«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إالی یوم الدّین».

ایذاءِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

«وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَهٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ[۲]»؛ (و بعضی (از منافقان) هستند که دائم پیغمبر را می‌آزارند و (چون عذر دروغ آنها به حلم خود می‌پذیرد) می‌گویند: او شخص ساده و زودباوری است. بگو زودباوری او لطفی به نفع شماست، که به خدا ایمان آورده و به مؤمنان هم اطمینان دارد و برای مؤمنان (حقیقی) شما وجودش رحمت است، و برای آنها که رسول را آزار دهند عذابی دردناک مهیّاست). گروهی از منافقین و مخالفین روش و بنای شان بر ایذاء پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود؛ لذا در قرآن کریم از تعبیر «یُؤْذُونَ» استفاده شده است؛ یعنی این اتفاق یک مرتبه نیست؛ بلکه جمعیتی هستند که به اعتبارِ ما رسانه و بلندگو های شان مرتّب علیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جو سازی انجام می دهند و بنای این را دارند که حضرت را تحت فشار قرار بدهند و ایشان را ایذاء کنند. بازهم از مسائل دیگری که این ها در جامعه مطرح می کنند و مستمراً هم بر این قول پافشاری دارند، می گویند: «وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ». همین چیزی که تمامی غرب گراها و روشن فکرها در زمان ما می گویند که آخوندها برای حکومت کردن مناسب نیستند و باید به نماز و عبادتشان بپردازند؛ مدیریت بلد نیستند و به راحتی می توان این ها را فریب داد. سیاست پیچیدگی دارد و طبق تعابیر آن ها، آخوندها نمی توانند سیاسی باشند و حرف عوام را باور می کنند. البته این به معنی این نیست که آن ها عمق حرکت نبی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را نمی دانستند؛ بلکه القاءِ به جامعه اینگونه بود تا جامعه به این باور برسد که انسان مذهبی نمی تواند مدیریت کند و مدیریت مختصّ آدم های بی دین است؛ چون در سیاست دروغ و فریب کاری لازم است و از جمله ایرادات دیگر به انسان مذهبی این است که وقتی مردم حرف می زنند، همه را تحویل می گیرند و انسان صاحب رتبه یا یک شخص عادی برایشان تفاوتی ندارد. «وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ» از مصادیقِ ایذاءِ مستمر این گروه نسبت به نبی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اتّهام خوش باوری و عدم مقابله با افرادی که بنای این را دارند که اخبار مختلف را به حضرت برسانند، مثلاً اشتباهاتی انجام می دهند و بعد پیش ایشان می آیند و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هم سخت گیری نمی کنند و اشتباه شان را انکار می کنند و قسم می خورند و عذرخواهی می کنند و پُست های شان را حفظ می کنند و وجودِ نازنین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم نسبت به این ها سخت گیری ندارد. در پاسخ به این ها و این جوّ حاکم که اگر شما می گویید که انسان مؤمن و الهی أُذُن است، «أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ»؛ یعنی از این جهت که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم آبرو ها را حفظ می کنند و تجسُس های حرام را اعمال نمی کنند، أُذُن بودنش برای شما خیر است. این موضوع سیاست و تدبیر است و سادگی به شمار نمی آید. وقتی پرده برداشته شود و همه بفهمند شخصی انسان ناجوری است و خیانت کرده است و دروغ می گوید، باید انسان پرده را بردارد و یا اینکه با وجود تمام این مسائل باید تحمّل کند.

اتّهام ساده باور بودن به اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

به همین منظور است که در روایات آمده است که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: «اِحْتَمِلْ ما یَمُرُّ عَلَیْکَ فَاِنَّ الاْحْتِمالَ سِتْرُ الْعُیوبِ وَ اِنَّ الْعاقِلَ نِصْفُهُاِحْتِمالٌ وَ نِصْفُهُ تَغافُلٌ[۳]»؛ (در برابر آنچه بر تو می گذرد، بردبار باش؛ زیرا بردباری، عیب ها را می پوشاند. به راستی که نیمی از عقل، بردباری و نیمه دیگرش خود را به غفلت زدن است). نیمی از عقل تغافل است و نیمی دیگر تجاهل. اصلاً سیاست و تدبیر همین است؛ «لو تکاشفتم ما تدافنتم[۴]»؛ (اگر بدی های پوشیده شما بـر همدیگر افشا و آشکار می شد، یـکدیگر را دفن نمی کردید). برای ما ملکی از آسمان نیامده است تا با آن ها زندگی کنیم؛ به خصوص که حالا این جریان نشان دهنده ی این است که در زمان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم همین ایرادات را به ایشان هم می گرفتند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این ها را ترد و حذف نمی کند؛ مثلاً می گفتند این چه وضعیتی است؟ همه چیز خراب است؛ تمام سیستم ها فاسد است و … این حرف ها در آن زمان ها حکایت از یک جوّ سیاسی این گونه دارد. «أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ» این أُذُن بودن باعث شده است که شما هم که در این نظام مشغول به کار هستید، برایتان اهمیّتی قائل نشوند و اگر منافعی دارید، از این ها استفاده می شود. لذا این أُذُن بودن و پرده برنداشتن، حرف ها را شنیدن و رد نکردن، به نفعِ جامعه و همه ی شماست. اگر بنا بود سخت گیری کنند، بنا بر مثل معروف «علی می ماند و حوضش»؛ وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چون مأمور به تحمّل بودند، چون در ۱۳ سال از حکومت ایشان، در داخل حکومت مشکلی وجود نداشت و جنگ آن ها جنگ خارجی بود. اما وجود نازنین امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمودند اگر بر کابین زن هایتان باشید، آن را پس می گیرم و مقداری سخت گیری کردند، حتی نزدیک ترین افرادِ ایشان هم مانند طلحه و زبیر با حضرت نساختند؛ تا زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بودند، همراه ایشان بودند و در جنگ ها شرکت می کردند و فایده داشتند و نظام به گونه ای بود که تمامِ این افراد در آن هضم شده بودند؛ اما اگر بخواهید کمی سخت گیری کنید، باید حکومت را تعطیل کنید و این «أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ» می خواهد به ما بگوید که این موضوع از روی بی توجّهی نیست؛ بلکه این رعایت مصالح جامعه است که اگر بنا باشد پرده ها برداشته شود، دیگر نمی شود با شما کار کرد. پس ناچاراً باید انسان به گونه ای تغافل و تجاهل بکند تا اینکه بتواند از همه ی این ها در جای خودشان استفاده کند.

هوشیاری امام خمینی رضوان الله تعالی علیه

امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) به بعضی از اشخاص سمت های مهمی داده بودند و مرحوم آیت الله مطهری در مورد یکی از این افراد معتقد بودند که افکار کمونیستی دارد این شخص بعدها هم اقرار کرد که از روز اول هم ولایت را قبول نداشتم اما فضای آن روز جامعه به گونه ای بود که اجازه نمی داد تا افکارمان را بازگو کنیم. امام به بعضی از افرادی که با جریان مهدی هاشمی ارتباط ارگانیک داشتند، سمت داد و با دست همین ها بساط قائم مقامی را برچید. در یک شرایطی که هنوز اسلام قوام نگرفته بود و تاب تحمّل مخالفت های داخلی را ندارد، آن جا محلّ سخت گیری نیست. امام موقتاً به دولت میدان دادند و خودشان بازرگان را به وزارت منصوب کردند؛ با وجود اینکه می دانستند افکار این ها افکار اسلامی نیست و تعبّدی به احکام اسلام ندارند و روشن فکرهای غربی بودند و در آغاز نمی شد این ها را غربال کرد و باید أذُن خیر می بودند؛ «أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ».

مفهوم أذُن بودن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم

یا اینکه این أذُن است ولی نسبت به همه چیز أذُن نیست؛ بلکه نسبت به چیزهایی که به نفع شماست، أذُن است که اگر اضافه ی بحث به فعل باشد، همان بحث اول می شود و اگر اضافه ی بحث به مفعول باشد، قسمت دوم می شود. اینکه شما فکر می کنید همه چیز را می شنود، در عمل هم خداوند متعال «واسمع دعایی اذا دعوتک واسمع ندایی اذا نادیتک[۵]»؛ (معبود من! بشنو دعوت مرا هنگامی که تو را می خوانم و بشنو ندایم را هنگامی که صدایت می کنم). منظور این نیست که خدایا بشنو؛ چون خداوند متعال علم دارد و می شنود و قبل از آن که ما چیزی به زبان بیاوریم، او می داند که چه می خواهیم بگوییم. لکن خداوند متعال برخی از دعاها را ترتیب اثر نمی دهد و عملاً ناشنیده است. همان گونه که در روز قیامت، خدای متعال با برخی این گونه است که می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ[۶]»؛ (آنان که عهد خدا و سوگند خدا را به بهایی اندک بفروشند اینان را در آخرت بهره‌ای نیست و خدا با آنها (از خشم) سخن نگوید و در قیامت (به نظر رحمت) بدانها ننگرد و (از پلیدی گناه) پاکیزه‌شان نگرداند، و آنان را عذابی دردناک خواهد بود). منظور این نیست که خداوند متعال نمی بیند؛ می بیند اما توجّهی به این ها ندارد. أذُن بودن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مطلق نیست و در ظاهر ایشان همه چیز را هم می شنوند. هرکسی که به سوی ایشان بیاید، آغوش حضرت باز است و از ایشان استقبال هم می کنند؛ ولی اینکه فکر می کنید راجع به همه چیز ترتیب اثر می دهد، هرگز اینگونه نیست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ممیزی می کنند و آنچه که به مصلحت مسلمین است را می شنوند و به آن عمل می کنند و آنچه که خیر و مصلحت نباشد، به آن عمل نمی کنند. این آیه از آیات سیاسی و مدیریتی سوره مبارکه توبه می باشد که سراسر سوره مبارکه توبه مسائل اجتماعی، مسائل مدیریتی، نخوه برخورد با دشمن، شناسایی منافقین و … است که آیات بسیار آموزنده ای هستند و این آیه شریفه هم از غرر آیات الهی است که زمان مفهوم برخی آیات را به خوبی برای ما مشخص می کند و شرایطی را که ما امروز در جامعه لمس می کنیم، مصداق این آیه است.

«قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ» این گونه نیست که شما گمان می کنید که حرف هایتان را گفته اید و حضرت هم در آن جلسه شما را ضایع نکرد و این حرف ها را باور کرده است و شما را نمی شناسد؛ هرگز این جور نیست. حضرت همه چیز را می شنود ولی شنیدنی که مؤثر است و در خارج برای او ترتیب اثر می دهد، چیزهایی هستند که خیر شما در آن باشد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم منافع و مصالحِ جامعه اسلامی را می سنجند.

منفعت رساندن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به مؤمنین

«یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ» این قسمت هم از لطایف آیه کریمه است. خداوند متعال پیامبرش را به این امر وصل می کند؛ این موضوع که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم «أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ». هستند، منشأ در این دارد که ارتباط ایشان با خداوند متعال دایر است و خدا باور هستند. خداوند در وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حاکم است و او ایمان به الله دارد و دل به خداوند داده است. اما در مورد مؤمنین می فرماید: «وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ» همه ی حرف های مؤمنین قابل قبول نیست اما آنچه لِلمؤمنین و برای آن ها مفید است، حضرت آن را تصدیق می کنند و آن جایی که مفید نیست، تصدیق نمی کنند. این حرف «لام»، لامِ انتفاع است؛ در قسمت اول «یُؤْمِنُ بِاللَّهِ» آمده و با حرف «باء» همراه است که منشأ ایمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و آن انگیزه ای که ایشان أذُن خیر شده اند را ایمان به الله می داند و خودشان نیستند. او مؤمن به خدا و مطیع اوامر پروردگار متعال است. آنچه را که خداوند می پسندد که ایشان قبول کند، قبول می کند و آنچه را که خدای متعال نمی پسندد، قبول نمی کند. اما تعامل ایشان با مؤمنین، تعاملی است که می خواهند به مؤمنین منفعت برسانند؛ «وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ».

رحمت خاصّه ی مؤمنین

«وَرَحْمَهٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ»؛ به نظر می رسد کلمه مؤمنین در عبارت «وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ» مطلق است. منظور این است که هرکسی شهادتین را جاری کرد (و به دین اسلام روی آورد) جزءِ کسانی به شمار می آید که با آن معامله مؤمن انجام می دهیم و وجود نازنین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز نسبت به این ها تصدیق و تأیید و پذیرش شان در محدوده منافعِ جامعه ی ایمانی است؛ اعم از آن هایی که ایمان خالص دارند و یا دارای ایمان خالص نیستند. «وَرَحْمَهٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ» این بخش یک فصل جداگانه ای است و این رحمت رحیمیّه است. از بین مؤمنین کسانی که ایمان دارند، مصداق آیه مبارکه هستند که می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا[۷]»؛ (ای کسانی که (به زبان) ایمان آورده‌اید، (به حقیقت و از دل هم) ایمان آورید به خدا و رسول او و کتابی که به رسول خود فرستاده و کتابی که پیش از او فرستاده (تورات و انجیل). و هر که به خدا و فرشتگان و کتابها (ی آسمانی) و رسولان او و روز قیامت کافر شود به گمراهی سخت و دور (از سعادت) درافتاده است). «آمَنُوا» در اول آیه ایمان همه جوره با درجات مختلف می باشد؛ اما «آمِنُوا» مخصوص است. در آیه شریفه هم که مورد بحث ما بود به همین صورت است و اولین کلمه مؤمنین عموم جامعه را در بر می گیرد ولی «وَرَحْمَهٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا» رحمت خاصّه است و مخصوص مؤمنین است. بنابراین درباره تجمیع این آیه با آیه شریفه «َمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ[۸]»؛ (و (ای رسول) ما تو را نفرستادیم مگر آنکه رحمت برای اهل عالم باشی) مرحوم علامه می فرمایند که این موضوع برای عموم رحمت شأنیه است اما برای مؤمنین رحمت فعلیّه است. یکی نکته این مورد است و نکته ی دیگر این است که این عبارت «رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ» که به نظر می رسد در آن جا نیامده اما منظور شده است، این گونه است که خداوند متعال دو گونه رحمت دارند: یکی رحمت رحمانیّه است که جهنّم و کیفرهای الهی هم از مظاهر رحمت خداوند هستند و گونه دیگر رحمت رحیمیّه پروردگار متعال است که شامل حال کفّار نخواهد شد و مصداق آن نمی تواند جهنّم باشد. این عبارت «وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ» رحمت رحمانیّه است و «وَرَحْمَهٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ» با عبارت «رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ» منافات ندارد و رحمت وسیعی است که طبق آیه شریفه «کُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ وَ مَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا[۹]»؛ (و ما به هر دو فرقه (از دنیا طلبان و آخرت طلبان) به لطف پروردگارت مدد خواهیم داد، که لطف و عطای پروردگار تو از هیچ‌کس دریغ نخواهد شد) شامل حال همه خواهد شد؛ اما وقتی بخواهد کسی را بهشتی کند و به لقاء خودش و کمال برساند، این همراهی است؛ «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ[۱۰]»؛ (و آنان که در (راه) ما (به جان و مال) جهد و کوشش کردند محققا آنها را به راه‌های (معرفت و لطف) خویش هدایت می‌کنیم، و همیشه خدا یار نکوکاران است). این هدایت و رحمت خاصّه است. به تعبیر استاد ما حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) این رحمت، رحمت پاداشی است؛ رحمت اول عبارت، رحمتِ ابتدایی است که می فرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّهَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ[۱۱]»؛ (ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده برای هدایت بشر و برای راهنمایی و امتیاز حق از باطل، پس هر که دریابد ماه رمضان را باید آن را روزه بدارد، و هر که ناخوش یا در سفر باشد (به شماره آنچه روزه خورده است) از ماهای دیگر روزه دارد، که خداوند برای شما حکم را آسان خواسته و تکلیف را مشکل نگرفته، و خواسته تا اینکه عدد روزه را تکمیل کرده و خدا را به عظمت یاد کنید که شما را هدایت فرمود، باشد که (از این نعمت بزرگ) سپاسگزار شوید). اما رحمت دوم را کسانی که پذیرفتند، با این ها همراهی می کنند که این هدایت و رحمت خاصّه است. «وَرَحْمَهٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ»؛ در آن جا مطلق بود ولی در این جا «مِنْکُمْ» خطاب به جامعه ی مؤمنین است. این دلیل روشنی است که می توان عموم را از خواص جدا کرد و می توان با عموم به نحوی برخورد کرد و با خواص به گونه ای دیگر برخورد داشت؛ «وَرَحْمَهٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ». در صدر آیه فرمود: «وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ»؛ این غرب گراها و نفوذی ها و منافقین کارشان این است که پیامبر را تضعیف کنند و با شایعه سازی به مردم بگویند که این ها راه و رسم حکومت کردن را بلد نیستند و اوضاع بدتر از گذشته است و از اول هم نباید به این ها اجازه داده می شد که این ها وارد عرصه سیاست شوند؛ زیرا سیاست جدای از دین است. پروردگار عزیز در پایان آیه شریفه برای این گروهی که حرف های نامربوطی را نسبت دادند، هشدار می دهد و می فرماید: «وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»؛ خداوند متعال برای کسانی که مستمراً یک جریان ایذائی برای پیامبر هستند، عذاب الیم را پیش بینی کرده است. عذاب الیم مختصّ این هاست. کسانی هم که خطا و اشتباه دارند، آن ها هم به کیفر عمل خود می رسند اما مختص نیستند. در صورتی که برای اذیت کنندگان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عذاب الیم وجود خواهد داشت.

دعا

خداوند متعال همه ی ما را با معارف قرآن کریم آشنا کند و زندگی مان را به نور قرآن روشن بفرماید و به حقّ اولیاء و انبیاء این ضایعه ی بزرگ درگذشت شهید حاج قاسم سلیمانی را جبران نماید و مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) را در این خلأ به وجود آمده با دست قدرت خودش یاری فرماید و این خلأ را پُر نماید ان شاءالله.

وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲] سوره مبارکه توبه، آیه ۶۱٫

[۳] غررالحکم، ح ۲۳۷۸٫

[۴] بحار الانوار، ج ۷۴، ص۳۸۳٫

[۵] مناجات شعبانیه.

[۶] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۷۷٫

[۷] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۳۶٫

[۸] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۱۰۷٫

[۹] سوره مبارکه اسراء، آیه ۲۰٫

[۱۰] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۶۹٫

[۱۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۵٫