طبق کدام دستور قرآنى، اقلیتهای مقیم ایران ملزم به رعایت حجاب هستند؟
طبق کدام دستور قرآنى، اقلیتهای مقیم ایران ملزم به رعایت حجاب هستند؟
پاسخ اجمالی
این شبهه ممکن است در ذهن افراد بسیارى باشد که حجاب براى مسلمانان چه ضرورتى دارد و الزام آن براى اقلیتهاى مذهبى (مسیحیان و…) ایران طبق چه قاعده و حکمى استً؟
در این مجال توجه به چند اصل لازم است:
۱ – آنچه از قرآن در باره حجاب بر می آید این است که حجاب براى زن محدودیت نیست، بلکه مصونیت و عامل حفظ کرامت انسانى است.
۲ – علاوه حجاب پیش از آن که یک دستور و حکم اسلامى باشد، یک موهبت و امانت الاهى است براى همه ادیان و عموم جوامع بشرى؛ زیرا فواید گران سنگی در این حکم نهفته است.
۳ – دست یابی به فواید و آثار حجاب در جامعه اسلامی با رعایت تمام اقشاری که در پرتو حکومت اسلامی زندگی می کنند، میسر است.
۴ – اقلیتهاى مذهبى در همه کشورها ملزم به رعایت قوانین و مقررات کشور متبوعشان هستند، اقلیتهاى مذهبى مقیم ایران نیز ملزم به رعایت قوانین و مقررات جمهورى اسلامى ایران، از جمله رعایت حجاب و پوشش اسلامى هستند که به منظور سلامت روح و روان جامعه تبیین شده است.
۵ – اقلیت های مذهبی طبق آموزه های مذهبی خودشان نیز، ملزم به رعایت حجاب هستند.
پاسخ تفصیلی
حجاب اسلامى، جلوهاى است زیبا که از عمق فطرت پاک انسانى و متن باورهاى دینى تجلى یافته و با خود، دنیایى از امنیت، آرامش روانى، عزت نفس، خودباورى و… را براى زن و مرد به ارمغان مىآورد.
این حکم اسلامى که با حکمت و تدبیر الاهى بر زنان واجب گشته، حقیقتاً هدیهاى الاهى براى جوامع انسانى و اسلامى محسوب مىشود.
گرایش روزافزون زنان به این امر حکیمانه الاهى در غرب، پس از چشیدن طعم تلخ بى حجابى و بدحجابى، خود نشانگر و مبین آن جمله معروف است که (حجاب مصونیت است نه محدودیت).
توجه به فواید و آثار حجاب مىتواند ضرورت وجود آن را به عنوان هدیهاى الاهى از یک سو و لزوم بکارگیرى آن در قالب قوانین و مقررات جوامع انسانى و اسلامى از سوى دیگر، براى هر اهل بینشى روشن تر سازد.
مهم ترین فواید و آثار حجاب
اجمالاً در این باره مىتوان به موارد زیر اشاره نمود:
الف. ایجاد آرامش روانى در فرد: از جمله نتایج حجاب در بُعد فردى، عدم تهییج و تحریک جنسى است و در نقطه مقابل، فقدان حجاب و آزادى و معاشرتهاى بى قید و بند میان زن و مرد است که هیجانات و تحریکات جنسى را فزونى مىبخشد، و غریزه جنسى را که غریزهاى نیرومند و عمیقاً سرکش است، بیش از پیش سرکش مىکند و چنان آتشى را ماند که هر چه هیزم آن زیادتر شود، شعله ورتر مىگردد.
ب. استحکام بیشتر کانون خانواده: از دیگر فواید مهم حجاب در بعد خانوادگى، اختصاص یافتن لذایذ جنسى به محیط خانواده و مسیرهاى مشروع آن است، اختصاص مذکور باعث پیوند و اتصال قوىتر زن و شوهر و در نتیجه استحکام بیشتر کانون خانواده و بالعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده به عنوان رکن رکین جامعه مىگردد.
یکى از نویسندگان، در خصوص تأثیر برهنگى بر اضمحلال و از هم پاشیدگى درخت تنومند خانواده چنین مىنویسد: در جامعهاى که برهنگى بر آن حاکم است، هر زن و مردى همواره در حال مقایسه است، مقایسه آنچه دارد با آنچه ندارد، و آنچه ریشه خانواده را مىسوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن مىزند.[۱]
پر واضح است که میوه شوم این گونه مقایسهها در جوامعى که از نعمت حجاب محروم اند رویش بیشترى داشته و آنچه امروز تحت عنوان فروپاشى نظام خانواده در غرب شاهدیم از این مقوله است،. در نقطه مقابل جوامعى که حجاب را به عنوان موهبتى الاهى پذیرفته و خویش را به رعایت آن ملزم دانستهاند، نه تنها اولین گام را در حفظ کانون گرم خانواده برداشته، بلکه آبرو و شرافت انسانى خویش را فراهم ساخته و از آزار و اذیتها و نگاههایى که همچون تیرهایى مسموم به پیکره فرد و اجتماع اثر مىکنند نیز محفوظ ماندهاند.
ج. بستر سازی برای تعالی و رشد انسان: از دیدگاه ما حجاب مصونیت است نه محدودیت. در فضایی که حجاب رعایت می گردد، امکان بیشتری برای تعالی و رشد انسان فراهم می شود، لذا ما بی حجابی را حتی برای جوامع غربی، همچون سم مهلکی تلقی می کنیم و معتقدیم که هر مقدار برهنگی بیشتر باشد، انسان از رسیدن به مقصدی که برای آن خلق شده است، دورتر می شود.
این حکم همانند احکام دیگر اسلام به منظور آماده سازی بستری مناسب برای راهیابی انسان به کمالات مناسب، از طرف خداوند متعال طراحی گشته است. از این نقطه نظر زن به مثابه گلی تشبیه شده است که برای در امان ماندن از دست برد غارتگران باید خود را بپوشاند و به مردان بی گانه عرضه نکند.
زن همانند درّی گرانبها دانسته شده است که باید در صندوق حجاب از آن محافظت کرد، تا از گزند دزدان عرض و ناموس در امان بماند.
زن نباید با وضع غیر مناسب در مجامع عمومی یا در جمع نامحرم حاضر شود، تا جوان این مملکت با خاطری آسوده به تحصیل خود بپردازد و در تلاش به منظور دست یابی به مدارج بالای اخلاقی و انسانی کامیاب گردد.
البته حجاب آثار و فواید بسیارى دارد که در حوصله این مقال نیست.
این جاست که می توان گفت: حکم پوشش از نامحرم و حجاب، یک حکم اسلامی است که دلایل و فلسفه خاص خود را دارد و باید از طرف مسلمانان و غیر مسلمانانی که در جامعه اسلامی حضور می یابند، رعایت گردد.
با عنایت به این نکات است که خداوند در آیه ۳۱ سوره نور فرموده است: “وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنى إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنى أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَت أَیْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِینَ غَیرِ أُولى الارْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُوا عَلى عَوْرَتِ النِّساءِ وَ لا یَضرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ”؛ و به زنان با ایمان بگو که چشمان خود را فرو بندند و عورتهاى خود را (تمام بدن، غیر از صورت و دستها) حفظ کنند و زیور و زینت خود و جاى آنها را آشکار نسازند…[۲]
در آخر این آیه هر گونه عوامل تحریک ممنوع شمرده شده و آمده است که نباید زنان به هنگام راه رفتن پاهاى خود را چنان به زمین کوبند تا صداى خلخال هایشان به گوش رسد! این امر نشان مىدهد که اسلام به اندازهاى در مسائل مربوط به عفت عمومى سختگیر و مو شکاف است که حتى اجازه چنین کارى را نیز نمىدهد. البته به طریق اولى عوامل مختلفى را که دامن به آتش شهوت جوانان مىزند؛ مانند نشر عکس هاى تحریک آمیز و فیلم هاى اغوا کننده و رمان ها و داستان هاى جنسى را نخواهد داد. بدون شک محیط اسلامى باید از این گونه مسائل که مشتریان را به مراکز فساد سوق مىدهد و پسران و دختران جوان را به آلودگى و فساد مىکشاند پاک و مبرا باشد.[۳]
روشن است که تحقق واقعی این گونه احکام در پرتو رعایت حجاب در جامعه اسلامی تو سط مسلمانان و غیر مسلمانان میسر است و معقول نیست که کسی بگوید عدم رعایت حجاب در جامعه اسلامی موجبات فساد جوانان و از هم پاشیدگی کانون گرم خانواه ها و… را فراهم نمی کند.
این سؤال شما مثل آن است که کسی بپرسد چرا اقلیت های مذهبی نمی توانند در جامعه، شراب بنوشند؟
در پاسخ خواهیم گفت که اسلام آزادی های فردی را به خاطر منافع اجتماعی محدود می کند. از نظر ما ارتکاب گناه در جامعه و به صورت علنی، خود گناه دیگری محسوب می گردد؛ مثلا روزه خواری یک گناه است و تظاهر به روزه خواری در ملاء عام گناه دیگر؛ زیرا اثرات نامطلوبی بر جامعه اسلامی خواهد گذاشت. اساسا فلسفه امر به معروف و نهی از منکر همین است؛ یعنی به منظور صیانت جامعه از فساد، اسلام گفته است که بر هر مسلمان واجب است امر به معروف و نهی از منکر کند.
شما فرض کنید که در درون قایقی نشسته اید و عده ای هم در کنار شما هستند و شما هم شنا بلد نیستید. ناگهان در وسط دریا، کسی می خواهد قایق را سوراخ کند، یا کاری انجام دهد که مردم غرق شوند، در این حالت آیا شما خواهید گفت که او آزادی دارد که هر کاری را بکند، مزاحم او نشوید. یقینا شما به منظور جلوگیری از غرق شدن قایق و آسیب نرسیدن به سرنشینان آن، در جای خود نمی نشینید، مگر این که کاری از دست شما بر نیاید. آیا انتظار دارید که دیگران به کمک شما بیایند یا به کمک خرابکار؟ البته ممکن است شما در تلقی خود، جامعه را همانند کشتی در دریا ندانید که در این بستر انسان ها باید به ساحل نجات راه یابند، اما این مبانی خاص خودش را دارد که باید در فرصت دیگری بدان پرداخت.
قرآن در سوره آل عمران آیه ۱۱۰ می فرماید: “شما بهترین امتی بودید که به سود انسان ها آفریده شدید (چه این که) امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید”. در این آیه امر به معروف و نهی از منکر را یک دستور عام بیان می کند و آن را یکی از ویژگی های امت اسلامی می شمرد. در آیه ۱۰۴ همان سوره می فرماید: “باید از میان شما جمعی دعوت به نیکی کند، و امر به معروف و نهی از منکر نماید و آنها رستگارانند”. این امر مهم را ویژه گروهی از امت اسلامی و به تعبیر دیگر ویژه حکومت و کارگزاران حکومت می داند.[۴]
البته این بدان معنا نیست که این فریضه الاهی در امت های پیشین و اهل کتاب نبوده؛ زیرا خداوند در آیه ۱۱۳ و ۱۱۴ سوره آل عمران، ویژگی صالحان اهل کتاب را که به اسلام گرویدند در سه چیز خلاصه می کند: ایمان به مبدأ و معاد و سپس امر به معروف و نهی از منکر و در پایان پیشی گرفتن در انجام کارهای نیک… .[۵]
پس حکومت اسلامى و حاکمان آن در برابر تعلیم و تربیت جوانان و نوجوانان و عامه مردم مسئول اند و شرعاً و قانوناً مجاز نیستند اسباب و علل کم رنگ شدن دین و اخلاق جامعه را فراهم آورند و مىبایست در مسیر حفظ سلامت روح و روان جامعه و تعالى اخلاق و کرامتهاى انسانى تلاش کنند.
علاوه بر اساس آیات قرآن و سنت پیامبر (ص) همان طوریکه تامین امنیت و … برای اقلیت های مذهبی، در قالب قرارداد اهل ذمه و انعقاد صلح با آنان از وظایف حکومت اسلامی است، رعایت حدود اسلامی در جامعه اسلامی هم از وظایف و تعهدات آنان است. لذا حاکم اسلامی حق ندارد در این قرارداد، تعهداتی را بپذیرد که با قوانین اسلامی مخالفت دارند.[۶]
صاحب جواهر در این باره می فرماید: اقلیتهاى مذهبى نمىتوانند سنتهاى حاکم بر جامعه اسلامى را بشکنند و طبق قراردادشان با حکومت اسلامى نباید به حدود و احکام اسلامى تجاوز کنند.[۷]
البته این مطلب اختصاص به کشورهای اسلامی ندارد و در هر کشوری قوانین و خطوط قرمزی وجود دارد که همه و از جمله اقلیت ها ملزم به رعایت آن هستند.
همچنین با نیم نگاهی به پیشینه حجاب می توان به این حقیقت دست یافت که”حجاب زنان از سنن قدیمى تمدنهاى بشرى بوده است و در ادیان الاهى به خصوص زرتشت، یهود و مسیحیت مسئله حجاب و رعایت آن مطرح بوده است و در بعضى از ادیان مثل یهود مسئله حجاب سختتر از حجابى است که اسلام مىگوید“.[۸] پس آنان اگر بخواهند به دستورات دینی خود هم عمل کنند، ملزم به رعایت حجاب در جامعه هستند.
در پایان لازم است متذکر گردیم که آنهایی که بر الزام پوشش اسلامی برای اقلیت های مذهبی خورده می گیرند، چگونه می توانند اعمال قوانین و مقررات سنگین و غیر منطقی کشورهای غربی را که شدیداً مغایر با شعار دموکراسی و آزادی اعتقادی است که پیوسته در بوق های تبلیغاتی شان ندا می دهند، بر علیه اقلیت های مذهبی خصوصاً مسلمانان نادیده بگیرید که از جمله مصادیق آن می توان به ممنوعیت حضور زنان مسلمان با پوشش اسلامی در اجتماعات قانونی اشاره نمود. در حالی که طبق تعاریف خودشان از آزادی، به هیچ وجهپوشش اسلامی به آزادی فردی و گروهی دیگران آسیبی نمی رساند.
منابع برای مطالعه بیشتر:
۱ – فلسفه حجاب، مرتضى مطهرى.
۲ – حجاب بیانگر شخصیت زن، مهدى اشتهاردى.
۳ – فرهنگ حجاب، جعفر شیخ الاسلامى.
۴ – پاسداران حجاب، محمد مهدى تاج لنگرودى.
منبع:اسلام کوئست
[۱] غلامعلى حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، ص ۶۹ – ۷۰.
[۲] نور، ۳۱.
[۳] تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۴۵۵.
[۴] پیام قرآن، مکارم شیرازی، ج ۱۰، ص ۲۵۴ و ۲۵۶.
[۵] همان، ص ۲۵۷.
[۶] برای آگاهی بیشتر رجوع شود به: حقوق اقلیت ها، عباسعلی عمید زنجانی
[۷] محمد حسن نجفى، جواهر الکلام، ج ۲۱، کتاب جهاد، ص ۲۶۹ – ۲۶۸، انتشارات دارالکتاب اسلامیه.
[۸] براى آگاهى بیشتر رجوع شود به: حجاب در ادیان الهى، علی محمدى آشنایى؛ مسئله حجاب، استاد شهید مطهرى.
پاسخ دهید