که ذات پروردگار، مشیت فوق العادهاى درباره زنان پیامبر(ص) ندارد؛ یعنى آنها را مختار فرموده و تذکر داده است که اگر بخواهند افتخار همسرى پیامبر(ص) را داشته باشند باید روش صالحان را در پیش گیرند.
اما در آیه تطهیر، بخش «انما یرید الله» حکایت از مشیت و اراده تکوینى[۱۱] ازلى حق تعالى بر پیدایش خاندانى دارد که از هر نوع زشتى پاکاند.
توضیح: در آیه تطهیر از طرفى «انما» آمده که بیانگر حصر اراده در اذهاب رجس و تطهیر است و از طرفى دیگر «عنکم» مقدم بر «اهل البیت» شده و کلمه «اهل» هم از باب حصر و اختصاص مفتوح شده و این دو بر حصر اذهاب رجس و تطهیر در اهل بیت و آنهایى که در «عنکم» مورد خطاباند، دلالت دارند؛ یعنى خدا اراده کرده تنها و فقط از شما اهل بیت رجس را بزداید.
بنابراین، اهل بیت از ویژگى خاصى بهرهمندند و «یُرید» دلالت بر ارادهاى از طرف خدا دارد که به دورى پلیدى از این خاندان تعلق گرفته است و این عنایت و توفیق شامل همه انسانها نمیشود، بلکه آنهایى از این عنایت ویژه بهرهمند میشوند که با اختیار و خواسته خود زمینه آنرا فراهم کنند.
این اراده، اراده تخلفناپذیر است و نمیتواند مربوط به زنان پیامبر باشد؛ چون در آیات قبل از آیه تطهیر تصریح شده که ممکن است شما بانوان به زندگى پست دنیایى میل پیدا کنید و در این صورت افتخار همسرى پیامبر را نداشته باشید.[۱۲]
۶ – الف و لام در کلمه اهل البیت براى عهد است و اشاره دارد به حادثهاى که اتفاق افتاده است؛ یعنى کلمه اهل البیت همچون یوم الدار که عنوان مشخصى است براى روزى که پیامبر(ص) عدهاى را در خانه ابوطالب جمع کرده بود و نبوتش را اعلام فرمود، عنوان مشیر[۱۳] است و حکایت میکند از کسانى که در خانه معیّن (طبق روایات این خانه، خانه امسلمه بوده) در روز معیّنى زیر عباى پیامبر بودند و آنها عبارتاند از پیامبر(ص)، على، فاطمه، حسن و حسین(ع)؛[۱۴] یعنى عنوان اهل البیت با عنوان آل عبا و اصحاب کساء فرقى ندارد.
به تعبیر فنى این یک قضیه خارجیه است نه حقیقیه، و قضایاى خارجیه گاهى این گونهاند که یک عنوان مشیر موضوع قضیه قرار میگیرد؛ مثلاً اگر گفته شود این دو عالم را اکرام کن؛ یعنى این دو شخص را که در خارج وجود دارند، و این بدیهى است که در قضایاى خارجیه حکم به غیر موضوع تجاوز نمیکند.
اما شواهد:
الف. در آیات قبل و بعد «بیت» به صورت جمع به بانوان اضافه شده که به معناى اتاق خانمهاست. پس «البیت» هم باید اتاق مخصوصى باشد.
ب. طبق روایات آیه شامل شخص پیامبر(ص) هم میشود و براى شمول پیامبر(ص) آیا راهى غیر از چنین تفسیرى باقى میماند؟
ج. در آیه ۷۳، سوره هود، کلمه «اهل البیت» با ال و لام آمده است و در آنجا منظور «اهل خانه»؛ یعنى حضرت ابراهیم(ع) و ساره هستند و یقیناً احتمالاتى همچون اهل قبله یا زنان ابراهیم و یا اقرباى ابراهیم، در آنجا منتفى است و این میتواند راهنماى ما در فهم کلمه اهل البیت در آیه تطهیر باشد.[۱۵]
۷ – با دقت در این آیات و آیه تطهیر میتوان ادعا کرد که سیاق آیه نه تنها دلالتى بر شمول آیه تطهیر نسبت به زنان پیامبر (چه به نحو اختصاص که فقط زنان پیامبر را در برگیرد و چه به نحو عموم که شامل زنان و غیر زنان شود) ندارد، بلکه موافق با این نظر است که آیه در شأن اصحاب کساء نازل شده است.
در این آیات، پیامبر(ص) مورد خطاب است: «یا ایها النبى قل لازواجک…»؛ یعنى خداوند به پیامبرش دستور داده که زنان خود را بین خدا و رسول و بین زندگانى دنیا مخیّر سازد. به علاوه فرموده: «یا نساء النبى من یأت منکنّ بفاحشه مبینه یضاعف لها العذاب و…» و این خطاب به زنها یا در استمرار فرمان خداوند به پیامبرش است که باید این دستورات را به زنانش ابلاغ کند و یا از باب التفات است که خداوند مستقیماً به زنان پیامبر(ص) خطاب میکند.
فلسفه التفات در این آیه این است که زنان پیامبر(ص) منسوب به پیامبرند و براى حفظ حرمت مقام نبوت و بیت رسالت، خداوند آنها را مخاطب ساخته و فرموده اگر از شما کسى زشتى آشکارى را مرتکب گردد دو برابر عذاب میشود و در ادامه خداوند مقام نبوت و بیت رسالت را مخاطب ساخته تا این نکته را بفهماند که سبب التفات به زنان پیامبر(ص) و نیز علت صدور این اوامر و نواهى، از بین بردن هرگونه پلیدى و پاکیزه ساختن این خانه است.
«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس…»؛ یعنى اینکه خداوند از زنان پیامبر(ص) به اراده تشریعى خواسته تا این کارها را انجام دهند، به خاطر این است که از شما اهل بیت و مقام و بیت نبوت، پلیدى را دور کند و شاهد ما این است که آیه فرمود: «لیذهب عنکم الرجس» و نفرمود «الاذهاب الرجس» و لام براى تعلیل است پس خداوند اراده کرده تکالیفى را متوجه زنان پیامبر(ص) کند. علت این اراده اذهاب پلیدى از اهل بیت است، تا از این ناحیه هم، به اهل بیت نبوت پلیدى و نقصى وارد نشود.
این حکایت از اراده تکوینى بر دور کردن پلیدى از اهل بیت دارد و این اصل و اساس است و آن قدر این اصل از اهمیت برخوردار است که خداوند حتى حاضر نیست از ناحیه منسوبین به این بیت هم خسارتى به این بزرگواران وارد آید. لذا با امر و نهى تشریعى کیفر و پاداش دو برابر، براى همسران پیامبر(ص) مقرر کرده است.[۱۶]
نتیجه اینکه:
۱ – حصر آیه تطهیر در اصحاب کساء مخالفتى با سیاق ندارد و اگر هم با ظهور سیاقى، منافات داشته باشد از باب التفات یا جمله معترضه، با توجه به قراین موجود باید گفت که آیه حصر در اصحاب کساء دارد.
۲ – مراد از اهل البیت؛ پیامبر(ص) و على، فاطمه، حسن و حسین(ع) هستند، یا از این باب که این اصطلاح یک اصطلاح ویژهاى در قرآن است[۱۷] و یا اینکه اهل البیت عنوان مشیر است.[۱۸]
در پایان لازم است به این سؤال پرداخته شود که اگر اینگونه است پس چرا ائمه اطهار (ع) واژه اهل بیت را برخود تطبیق کردهاند؟[۱۹]
در پاسخ این سؤال باید گفت: بنابر این تفسیر که خطاب در آیه متوجه بیت نبوت و مقام رسالت است و سعه و ضیق محدوده این بیت باید از طریق قراین و روایات مشخص شود و قراین موجود بیانگر این نکتهاند که آیه تطهیر خواسته زمامدارى مسلمانان را بر عهده اهل بیت بگذارد.
اما شواهد:
الف. حضرت علی(ع) در جمع مهاجر و انصار، براى اولویت خود نسبت به زمامدارى مسلمانان به اهل بیت بودن خود تمسک میکنند.[۲۰]
ب. آنحضرت(ع) در شوراى شش نفره عمر، براى اثبات شایستگى خود، از آیه تطهیر کمک میگیرند.[۲۱]
ج. امام حسن(ع) هم آن هنگام که به خلافت رسیدند در اثبات لیاقت خود براى زعامت امت اسلامى به آیه تطهیر استناد کردند.[۲۲]
د. امام حسین(ع) هم از این عنوان در اثبات شایستگى خود، کمک گرفتهاند.[۲۳]
هـ. پیامبر(ص) به مدت ۶ ماه یا بیشتر هر روز صبح، زمانى که براى اقامه نماز به مسجد مشرف میشدند، بر در منزل فاطمه(س) و على(ع) میایستادند و میفرمودند: «انما یرید الله لیذهب…».[۲۴]
آیا پیامبر هدفى جز این داشت که به مردم اعلام کنند، بعد از او به سراغ خانه دیگرى نروند؟!
لذا است که این عنوان شامل ائمه اطهار میشود، چرا که آنها رهبران واقعى امت اسلامیاند.
این مطلب حتى بنابر این تفسیر که «الف و لام» براى عهد خارجى است و عنوان «اهل البیت» عنوان مشیر باشد نیز صادق است؛ زیرا طبق این دیدگاه هم کلمه «اهل البیت» از دو دید مورد لحاظ قرار میگیرد:
۱ – این کلمه به مناسبت نزول مورد لحاظ قرار گیرد.
۲ – این عنوان به مناسبت حکمى که بر آن بار شده است؛ یعنى زدودن رجس و اثبات طهارت، مورد لحاظ واقع شود.
به لحاظ اول اهل بیت تنها آل کساء هستند؛ یعنى همان پنج شخصیتى که در روز مشخص در زیر عبا بودند.
اما به لحاظ دوم چون سایر ائمه(ع) در مفاد آیه تطهیر با پنج تن آل عبا، شریک و یکسانند، لذا این عنوان بر آنها هم صادق است و شاید به همین مناسبت است که پیامبر(ص) فرمود: «سلمان از ما اهل بیت است».[۲۵]
امام صادق(ع) در جواب ابن کثیر، فرمودند: «اهل البیت همان پنج نفر هستند، اما ائمه دیگر با استمداد از آیه دیگرى از قرآن؛ یعنى “اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى کتاب الله” مشمول این عنایت ویژه گردیدهاند»؛[۲۶]یعنى تأویل آیه، رهبران دیگر را مورد این عنایت و زدودن رجس از آنان قرار داده است. تأویل آیه تطهیر، آیه اولوا الارحام است که اثبات مینماید آیه تطهیر شامل ائمه اطهار هم میشود.[۲۷] اما نه از طریق لفظ، بلکه از باب شرح و تأویل.
منبع:اسلام کوئست
[۱]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۶، ص ۳۱۱ – ۳۱۲.
[۲]. نفحات اللاهوت، ص ۸۵؛ اهل بیت در آیه تطهیر، ص ۵۸ – ۶۱.
[۳]. یوسف، ۲۸ – ۲۹؛ نمل، ۳۴ – ۳۵ ؛ بقره، ۷۳ – ۷۵؛ واقعه، ۷۶؛ لقمان، ۱۳ و ۱۶.
[۴]. ر. ک: اهل بیت در آیه تطهیر، ص ۶۰ – ۶۲؛ اشراقى، شهاب الدین و فاضل لنکرانى، اهل بیت، ص ۵۳ – ۸۱.
[۵]. اهل لغت بین «اهل رجل» و «اهل بیت» او فرق گذاشتهاند و استعمال اهل بیت را بر زنان از باب مجاز و مسامحهگویى میدانند. ر. ک: تاج العروس، ج ۱، ص ۲۱۷؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۳۸؛ مفردات راغب، ص ۲۹٫ لذا به مفاد بعضى از روایات پیامبر(ص) گرچه امسلمه را از اهل و همسران خود میداند، اما نپذیرفتند که از اهل بیت او باشند. ر. ک: الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۹۸؛ مشکل الآثار طحاوى، ج ۱، ص ۳۳۴؛ جامع البیان، ج ۲۲، ص ۷؛ نفحات اللاهوت، ص ۸۴؛ مرقاه الوصول، ص ۱۰۶؛ بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۲۱۷ و ۲۲۸.
[۶]. ر. ک: تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۸۴ و ۴۸۵.
[۷]. منهاج السنه، ج ۴، ص ۲۱؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۳؛ بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۲۳۰ و ج ۲۳، ص ۱۱۷؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۴۷؛ البرهان فى تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۳۲۴؛ الصراط المستقیم، ج ۱، ص ۱۸۵؛ احقاق الحق و ابطال الباطل، ملحقات آیت الله مرعشى نجفى، ج ۹، ص ۳۲۳؛ اهل بیت در آیه تطهیر، ص ۱۱۹.
[۸]. تهذیب تاریخ دمشق، ج ۴، ص ۹۰۸؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۵۶؛ ینابیع الموده، ص ۲۴۹؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۴۱؛ اهل بیت در آیه تطهیر، ص ۲۰ – ۲۸؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۱۶ – ۳۲۴.
[۹]. به نقل از: اهل بیت در آیه تطهیر، ص ۷۸.
[۱۰]. ر. ک: اهل بیت در آیه تطهیر، ص ۲۲؛ دلائل الصدق، ج ۲، ص ۹۵؛ احقاق الحق و ابطال الباطل، ج ۲، ص ۵۰۲.
[۱۱]. اراده تکوینى ارادهاى است که به فعل خود مرید؛ یعنى به تکوین و ایجاد آن تعلق میگیرد و این اراده هم براى خداست و هم براى بشر، امّا اراده تکوینى بشر همیشه شدنى نیست و مقهور اراده ازلى میباشد. اما اراده تشریعى ارادهاى است که به فعل دیگرى تعلق میگیرد بدین اعتبار که وى آنرا به اختیار خود انجام دهد. و این همان امر و نهى خداست که از طرف مکلف، هم امتثال آن امکان دارد و هم عدم امتثال آن.
[۱۲]. ر. ک: اهل بیت، ص ۸۱ – ۹۲.
[۱۳]. یعنى عنوانى که اشاره به خارج دارد و آن چیزى که موضوعیت دارد خارج است نه عنوان.
[۱۴]. تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۲۷۶ – ۲۷۷.
[۱۵]. ر. ک: اهل بیت، ص ۱۱۲ – ۱۴۲.
[۱۶]. ر. ک: اهل بیت در آیه تطهیر، ص ۳۸ – ۵۱.
[۱۷]. ر. ک: المیزان، ج ۱۶، ص ۳۱۲.
[۱۸]. ر. ک: اهل بیت، ص ۱۱۲.
[۱۹]. تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۲۷۵.
[۲۰]. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۶، ص ۱۱ – ۱۲.
[۲۱]. غایه المرام، ص ۲۶۵.
[۲۲]. قاموس الرجال، ج ۶، ص ۲۰.
[۲۳]. لهوف، ص ۵۳.
[۲۴]. تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۸۳؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۳، ص ۲۵۹.
[۲۵]. قاموس الرجال، ج ۴، ص ۴۲۳.
[۲۶]. تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۲۷۳.
[۲۷]. ر. ک: اهل بیت، ص ۱۱۲ – ۱۴۳ و ۵ – ۵۳.
پاسخ دهید