روز شنبه مورخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۹۹، پنجمین جلسه کلاس «الفائق فی الاصول» با عنوان اختصاصی «سیر مربوط به موضوع حکم شرعی» برای طلاب دانش پژوه گروه «مدرسی فقه و اصول» حوزه علمیه امام خمینی(ره) تهران با تدریس «حجت الاسلام ابراهیمی» برگزار گردید که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
الفائق – جلسه پنجم
قسم دوم: سیره مرتبط با موضوع حکم شرعی
این سیره به سه قسم تقسیم میشود
نوع اول: خود سیره موضوع حکم شرعی باشد
نوع دوم: آن سیرهای که ایجاد کننده موضوع حکم شرعی است ثبوتا که دو قسمت دارد:
۱ – تمام الموضوع: این هم دو قسم است، الف) در طول اعتبار عقلایی دیگری هست (فروش آلت قمار حرام است، آنچه با آن قمار میکنند مثل تیلهبازی که با آن قمار میشده را در نظر میگیریم، چیزی که در سیره عقلا قماربازی میکنند خودش حرمت درست کرد، که تیله بازی حرام شد، حرمت بر روی خود سیره نرفت، بلکه سیره موضوع حرمت را رقم زد، اعتبار جدیدی هم لازم نداشت، حرمت پوشیدن لباس کفار، مثلا سیره میگوید کروات لباس کفار است پس پوشیدنش حرام است یا کتوشلوار هم در قدیم لباس کفار بوده آن موقع سیره موضوع را درست میکرده که کت و شلوار لباس کفاری است که پوشیدنش حرام بوده، البته الان سیره میگوید لباس کفار نیست دیگر حرام نیست. سیره شده مثلا ۱میلیون تومان پول یک گرم طلا است، که سیره باتوجه به اعتبار یک میلیون واقع شده است حالا موضوع حکم شرعی قرار میگیرد، به جای گوسفند در زکات نقد آن را بدهی، سیره )
۲ – جزء الموضوع
تطبیق
نوع اول خود سیره موضوع حکم شرعی است: گاهی سیره عقلائیه خود موضوع حکم شرعی میباشد، مثل زمانی که مولا امر میکند به نقض سیره فاسدی یا مولا نهی میکند از نقض سیرهی صالحی و خوبی مثل نامه امیرالمومنین(علیه السلام) به مالک اشتر در هنگام اعزام مالک به مصر: و نقض نکن سنت های صالحهای که عمل میکنند به آن سنت، این مردم با آن سنت خوب اصلاح شدهاند و الفت گرفتهاند، سنتی احداث نکن که آن سنتها را از بین ببرد.
(پیامبر(ص): هرسنتی را در جاهلیت برداشتم به جز: ۱-خادم بیت الله الحرام (سدانه) ۲-سقایه در خانه کعبه)
نوع دوم: سیرهای که دخل در محقق شدن موضوع و تنقیح موضوع دارد ثبوتا
تحقق موضوع منحصر در سیره نباشد، خودش دو نوع است:
نوع اول: دخالت سیره در موضوع تماما است، سیره یک فرد حقیقی از افراد موضوع حکم شرعی را برای ما محقق میکنند، فرقی نمیکند که این فرد خودش در طول اعتبار عقلایی دیگری باشد، مثل این که سیره در مالیت نقد اعتباری(پول ها چون کاغذش اینقدر ارزش ندارد) یا این که نیاز به اعتبار دیگری ندارد، بلکه خودش فرد حقیقی است مثل آلت قمار، اگر گفتیم که آلت قمار یعنی آن چه که قمار با آن عرف شده است، مثل پاسور یا تخته نرد، لباس کفار، همین که این نوع لباس را پوشیندند حرام میشود نیاز به اعتبار دیگری ندارد، سیرهای که ظهور دلیل را روشن میکند، یعنی دلیلی داریم، سیره ظهور سازی میکند برای آن دلیل، حجیت ظهور هم حکم شرعی است، سیره اینطور ظهور میسازد برای دلیل که به منزله قرائن متصله لبی به کلام است و میآید مراد از لفظ را برای ما تحدد و تعیین میکنند، مراد لفظ را توسعه یا تضییق میدهد (اگر مردی بین سه و چهار شک کرد بنا را بر چهار بگزارد، در این جا سیره مرد را توسعه میدهد و زن را هم شامل میشود).
خود ظهور تمام الموضوع برای حجیت است، و حجیت هم یک حکم شرعی امضائی است و تاسیسی نیست. مثال برای تضییق: اگر مشتری چیزی خرید و تا سه روز نیامد تحویل بگیرد، بیعی بین این دو نیست ولی وقتی در سیره عقلاء نگاه کردیم، منظور این است که میتوانم بیع را بهم بزنم نه این که بیع باطل است، اگر ما بخواهیم جمود به لفظ کنیم، بطلان بیع از آن میفهمیم هیچ بیعی نیست نه لازم نه متزلزل. اما اگر به چشم اعتبار به این سیرهها نگاه کنی، گفته میشود که این بیع لازم نیست و خیار تاخیر برای بایع لازم میشود
پاسخ دهید