حضرت استاد صدیقی روز شنبه از ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۷:۳۰ به تفسیر قرآن با موضوع «اخلاق در قرآن» در کتابخانه موسسه آموزش عالی عالم آل محمد(ع) واقع در حوزه علمیه امام خمینی (ره) پرداختند که مشروح آن در ذیل آمده است.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»
تحفّظ جنسی شرط آرامش روح و روان
در ارتباط با مسئلهی پاکدامنی اسراری وجود دارد و توجّه به این نکته که قرآن کریم هم با تعبیر «وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ»[۱]؛ جامعه اگر بخواهد جامعهی اسلامی بشود، باید این فرهنگ حاکم باشد. همهی افراد جامعه در این جهت دل پاک باشند، چشم پاک باشند، دامن آنها پاک باشد. مسئلهی تحفّظ جنسی در قدم اوّل یک مجاهده است. در قدم دوم رفع یا دفع مانع است؛ چون «لَا یَزْنِی الزَّانِی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»[۲] اینجا «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»[۳] است. اگر کسی از مرز عفّت خارج بشود، در آن حال مؤمن نیست. بنابراین نمیتواند سیر الی الله داشته باشد. نکتهی سوم آرامش روح و روان است. کسانی که چشم آنها هرزه است و به دنبال هرزگی چشم، دل آنها هرزه است و در قدم سوم دامن آنها الوده است. این حدّ یقف ندارد. یعنی کسی در این مسیر بیفتد، یک آتش خانمان سوزی است که به هیچ وجه خاموشی ندارد.
خانواده، شالودهی جامعهی سعادتمند
نکتهی چهارم برای جامعهی سعادتمند شالوده، زیر بنا خانواده است. خانواده در اسلام خیلی مهم است. لذا وقتی خدا میخواهد دودمان پیغمبر را برجسته بکند، «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ»[۴] به عنوان اهل بیت مطرح میکند، خانواده مطرح میکند. در مورد حضرت نوح هم به اهل بیت ایشان سلام میرساند. بیت سایهای است که عناصر متعدّد را به صورت یک واحد در میآورد. واحد خانواده و این اساس انسجام جامعه و پیوند اجتماعی است. اگر پیوند خانوادگی محکم بود، خانوادههای محکم شیرازهی جامعه را محکم میکنند، اینها در کنار هم میتوانند «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»[۵] امّا اگر آن نکتهی اوّل خراب بود، زیر بنا متزلزل بود. خانوادههایی که اساس خانوادگی آنها تزلزل دارند، نمیتوانند پیوند اجتماعی برقرار بکنند.
از بین رفتن روابط خانوادگی و تهدید بشریّت
نکتهی بعدی مسئلهی هم مسئلهی نسب است، هم مسئلهی ارث است. هم مسئلهی فامیل است. یکی از تهدیدهایی که امروز از فرهنگ کفرآلود غرب بشریّت را تهدید میکند فامیل به معنی واقعی کلمه برچیده میشود. میبینیم خانوادههایی که ازدواج ندارند، رها هستند. برای نسلهای بعدی نه دایی معنا دارد، نه عمه معنا دارد، نه عمو، نه خاله یعنی کلاً این پر و بال میریزد. آن رونق جمعی عاطفی که از درون میجوشد و ارحام میگویند، رحمها از یک مبدأیی بسان یک ریشهای است که از او تنهای قد کشیده است، شاخهها، برگها، میوهها از آن روییده است، این شجره به کلّی قطع میشود دیگر شاخ و برگی، سایهای، میوهای متصوّر نخواهد بود.
آن وقت عاطفه جای خود را به قانون میدهد. قانون به تنهایی هیچ وقت کارایی ندارد. قانون لازم است ولی قانون هیچ وقت کفایت نمیکند. خدا هم در قرآن کریم -چون خود خدا آفریده است، میداند چه چیزی آفریده است- فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ»[۶] خدای متعال این احسان را کنار عدل قرار داده است. احسان انگیزه میخواهد، قانومندی خشک است، عدالت همیشه خشک است. اگر چاشنی عاطفه، چاشنی محبّت در عدالت نباشد دوام پیدا نمیکند. زخمت است، عکس العمل ایجاد میکندف این هم یکی از مسائل است. مسئلهی دیگر این است که به هر حال مسئلهی ارث فرع بر حلالزادگی است و الّا آن هم اشخاص که میمیرند، مال آنها بلا تکلیف میماند. این هم یکی از مسائلی است که در حفظ خانواده مهم است
سه علامت حرامزاده
جامعهای که در اطفای غریزهی خود قانومند نباشد، این اجتماع اجتماع جنگلی است و چون حرام زادگی تولید بیقانونی است. یعنی از منشأ قانونگریزی بوده است که حرام زاده متولّد شده است. کسی که از بستر قانون شکنی، قانون گریزی تولید بشود این روحیهی قانون شکنی و هنجارشکنی در او ریشه دار است. از این جهت در روایت دارد که حرام زاده سه علامت دارد؛ یکی بغض امیر المؤمنین علیه السّلام است. حرام زاده حضرت علی علیه السّلام را دوست نمیدارد. وجود نازنین مولی الوحدین علیه السّلام برای او مبغوض است. دوم بد دهانی است. دهان او حساب و کتاب ندارد. فحش میدهد، نیش میزند، بد دهان است. سوم هم در قانون نمیگنجد، در ارتباطات جنسی خود به دنبال زنا است. علاقهی شدید. حوری هم به او بدهید، این را نمیخواهد؛ به دنبال یک چیز دیگر میرود. این نشان میدهد که وقتی ریشه فاسد باشد، شاخههای آن هم فاسد است. «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ * تُؤْتی أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها»[۷] این با خانواده خیلی تطبیق میکند، خانواده مشروع «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ»[۸].
امّا مسئلهی کلمهی خبیثه مثل شجرهی خبیثهای است که «اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ»[۹] ریشهی آن در زمین نیست. ریشه ندارد. لذا با هر طوفان، طوفان هوس، هوا، حرام خوری هر حرامی پیش بیاید، چون ریشه ندارد میلرزد میافتد. حرام زادگی بیریشهای است. ولی تولّد در بستر خانواده شجرهی طیّبّه اصل دارد، شناخته شده است، شناسنامه دارد و آثار و برکات آن هم برای جامعه عاید میشود.
پذیرش ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام یکی از علائم حلالزادگی
در روایت در مسئلهی ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى أَوَّلِ النِّعَمِ»[۱۰] یکی از علائم حلال زادگی ولایت پذیری است که «أَوَّلِ النِّعَمِ» گفتند: طهارت مولد است و اینکه در قوانین اسلامی و در قواعد قضایی و حکومتی و سیاسی حلال زادگی شرط مرجعیّت است. شرط افتاء حلال زادگی است. شرط قضاوت حلال زادگی است. شرط رهبری حلال زادگی است. چون اینها باید مرز قانون را حفاظت بکنند، پاسداری قانون است، قوانین است. اگر از ابتدا با بیقانونی به دنیا آمده است، از او توقّع نیست که او حافظ قانون باشد و در سایهی قانون حافظ امنیّت جامعه باشد، این هم نکاتی بود که با تأمّل میشود همه را تصدیق کرد. روی آن تأمّل بکنید، نکات دیگری هم وجود دارد جزئیات آنها را خود شما دربیاورید. «وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ* إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینََ * فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ»[۱۱] خود این عادون هم مشیر است به آن جهاتی که گفته شد. تأمّل بفرمایید نتیجهی این تعدّی از چهارچوبها، از مرزها، از خط قرمزها خارج شدن است؛ این با آن نکاتی که در ذهن میآید همخوانی دارد.
مکانیزم استفاده از ازدواج موقت
- یک سؤالی نسبت به مباحث گذشته که شما فرمودید برای من پیش آمد آن هم بحث این است که ما در رابطهی با بحث ازدواج موقت که جلسهی گذشته شما فرمودید این مکانیزمی که خداوند متعال در قرآن بیان فرموده است و دین و شریعت ما که تشیّع است در رابطهی با ازدواج موقّت بیان کردند و علّامهی طباطبایی هم در تفسیر خود در آن قسمت بحث روایی آن مقالهوار این مطلب را مورد بررسی قرار میدهند، منتها من هیچ کجا متوجّه نشدم که الآن مکانیرم استفادهی ازدواج موقت برای یک جوان چیست؟ این است که در وقت اطفای حرارت درونی خود باید استفاده بکند یا نه اگر میخواهد با کسی دوست باشد برای مقدّمهای برای ازدواج باید از آن استفاده بکند؟ زمان قدیم به صورت عرف ازدواج بوده است و حتّی علّامه هم میفرمایند که عبدالله بن زبیر از متعه به دنیا آمده است.
- آن هم دختر ابوبکر خلیفهی اوّل.
- این درست است. خوب زمان قدیم که زمان رسول اکرم صلوات الله علیه بوده است هیچ تفاوتی -ظاهراً آنطور که تاریخ به ما رسیده است- بین ازدواج دائم و موقت نبوده است، هر دوی آنها مشروع بوده است. امّا الآن این بحث مکانیزمی که شما در مباحث خود بیان فرمودید و هم با توجّه به اینکه از طرفی شما فرمودید من برای طلبهها توصیه نمیکنم و بعد از طرفی هم اگر مکانیزمی برای این قرار داده میشد، جامعهی ما کنترل میشد. خوب این مکانیزم چیست؟ یعنی باید جامعه عوض بشود یا نه، آدم برای جوانان، برای جامعه چه مکانیزمی را باید بگوید؟ منظور من این است اگر اصل اینکه یک کسی با یک نفری که قرار نیست با او ازدواج بکند، ارتباط داشته باشد مثلاً یک روز، با یک نفر یک روز… اگر اصل این کار از نظر تهذیبی بد است، پس این در هر زمانی بد است. امّا اگر نه مکانیزم آن این است که انسان میتواند برای اطفای حرارت درونی این را انجام بدهد، حالا الآن جامعه پذیرش آن را ندارد ولی در اسلام هیچ اشکال ندارد، این از نظر اخلاقی اگر موردی ندارد و فقط مورد آن جامعه است، این را هم یک تبیینی بفرمایید. میخواستیم ببینیم آن مکانیزمی که فرمودید چیست.
- «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنینََ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً»[۱۲] قرآن کریم برای هر دردی درمانی را ارائه میکند. مشکل جنسی جوانان، مردهایی که زنهای نارس دارند، زنهای ناشزه دارند یا به هر حال گاهی مشکلاتی زنها پیدا میکنند که مرد مشکل ندارد این از یک سو. از یک سو جنگها مایهی کشته شدن مردها میشد که فراوان هم بود و الآن هم وجود دارد؛ خوب این رزمندهای که میرود و جان خود را در راه خدا حالا در غیر دین هم برای دفاع از حیثیّت کشور، استقلال کشور کشته میشوند زن جوان دارد، بچّهی کوچک هم دارد، آدمی که هنوز ازدواج نکرده است نمیرود بیوه بگیرد، خوب تکلیف اینها چیست؟ تکلیف شرایط جنگی و توسعهی زنان بیسرپرست یا زنان یتیم دار، حکومت اسلامی یا هر حکومتی که برای ادارهی جامعه حکمتی دارد برای اینها هم باید فکری بکند. خطرات جامعه، آسیبهای جامعه را بررسی کرده است، میخواهد گرفتار آسیبهای خطرناک نشود آن هم یک نکته است.
نکتهی دیگر هم شرایط حساس است. گاهی اشخاص در یک محیطهایی هستند که مرتّب وسوسه میشوند شیطان به سراغ آنها میآید، آیا آنجا تسلیم شیطان بشود با ضعف نفسی که دارد یا یک راهی دارد که فرار از گناه بکند. اگر ضعف نفسانی هم دارد در جهنّم نیفتد، قانونمند باشد، هوس هم است راه مشروعی باشد و اگر بگردید خیلی خلأهای دیگری وجود دارد که تنها چارهی آن این است که یک تسهیلاتی شرع مقدّس قانونگذار برای جامعه برای آن شرایط پیشبینی کرده باشد، اینها را پروردگار متعال منظور فرموده است و برای اینکه جامعهی اسلامی در این بحرانها در بنبست گرفتار نشود، در لجن زنا سقوط نکرد و مرتکب خلاف وجدان نشود در جامعه منفور نشود، گفتند آن را خیلی قانونی بکنید سربلند هم باشید، مشکلی هم نداشته باشید و این مشکلات هم راه علاج آن این است و اینها کار حکومت است باید بنشینند و چهارچوبی را قوانین موضعهای… قانون اساسی کلّی مطرح کرده است، بخواهد اجرایی بشود قانون موضعه میخواهد. تازه این کار قانون آیین نامه میخواهد، کار شما است باید بنشینند إنشاءالله فرداها… خدا إنشاءالله دست این نفوذیها را، وابستگان به غرب را، بیاعتقاد به جامعیّت اسلام را از گردونهی حکومت ما حذف بکند، اگر حکومت به دست آدم حسابی افتاد، باید این مشکلات را حل بکند.
انتقاد از بیتفاوتی حکومت نسبت به راوج بیبند و باری
امروز جوانان ما مبتلا به گناهان گاهی شایع و دائم هستند جامعهی ما هم همینطور است. حکومت هم دارد تماشا میکند. نه امر به معروف و نهی از منکر دارد، نه جلوی این بی بند و باریها هیچ اخمی دارد. قهراً همه به سراغ امور نامشروع میروند و خدا میداند این اختلاط خانوادهها چه عوارضی دارد در این نسبها، چه اختلاط نامرئی در جامعهی ما پیش میآید، خود خدا عالم است. لذا این قانون خیلی در نجات جامعه از گناه از دلشورگی، از انواع بیماریها، عوارض این ارتباطات حساب نشده این بیماریهایی است که خیلی هم خطرناک است، این بیماریها کم هم نیست انواع بیماریها است. به علاوه حقدها، کینهها، آدمکشیهایی که در اثر عدم رعایت اینها برای جامعه پیش میآید. ما در کلّ مملکت در مسائل ناموسی قتل زیاد داریم. اگر این قانون خدا مشکل… یعنی اگر منکر معروف و معروف منکر نمیشد، این یکی از معروفهای کارساز است. رهگشای جامعه است، منتها چون فرهنگ عمومی ما، فرهنگ اخلاقی نیست، سبک زندگی ما سبک قرآنی نیست، سبک اهل بیتی نیست از یک جایی باید شروع کرد فعلاً همه چیز خراب است، همه جاخراب است ولی ما چگونه با داشتن این طور قوانین مشکلگشا، منطبق با فطرت را… با چه برنامهای، از چه کجا شروع بکنیم، چطور کنترل بکنیم که از آن سوء استفاده هم نشود، این فکر میخواهد، این امکانات میخواهد، تجربه میخواهد و باید از حالا بدانیم اسلام این را میگوید، باور داشته باشیم قرآن این را گفته است. بعد نحوهی اجرای آن را إنشاءالله در بستر حکومت باید اینجا انجام بشود و اگر حکومت خراب است، در حکومت خراب جامعه چه بکند همهی اینها فکر میخواهد، اینها همینطور نمیشود. یک معضلی اجتماعی، در یک روابط به هم ریخته؛ نمیشود الآن یک چیزی گفت که حساب شده باشد و سوء استفاده در آن نباشد ولی سؤال سؤال به جایی است باید پاسخ آن را پیدا کرد.
– الآن مشکل حکومتی برای این قضیه نیست یعنی منع قانونی و
- نه، مشکل حکومتی این است که بی بند و باری آزاد است. وقتی آزاد بود، دیگر سراغ دردسر نمیگردد که یک مدرکی به دست یک کسی بدهد. بعداً بگویند: فلانی چطور است. او دارد از بازار آزاد استفادهی خود را میکند، حکومت هم تماشا میکند و در مواردی هم از این آزادیها و بی بند و باریها استفاده میکند. اصلاً راه برای ازدواج دائم هم کاهش پیدا کرده است، منشأ آن هم بی بند و باری است، آزادی جنسی است.
[۱]– سورهی مؤمنون، آیه ۵٫
[۲]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۲۷۸٫
[۳]– سورهی مؤمنون، آیه ۱٫
[۴]– سورهی احزاب، آیه ۳۳٫
[۵]– سورهی حجرات، آیه ۱۰٫
[۶]– سورهی نحل، آیه ۹۰٫
[۷]– سورهی ابراهیم، آیات ۲۴ و ۲۵٫
[۸]– سورهی مؤمنون، آیه ۵٫
[۹]– سورهی ابراهیم، آیه ۲۶٫
[۱۰]– تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، ص ۲۹۰٫
[۱۱]– سورهی مؤمنون، آیات ۵ تا ۷٫
[۱۲]– سورهی اسراء، آیه ۸۲٫
پاسخ دهید