«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»

نقش کلمه‌ی زکات در آیه‌ی «لِلزَّکاهِ فاعِلُونَ»[۱]

در مسئله‌ی «لِلزَّکاهِ فاعِلُونَ» این زکات، اگر مفعول باشد نظر آقای طباطبایی این است- اگر زکات مفعول باشد و فاعل، فعل، عامل باشد، مفعول نمی‌تواند عین باشد. «فَاعِلونَ لِلْفِعْل» است نه «فَاعِلونَ لِلْعین» لذا آن مال مُخْرَج نمی‌تواند باشد. نمی‌دانم شما این را چطور تصور کرده‌اید که می‌گویید به قرینه‌ی این‌که نماز فعل است…. اصلاً کاری به آن نداریم. خود این لفظ، «الَّذینَ هُمْ لِلزَّکاهِ فاعِلُونَ» چون زکات، مفعول است، مفعول فعل نمی‌تواند عین نمی‌تواند باشد، این بسیار روشن است. فاعل، فعل انجام می‌دهد نه عین. از این جهت گفته‌اند: منظور همان تعدی است، یعنی مصدر منظور است.sadighi-13960918-Tafsir-Thaqalain_Ir (1)

جامعه‌ی سعادتمند

و این نکته هم که باز حضرت عالی به حق و به جا گفتید و دوستان هم تا به حال نگفته بودند، با آن‌که در ابتدا، جامعه‌ی پیروز را خداوند متعال توصیف می‌کند، به عنوان یک مؤمن مطرح نکرده است، به عنوان جمع، مطرح فرموده است. و «مُفلِح» هم همان سعادتمند است که شما تعبیر کردید و ما معمولاً پیروز تعبیر می‌کنیم که تناسب آن با خود این واژه، بیشتر است چون در فلاح، ظفر، «الظَّفَرُ بِالمَقْصُودِ»[۲] با رفع موانع، کسی پیروز می‌شود، جامعه را بما هو جامعه‌ی مؤمنین… آقای طباطبایی می‌گوید: بنای خدای متعال بر این است که یک تابلو از یک جامعه‌ی پیروز که مؤمنین هستند تصویر کند. جامعه وقتی پیروز است که اوّلاً جامعه‌ی پاک باشد، «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّهٌ لَا یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِعٍ»[۳] باید جامعه‌ی پاکیزه باشد، مقدّس باشد. اگر قداست جامعه، سعادت جمعی جامعه، مورد نظر باشد، بدون زکات، عملی نخواهد بود. آن تعبیری که حضرت امیر علیه السّلام در خطبه‌ی شقشقیه دارند، «وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّهِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ»[۴] این پیکری که یک عضو آن خیلی ورم کرده باشد و بزرگ شده باشد، عضو دیگر آن هم خیلی لاغر شده باشد. خیلی بی‌تناسب می‌شود و اصلاً جلوه‌ی خوبی ندارد.sadighi-13960918-Tafsir-Thaqalain_Ir (12)

تبعیض طبقاتی و اثرات آن در جامعه

یکی از ادلّه‌ی حضرت امیر علیه السّلام در ضرورت قبول ولایت برای فقیه همین جمله‌ی خطبه‌ی شقشقیه است. این رفع تبعیض طبقاتی است، اختلاف طبقاتی است و نکته‌ی بسیار به جا و دقیقی هم بود که شما به آن توجّه کردید که صرف زکات، این را تأمین نمی‌کند بلکه زکاتی که این تناسب را ایجاد کند. این اختلاف طبقاتی، همان «سَغَبِ مَظْلُومٍ» و «کِظَّهِ ظَالِمٍ» را به همراه دارد. امّا وقتی که زکات، روی محاسبه‌ی دقیق انجام شد، دیگر فقیری باقی نمی‌ماند که رنج ببرد. همه از یک رفاه نسبی برخوردار هستند. وقتی رفاه نسبی نبود… در روایات ما، فقر، بسیار مذمّت شده است. فقر، بسیار مذموم است و یکی از علل آن این است که این ضعیف، اوّلاً امکان رشد پیدا نمی‌کند، استعدای که خدا به او داده است، ضایع می‌شود و این خلاف حکمت است. ضایع کردن قوا و استعدادهای هر موجود مستعد، به دست هر کسی باشد، ظلم به عالم آفرینش است. خدا برای این موجود یک مقصد تعیین کرده است که باید به آن مقصد برسد امّا یک عدّه انحصارطلب می‌آیند و از او می‌گیرند. از سوی دیگر، این ظلم به خود آن‌ها است. آن‌ها ظالم هستند. حضرت صدّیقه‌ی طاهره، فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها هم در خطبه‌ی خود وقتی به بحث فلسفه‌ی زکات می‌رسند، می‌گویند: «الزَّکَاهَ تَزْکِیَهً لِلنَّفْسِ»[۵] یعنی بیشتر از آن‌که در پرداخت زکات به فقرا توجّه کند، به خود اغنیاء توجّه شده است؛ این‌ها گرفتار آلودگی نشوند، این زائد مال، دوش آن‌ها را سنگین می‌کند و قلب آن‌ها را هم سیاه می‌کند. پاکیزگی دل با پاکیزگی مال است. مال ناپاک و نجس، مالک را هم نجس می‌کند. لذا بی‌بی سلام الله علیها، از ابتدا به دهنده‌ی زکات توجّه کرده‌اند که این زکات باعث می‌شود که نفس او پاک بشود، دل او پاک بشود.sadighi-13960918-Tafsir-Thaqalain_Ir (2)

این فاصله‌ها هم ایجاد حسد می‌کند و هم ایجاد نارضایتی می‌کند، گاهی انسان را به کفر می‌کشاند، «کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً»[۶] یک جامعه‌ی پیروز باید پرداخت زکات را در کنار برپایی نماز داشته باشد و یک مورد دیگر هم این است که روش و بنای قرآن بر این است که توجّه به خلق را عین توجّه به خالق، معرّفی کند؛ یعنی طوری ما را بسازد که توجّه به فقرا در کنار نماز مطرح است؛ یعنی زکات، از شئون نماز است. یعنی نه تنها شما با خدا مرتبط شده‌اید بلکه وقتی ارتباط شما یک ارتباط حقیقی است که توجّه به فقرا، شما را از خدا باز نمی‌دارد بلکه توجّه به فقرا، شما را وادار می‌کند که به خلق خدا هم توجّه کنید. از یک طرف، نماز، ما را به خدا مرتبط می‌کند، وقتی با خدا مرتبط شدیم نمی‌توانیم به عائله‌ی خدا بی‌توجّه باشیم. این اجمالاً نکات بسیار خوب، اجتماعی، با عدالت اجتماعی سازگار است و سخن روز هم بود و بسیار قابل عرضه بود.

«وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ».


[۱]– سوره‌ی مؤمنون، آیه ۴٫

[۲]-‌ البحر المدید فى تفسیر القرآن المجید، ج ‏۳، ص ۵۶۳٫

[۳]-‌ نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۴۳۹٫

[۴]– همان، ص ۵۰٫

[۵]-‌ الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏ ۱، ص ۹۹٫

[۶]-‌ الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏ ۲، ص ۳۰۷٫