افسانه غرانیق چیست؟
در مورد آیات مشهور به غرانیق توضیح دهید که در آنها این طور گفته می شود که پیغمبر گول شیطان را خورده و از بتها تعریف کرده است ؟ اگر سندیت ندارد از کجا این افسانه پیدا شده است؟
پاسخ اجمالی
افسانه غرانیق ساخته و پرداخته دشمنان و مخالفان بی خبری است که براى تضعیف موقعیت قرآن و پیامبر (ص) چنین حدیث بى اساسی را جعل کردهاند. آنها در این افسانه گفته اند: پیامبر خدا (ص) در مکه مشغول خواندن سوره” النجم” بود، چون به آیاتى که نام بتهاى مشرکان در آن بود یعنی: “أَ فَرَءَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَنَوهَ الثَّالِثَهَ الْأُخْرَى” رسید، (نعوذ بالله) شیطان این دو جمله را بر زبان او جارى ساخت که: «تلک الغرانیق العلى، و ان شفاعتهن لترتجى»! یعنی: «اینها پرندگان زیباى بلند مقامى هستند و از آنها امید شفاعت است»! ، در این هنگام پیامبر (ص) سجده کرد و آنها هم سجده کردند، جبرئیل نازل شد و به پیامبر(ص) اخطار کرد که این دو جمله را من براى تو نیاورده بودم، این از القائات شیطان بود.
قرائن و شواهد فراوانی نشان مىدهد که این یک حدیث مجعول و ساختگى است. لذا تمام محققان اسلامى اعم از شیعه و اهل تسنن این حدیث را قویا نفى و آنرا به جعل جاعلین نسبت دادهاند.
پاسخ تفصیلی
پیرامون افسانه ساختگى غرانیق در بعضى از کتب اهل سنت روایات عجیبى از ابن عباس نقل شده از جمله این که: پیامبر خدا (ص) در مکه مشغول خواندن سوره” النجم” بود، چون به آیاتى که نام بتهاى مشرکان در آن بود رسید که: “أَ فَرَءَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَنَوهَ الثَّالِثَهَ الْأُخْرَى” یعنی: به من خبر دهید آیا بتهاى «لات» و «عزّى» و «منات» که سوّمین آنهاست (دختران خدا هستند) ؟.[۱] در این هنگام شیطان این دو جمله را بر زبان او جارى ساخت: «تلک الغرانیق العلى، و ان شفاعتهن لترتجى»! یعنی: «اینها پرندگان زیباى بلند مقامى هستند و از آنها امید شفاعت است»![۲].
در این هنگام مشرکان خوشحال شدند و گفتند: « محمد (ص) تا کنون نام خدایان ما را به نیکى نبرده بود»، در این هنگام پیامبر (ص) سجده کرد و آنها هم سجده کردند، جبرئیل نازل شد و به پیامبر(ص) اخطار کرد که این دو جمله را من براى تو نیاورده بودم، این از القائات شیطان بود در این موقع آیات مورد بحث (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ …) نازل گردید و به پیامبر(ص) و مؤمنان هشدار داد[۳]!
گر چه جمعى از مخالفان اسلام براى تضعیف برنامههاى پیامبر (ص) به گمان اینکه دستاویز خوبى پیدا کردهاند این قضیه را با آب و تاب فراوان نقل کرده و شاخ و برگهاى زیادى به آن دادهاند. ولى قرائن فراوان نشان مىدهد که این یک حدیث مجعول و ساختگى است که براى بى اعتبار جلوه دادن قرآن و کلمات پیامبر اسلام (ص)، به وسیله شیطانصفتان جعل شده است زیرا:
اولا: به گفته ی محققان، راویان این حدیث افراد ضعیف و غیر موثقند، و صدور آن از ابن عباس نیز به هیچ وجه معلوم نیست، و به گفته” محمد بن اسحاق” این حدیث از مجعولات زنادقه مىباشد و او کتابى در این باره نگاشته است .[۴]
ثانیا: احادیث متعددى در مورد نزول سوره نجم و سپس سجده کردن پیامبر و مسلمانان در کتب مختلف نقل شده، ولی در هیچ یک از این احادیث سخنى از افسانه غرانیق نیست، و این نشان مىدهد که این جمله بعدا به آن افزوده شده است.[۵]
ثالثا: آیات آغاز سوره نجم صریحا این خرافات را ابطال مىکند آنجا که مىگوید:” پیامبر (ص) از روى هواى نفس سخن نمىگوید آنچه مىگوید تنها وحى الهى است” [۶] این آیه با افسانه فوق چگونه سازگار است؟
رابعا: آیاتى که بعد از ذکر نام بتها در این سوره آمده، همه در بیان مذمت بتها و زشتى و پستى آنها است و با صراحت مىگوید: اینها اوهامى است که شما با پندارهاى بى اساس خود ساختهاید و هیچگونه کارى از آنها ساخته نیست. قرآن می فرماید:” اینها فقط نامهایى است که شما و پدرانتان بر آنها گذاشتهاید (نامهایى بىمحتوا و اسمهایى بى مسمّى)، و هرگز خداوند دلیل و حجتى بر آن نازل نکرده آنان فقط از گمانهاى بىاساس و هواى نفس پیروى مىکنند در حالى که هدایت از سوى پروردگارشان براى آنها آمده است!. [۷]
با این مذمتهاى شدید چگونه ممکن است چند جمله قبل از آن، مدح بتها شده باشد بعلاوه قرآن صریحا یادآور شده که خدا تمامى آن را از هر گونه تحریف و انحراف و تضییع حفظ مىکند چنان که در آیه شریفه مىخوانیم:” ما قرآن را نازل کردیم و ما بطور قطع نگهدار آنیم!”.[۸]
خامسا: مبارزه پیامبر (ص) با بت و بت پرستى یک مبارزه آشتى ناپذیر و پىگیر و بى وقفه از آغاز تا پایان عمر او بوده است، پیغمبر اکرم (ص) در عمل نشان دادند که هیچگونه سازش و انعطافى در مقابل بت و بت پرستى- حتى در سخت ترین حالات- از خود نشان ندادند!!با این وصف چگونه ممکن است چنین الفاظى بر زبان مبارکشان جارى شود؟
سادسا: حتى آنها که پیامبر اسلام (ص) را از سوى خدا نمىدانند و مسلمان نیستند او را انسانى متفکر و آگاه و مدبر مىدانند که در سایه تدبیرش به بزرگترین پیروزیها رسید. آیا چنین کسى که شعار اصلیش لا اله الا اللَّه و مبارزه آشتى ناپذیر با هر گونه شرک و بت پرستى بوده، و عملا نشان داده است که در ارتباط با مساله بتها حاضر به هیچگونه سازشى نیست، چگونه ممکن است برنامه اصلى خود را رها کرده و از بتها این چنین تجلیل به عمل آورد؟!
از مجموع این بحث بخوبى روشن مىشود که افسانه غرانیق ساخته و پرداخته دشمنان ناشى و مخالفان بی خبر است که براى تضعیف موقعیت قرآن و پیامبر (ص) چنین حدیث بى اساسی را جعل کردهاند. لذا تمام محققان اسلامى اعم از شیعه و اهل تسنن این حدیث را قویا نفى و تضعیف کردهاند و به جعل جاعلین نسبت دادهاند.[۹]
البته بعضى از مفسران توجیهى براى این حدیث ذکر کردهاند که تنها بر فرض ثبوت اصل حدیث، قابل ذکر است و آن اینکه پیامبر اسلام (ص) آیات قرآن را آهسته و با تانى مىخواند، و گاه در میان آن لحظاتى سکوت مىکرد، تا دلهاى مردم آن را بخوبى جذب کند، هنگامى که مشغول تلاوت آیات سوره نجم بود و به آیه” أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَناهَ الثَّالِثَهَ الْأُخْرى” رسید بعضى از شیطان صفتان (مشرکان لجوج) از فرصت استفاده کرده و جمله” تلک الغرانیق العلى و ان شفاعتهن لترتجى” را در این وسط با لحن مخصوصى سر دادند تا هم دهن کجى به سخنان پیامبر (ص) کنند و هم کار را بر مردم مشتبه سازند، ولى آیات بعد به خوبى از آنها پاسخ گفت و بت پرستى را شدیدا محکوم کرد.”[۱۰]
از اینجا روشن مىشود این که بعضى خواستهاند داستان غرانیق را نوعى انعطاف از ناحیه پیامبر (ص) نسبت به بت پرستان به خاطر سرسختى آنها و علاقه پیامبر(ص) به جذب آنان به سوى اسلام بدانند و از این راه تفسیر کنند، مرتکب اشتباه بزرگى شدهاند، و نشان مىدهد که این توجیهگران، موضع اسلام و پیامبر(ص) را در برابر بت و بت پرستى درک نکردهاند و مدارک تاریخى معتبری که مىگوید دشمنان هر بهایى را حاضر شدند به پیامبر (ص) در این زمینه بپردازند و او قبول نکرد و ذرهاى از برنامه خود عدول ننمود را ندیدهاند، و یا عمدا تجاهل مىکنند.[۱۱]
منبع:اسلام کوئست
[۱]النجم،۱۹و۲۰.
[۲] غرانیق جمع غرنوق (بر وزن مزدور) یک نوع پرنده آبى سفید یا سیاه رنگ است و به معانى دیگر نیز آمده است (قاموس اللغه).
[۳] در المیزان ذیل آیات مورد بحث، این حدیث از جماعتى از حفاظ اهل سنت از جمله ابن حجر نقل شده است.
[۴]تفسیر کبیر فخر رازى جلد ۲۳ صفحه ۵۰.
[۵]همان مدرک.
[۶]النجم،۳و۴، وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى.
[۷] النجم،۲۳،إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى.
[۸]حجر،۹، “إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ“.
[۹]مجمع البیان، تفسیر فخر رازى، قرطبى، فى ظلال، تفسیر صافى، روح المعانى و المیزان و تفسیرهاى دیگر ذیل آیات مورد بحث.
[۱۰]تفسیر” قرطبى” جلد ۷ ص ۴۴۷۴″ مرحوم طبرسى” در” مجمع البیان” نیز آن را به عنوان یک احتمال آورده است.
[۱۱]به نقل از تفسیر نمونه، ج۱۴، ص ۱۴۲- ۱۴۵.
پاسخ دهید