حضرت استاد صدیقی روز شنبه از ساعت ۱۶:۰۰ الی ۱۷:۱۵ به تفسیر قرآن با موضوع «اخلاق در قرآن» در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
- تثبیت انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) و مُقرّبین از جانب پروردگار متعال است
- چوبزدن خداوند با چوبزدن دیگران تفاوت دارد
- حتّی میل به خطا هم در وجود نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) راه ندارد
- نماز ظُهر مبدأ حرکت به سوی خداوند تبارک و تعالی است
- نمازی که ملائکهی تماشاگر آن هستند
- تکلیف ویژهی پروردگار متعال برای رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)
- جایگاه و عظمت «شب» در عبودیّت حقتعالی
- عالِم باید به دنبال کسب علوم موهبتی باشد
- «نماز شب» لازمهی بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در قیامت است
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلی یوم الدّین».
تثبیت انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) و مُقرّبین از جانب پروردگار متعال است
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ * وَ لَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا * إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاهِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا * وَ إِنْ کَادُوا لَیَسْتَفِزُّونَکَ مِنَ الْأَرْضِ لِیُخْرِجُوکَ مِنْهَا وَ إِذًا لَا یَلْبَثُونَ خِلَافَکَ إِلَّا قَلِیلًا * سُنَّهَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنْ رُسُلِنَا وَ لَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِیلًا * أَقِمِ الصَّلَاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُودًا * وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَکَ عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا * وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا * وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا[۲]»؛ این آیهی کریمهی ۷۴ و ۷۵ خیلی آیات تکاندهنده، سازنده و معرفتدَهنده است. خداوند کَرَم نماید و حجاب دلمان را بردارد و انشاءالله از نور این آیهی کریمه میوهای نصیب دلها بشود. عبارت «وَ لَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ»؛ نشان میدهد که حتّی تثبیت انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) و مُقرّبین پروردگار متعال از ناحیهی خودشان نیست. حتّی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم که تربیتشدهی خداوند هستند، «أَنَا أَدِیبُ اَللَّهِ وَ عَلِیٌّ أَدِیبِی[۳]»، «أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى[۴]»، منالبَدوِ الی الخَتم عنایت مُستقیم حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) بوده است و خداوند متعال مُراقبتهای ویژه برای آن اعمال کرده است. معذلک احتیاج او به اینکه خداوند هوای او را داشته باشد و او را بدون حمایت و حفاظت و هدایت، به غیر خودش واگذار نکند. غیر خود، حتّی اگر ذات طاهر و مطهّر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد، مَصونیتی برای او نیست. لذا خداوند در حال منّتگذاشتن بر پیامبر خود است در مقام امتنان میفرماید: «لَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ»؛ اگر نبود؛ دل تو پیش ما بود و ما آن را در حفاظ عنایت و حفاظت خودمان قرار دادیم، «لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ»، یعنی فضا بهقَدری سنگین بوده است و توطئه بهقَدری پیچیده بوده است که برترین انسانها هم در مقام لغزش قرار میگرفتند و برای برترین انسانها، یک میل ضعیف کافی است. نه تنها لغزش، بلکه میل به لغزش کافی است. رُکون به معنای میل ضعیف است. «لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا»؛ این حَسناتالابرار سیئات المُقرّبین ولو اینکه مسائل اجتماعی و فرهنگی اقتضای این معنا را داشته باشد که انسان در مواردی تَسامُح و تَساهُل نماید. باز این برای افراد مُقرّب پروردگار متعال قابل گذشت نیست.
چوبزدن خداوند با چوبزدن دیگران تفاوت دارد
«إِذًا لَأَذَقْنَاکَ»؛ بسیار عجیب است، زیرا حرف «لام» مربوط به تأکید است. «إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاهِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ»؛ پس تکلیف ما چه چیزی است؟ این رُکون و دنیایی که داریم، رُکون به شُهرت، رُکون به همهی مظاهر و زَرق و برقهای دنیا بازتاب ندارد؟ برای ما گرفتاری ایجاد نمیکند؟ جناب یونس (علیه السلام) هیچ گناهی مرتکب نشدند، بلکه از نظر فقهی و از نظر ظاهری، کنار کشیدن از محیط عذاب را به عنوان تکلیف تشخیص میداد؛ زیرا ایشان انسان عادی نبودند که به همین صورت سرشان را پایین بیندازند و هرکاری دوست داشتند، انجام بدهند. تمام رَنجها را تحمّل کردهاند و از اُمّتشان هم همهی مشکلات را به او بسیج کردهاند، همهی فشارها را به سوی ایشان گُسیل داشتند؛ او هم در حَدّی از واقعیّت قرار گرفته است که دیگر فایدهای ندارد و نفرین کرده است و خداوند متعال هم نفرین ایشان را پذیرفته است. مشخّص میشود که این کار درست و مناسبی بوده است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درخواست نابهجا نکردهاند و بدون رضای خداوند متعال کاری انجام ندادهاند. اَقوی بر این دلیل که ایشان مطابق وظیفهی خود عَمل کردهاند، این است که خداوند متعال به ایشان قول داد که اینها را عَذاب نماید. ولی فرموده است: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ[۵]»؛ بر خلاف وظیفه عمل نکرده بودند، لذا اصلاً فکر نمیکرد که برای ایشان مشکلی به وجود بیاید. «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ»؛ خداوند متعال او را گرفتار زندانی کردند که نه سابقه دارد و نه لاحقه دارد. هیچکسی در این عالَم امکان تا جایی که در اَخبار وَحی بر پیامبران (سلام الله علیهم اجمعین) از عَذابهای پیشینیان نقل شده است، برای هیچکسی چنین زندانی اعمال نشده است. در شب گرفتار ظُلمت ظُلمات ثَلاث بشود. در دریا بودن خودش یک زندان بود، در شب بودن زندان بود، در اَمعاء یک نهنگ قرار گرفتن دیگر چه نوع زندانی بود؟! زندانی بود که ایشان را آب کرد. یک مرد جَسیم و قوی و مُقتدر را در حدّ یک نوزاد اینگونه آب کرد که وقتی از اَمعاء و اَحشاء آن نهنگ بیرون انداخته شد، برگ کَدو ایشان را پوشش میداد. چنین زندانی در هیچ کشوری و در هیچ مُحیط سختی دیده نشده است. این موضوع نشان میدهد که هرچه موقعیّت الهی انسان بالاتر برود، چوبی که خداوند میزند با چوب دیگران متفاوت است. «فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ[۶]»؛ حضرت یونس (علیه السلام) چه عَبدی بودند. خداوند متعال چه معرفتی به ایشان داده بوده است. به اندازهی بسیار کوچکی از خداوند متعال نارضایتی نداشت، گِله هم نکرد؛ بلکه در همانجا هم شکایت خودش را به خداوند متعال کرد. «فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ»؛ هم متوجّه است که همه کارهی او پروردگار متعال است و جز او دلبر و مَعبود و نوازشگَری ندارد. «سُبْحَانَکَ»؛ تو مُنزّه هستی از اینکه کاری انجام بدهی که نباید بشود. آنچه شده است، باید میشد. «إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ[۷]»؛ هرچه شده است، از ناحیهی خودم بوده است. این گرفتاری را خودم برای خود ایجاد کردهام. اینکه به اندازهی بسیار کوچکی به ذهن او بیاید و بر زبان او جاری بشود که بگوید پس رَحمت و عَفو تو کجاست؟ مگر من چه کاری انجام داده بودم؟ مگر چنین فضا و تَنگنایی در عالَم برای کسی اعمال شده است که برای من صورت گرفته است؟ ابداً از این سخنان بیان نکردند؛ «سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ».
حتّی میل به خطا هم در وجود نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) راه ندارد
چون وجود نازنین حَبیب الهی که هم از خَلیل خداوند متعال بالاتر است، هم از کَلیم خداوند متعال بالاتر است و هم از مَسیح خداوند متعال بالاتر است، ببینید که خداوند متعال چه منّتی برایش میگذارد: «وَ لَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا»؛ حتّی آن مقدار قَلیل که به آن حالت نزدیک میشد، ولی آن را انجام نمیداد. اما اگر اینگونه هم میشد، «إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاهِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ»؛ کاری با تو میکردم که با هیچکسی نکردهام. برای نجات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم از این «ضِعْفَ الْحَیَاهِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ» همین یک مورد کافی است که از شب تا صبح شُعلهی محبّت وجود ایشان را آب نماید و التماس کند: تو که من را دوست داری، پس مرا تنها نگذار. «لَا تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی[۸]»؛ یعنی مرا تنها نگذاری، دست من را رها نکنی، دست من به دامان توست و اگر قطع بشود، من اینگونه میشوم: «لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاهِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ». موضوع دیگر هم این است که اگر گرفتار میشدی، دادرَسی هم نداشتی که کسی بیاید و شفاعت تو را بکند، کسی بیاید وساطت نماید، کسی بیاید و به تو کمک کند. این هم نبود. همهکَسِ تو من هستم. اگر من تو را رها میکردم، چه کسی را داشتی که بیاید و از تو حمایت نماید؟ «ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا». این از غُرَر آیات قرآنی است و از نافذترین درسها و مواعظ توحیدی حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) است و هشداری برای ماست که اگر آمدید و ادّعای دین کردید و موقعیتّی پیدا کردید و مردم شما را به حساب امام زمان (ارواحنا فداه) گذاشتند، به حساب دین گذاشتند، مواظب باشی؛ زیرا که شما با این فَسَقه و فَجَره و با این ارازل و اوباش متفاوت هستید؛ «إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاهِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا». در مورد همسران پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم با وجود اینکه بعضی از آنها واقعاً دارای مشکل بودند و خلاف دستور صریح قرآن کریم که فرموده است: «قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ[۹]»؛ اینها بر امام زمان خودشان خروج کردند. در مورد آنها هم قرآن کریم میفرماید که شما با دیگران متفاوت هستید. لذا عذاب شما در صورت خروج از دایرهی طاعت، مُضاعف است. همیشه باید این را تأکید کرد و همانگونه پس از نزول این آیهی کریمه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر حسب روایتی که نقل شده است، دست فقر و نیاز را بلند کردند و فرمودند: «اللهم لَا تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی»؛ خدایا! مرا تنها نگذار، رهایم نکن.
نماز ظُهر مبدأ حرکت به سوی خداوند تبارک و تعالی است
در مورد آیهی بعدی توضیحی به ذهن قاصر بنده نمیرسد و همان مطالبی بود که در جلسهی گذشته به خدمت شما عرض کردم. حال به سُراغ آیهی ۷۸ میرویم که میفرماید: «أَقِمِ الصَّلَاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُودًا»؛ این هم از ویژگیهای نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است که ایشان مُقیمالصّلاه هستند. نماز پَرچم است. وجود مُقدّس حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در دستوراتشان فرمودهاند: «وَ اعْلَمْ أَنَّ کُلَّ شَیْءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلَاتِکَ[۱۰]»؛ هرکاری میخواهید انجام بدهید، در زیر پَرچم نماز انجام بدهید. نماز پَرچم است، نماز فِلِش است، نماز شاخص است، نماز محور است. همهی کارهای شما با نماز مُرتبط باشد و اگر کسی کاری انجام بدهد که همهی اَفعال مُکلّف تحت تأثیر نماز قرار بگیرد و تحتالشعاع نماز باشد، نماز را اقامه کرده است. نفرموده است: تو نماز بخوان؛ زیرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز میخواندند. ولی مأمور شدند که این پَرچم را به اهتزاز دربیاورند؛ «أَقِمِ الصَّلَاهَ». در این آیهی کریمه اوقات نماز را هم منظور فرموده است که با کمک روایات تطبیق کلمات آیهی کریمه با اوقات نماز، سَهل میشود. «أَقِمِ الصَّلَاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ»؛ دُلُوک به معنای مالیدن است، ولی در اینجا منظور زَوالِ شَمس است. وقتی آفتاب به نصفالنّهار میرسد، دیگر اوج نورانیّت و گرمایی است که بَشر از خورشید دریافت مینماید. اگر سرش را بالا کند، ناچار میشود تا دستش را به چشم خود بکشد و آرامشی برای چشم خود به وجود بیاورد. «أَقِمِ الصَّلَاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ»؛ منظور از «غَسَقِ اللَّیْلِ» هم وقتی است که ظُلمات عالَم را فرا گرفته است که وقت نماز عشاء «إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ» است. این چهار نماز که نمازهای ظُهر و عصر و مغرب و عشاء هستند، بین دُلُوک شمس تا غَسَقِ اللَّیْلِ خُلاصه شده است. نکتهی دیگر این است که اگر منظور از «دُلُوکِ الشَّمْسِ» زَوال باشد، با آن آیهی کریمهای که میفرماید: «حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَاهِ الْوُسْطَى[۱۱]»، خداوند متعال نماز ظُهر را مبدأ و نقطهی آغاز حرکت به سوی خودش قرار داده است. در حرکت معراجی بنده، همانگونه که مسجدالحرام مبدأ بود و نسبت به مسجدالاقصی شَرَف دارد و از آنجا تا به آنجا است، در اینجا هم مبدأ نماز ظُهر است. این نماز با نمازهای دیگر متفاوت است؛ «أَقِمِ الصَّلَاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ».
نمازی که ملائکهی تماشاگر آن هستند
خداوند متعال برای نماز صبح فصل جدیدی را باز کرده است. هم به صورت جُدا مطرح کرده است و هم الفاظ آن با نمازهای دیگر متفاوت است و هم وصفی برای آن آورده است و آن مشهود بودن نماز است. پروردگار متعال فرموده است: «وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُودًا»؛ در نمازهای دیگر هم قرآن وجود دارد، ولی رسماً از نماز صبح به عنوان قرآن فَجر یاد شده است و به عنوان صلاه یاد نشده است. بر حسب آنچه در روایات آمده است، منظور از «کَانَ مَشْهُودًا» هم این است که ملائکهی لیل و ملائکهی نَهار دور یکدیگر جمع هستند و همگی تماشاگر نماز صبح بنده هستند. اینکه انسان بینالطُلوعین بیدار باشد و روز خود را با نماز صبح آغاز نماید، مشمول دعای خیر و شهادت دو گروه از مأمورین الهی میشود که هم مأمورین شب تَرکِ پُست نکردند و به تعبیری بر سر سُفرهی نماز صبح بنده مُشرّف هستند و هم فرشتگان روز قَدم در کنار این عبودیّت گذاشتهاند و همگی شاهد و ناظر هستند. این مشهود بودن به معنای تماشاگَه ملائکهی شب و روز قرار گرفتن است. نماز صبح بسیار تماشایی است. لذا محلّ شُهود و توجّه خاصّ ملائکهی شب و ملائکهی روز قرار گرفته است.
تکلیف ویژهی پروردگار متعال برای رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)
«وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَکَ عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا»؛ بعد از بیان نمازهای واجب عُمومی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مأمور اقامهی آن هستند و نماز دیگران عَلمهایی است که در زیر عَلم مرکزی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار میگیرد و ویژگیهای خاص خودشان را دارند، حال برای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یک تکلیفی علاوه بر تکالیف عمومی از جانب مولایش تعیین شده است و حکمت و فلسفهی آن نیز بیان شده است. کما اینکه در سورهی مبارکهی مُزمّل هم همین تکلیف بیان شده است و در آنجا هم حکمت دیگری برای نماز شب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است. پروردگار متعال در اینجا فرمودند: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ»؛ انسان نوافِل را در روز هم دارد، نافلهی ظُهر هست، نافِلهی عصر هست؛ ولی خداوند متعال از شب نام برده است. «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ»؛ در مَلکوت عالَم، ظرفیّت شب مانند ظرفیّت زمین حاصلخیز است. «الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ[۱۲]»؛ لذا ملاحظه میفرمایید که فرموده است: «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ[۱۳]»؛ کیفیّت نزول دَفعی قرآن کریم در طول روز نیست، زیرا روز این ظرفیّت را ندارد. شیء بسیط با آن وسعت و بِساطت خود یک ظرف ویژه میخواهد که «لَیْلَهِ الْقَدْرِ» است؛ «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ». خداوند متعال میخواهد حضرت موسی (علیه السلام) را در مأموریتش اولیالعَزم کند، صاحب کتاب کند، پیامبر جهانی کند؛ فرموده است: «وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِینَ لَیْلَهً[۱۴]»؛ با وجود اینکه حضرت موسی (علیه السلام) در روزها نیز در مقام حضور قرار داشتند، انقطاع داشتند. بر حسب روایت جناب موسی (علیه السلام) در این ۴۰ شبانهروز نه جُرعهی آبی نوشیدند و نه لُقمهی نانی از گلوی ایشان عبور کرده است. اما یک لحظه فکرش مشغول همسر و فرزندانش شد و آیه نازل شد: «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى[۱۵]»؛ تو دیگر متعلّق به ما هستی. باید غیر از ما را نداشته باشی و نباید در گوشهی دل خود هم نگرانی برای همسر و فرزندانت داشته باشی. تمام زنجیرها را باز کن، تمام غُبارها را بریز و از خودت را از غیر خداوند کنار بکش؛ «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى». ولی خداوند حرفی از روز نزده است؛ «وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِینَ لَیْلَهً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ[۱۶]».
جایگاه و عظمت «شب» در عبودیّت حقتعالی
خداوند متعال در مورد وجود نازنین حضرت ختمی مرتبت، ختمی نبوّت هم اینگونه فرموده است: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى[۱۷]»؛ خداوند متعال معراج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را اختصاص به شب داده است. اینها اعتباریّات نیست که برنامهریزی شده باشد. در برنامهریزی برای هرچیزی یک وقتی را قرار میدهند، اما از این باب نیست. ظرفیّت عبودیّت در شب جایگاه خاصّ دارد. شب رویش دارد. «وَ بِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ[۱۸]»؛ خداوند متعال بر اساس حکمت بالغهی خودش و رحمت رَحیمیّهی خاصّ خودش که برای بندگانش دارد، شب را برای خلوت انتخاب کرده است، این رویش را در شب قرار داده است، این ظرفیّت را در شب قرار داده است که هر کسی به جایی رسیده است…
«دوش وقتِ سَحَر از غُصه نجاتم دادند ***** واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند[۱۹]»
هر کسی به حیات طیّبه رسیده است و جُرعهای از کأس محبّت حقّ بر کام او ریخته شده است و او را از ماسِویالله تطهیر کرده است، در شب بوده است. معراج در شب اتّفاق افتاده است، معاهده در شب اتّفاق افتاده است، انزال قرآن کریم در شب رُخ داده است و خداوند متعال پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را هم مُکلّف کردند و فرمودند: «قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا * أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا[۲۰]»؛ صدای تو در شب برای من مطلوبتر است. تو حبیب من هستی و همیشه از صدای تو خوشم میآید، ولی نَوای شب تو را پَسندیدهام. دوست دارم در شب بیایی و زمزمهی عاشقانهات را در شب بشنوم. به همین منظور مسألهی سحر و مسألهی شب برای اهل علم هم جایگاه خاصّ دارد که از آن آیهی کریمهای که ابتدای آن «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِدًا وَ قَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَ یَرْجُو رَحْمَهَ رَبِّهِ[۲۱]» است، سپس به دنبال آن فرموده است: «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ[۲۲]»؛ اوّل مسألهی «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ» را مطرح مینماید که عالِم به علم نوری نمیرسد، مگر اینکه در «آنَاءَ اللَّیْلِ» به «یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَ یَرْجُو رَحْمَهَ رَبِّهِ» دست یابد. در روز بالهای او بسته است و یا بر روی بالهای او بارهای سنگینی وجود دارد؛ ولی در شب است که بال او را باز کردیم و به او میدان دادیم که پَرواز کند، دلش اوج بگیرد و بر مَرکب عشق سوار شود. آن تمرکز در دلِشب وجود دارد، آن خلوت در دلِشب وجود دارد، آن پالایشِ درون در دلِشب وجود دارد. لذا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِدًا وَ قَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَ یَرْجُو رَحْمَهَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ[۲۳]».
عالِم باید به دنبال کسب علوم موهبتی باشد
اگر کسی به عنوان عالِم دینی بخواهد مشمول دعای وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد که فرمودند: «اَللَّهُمَّ اِرْحَمْ خُلَفَائِی[۲۴]»؛ سه مرتبه هم تکرار فرمودند. عرض کردند: خلفای شما چه کسانی هستند؟ مضمون حدیث این است که فرمودند: «اَلَّذِینَ یَأْتُونَ مِنْ بَعْدِی وَ یَرْوُونَ أَحَادِیثِی[۲۵]»؛ که مصادیق آن عُلمای حوزههای علمیه هستند. استاد ما از بعضی از عُرفا نقل میکردند که در حدیث مشهور است: «إِنَّ اَلْعُلَمَاءَ وَرَثَهُ اَلْأَنْبِیَاءِ[۲۶]»؛ اینها وارث انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) هستند و علمِ هیچ پیامبری اکتسابی نبوده است. همهی اینها در شب جوشیدهاند و صیرورت الهی پیدا کردهاند. نور خداوند شدهاند، جلوهی خداوند متعال شدهاند. عالِم دینی اگر بخواهد مانند پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد، باید علوم موهبتی را رصد نماید و از آنها نصیبی و جُرعهای به دست آورد و تا زمانی که چیزی از آنها نصیبش نشده است، این وراثت، وارثت نیست. علوم دراستی وراثت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست. بلکه تا هنگامی که علم موهبتی نباشد، علم موهبتی هم «واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند»؛ شاخهنبات را در آن هنگام میدهند، آب حیات را در آن هنگام میدهند، نبوّت را در آن هنگام دادهاند، اَلواح را در آن هنگام دادهاند. اگر کسی بخواهد نوری از ذات رُبوبی نصیبش بشود، باید با مَرکب شب که راهوار و هموار است، حرکت نماید. در آن حدیث شریف از حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) آمده است که فرمودهاند: «اِنَّ الوُصُولَ اِلَی اللهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا یُدرَکُ اِلّا بِامتطاءِ اللَّیلِ[۲۷]»؛ اگر کسی مسافر به سوی خداست و طالب وصال حقّ است، در این سفر به مقصد نمیرسد، «اِلّا بِامتطاءِ اللَّیلِ»، مگر اینکه شب را مَرکب قرار بدهد و سِیر شبانه داشته باشد. لذا این آیهی کریمه خورشیدی است که در وسط آسمان قرآن میدرخشد و آدرس عَجیبی است که به بنده داده میشود. «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَکَ»؛ تَهَجُّد از جُهود است و جُهود به معنی خواب است؛ ولی وقتی به باب تفعُّل میرود، ضدّ آن را معنا میدهد. در مورد چند لغت دیگر نیز این موضوع را آوردهاند که خودش یک معنا دارد و وقتی به باب تفعُّل رفته است، نَقیض آن را معنا داده است. تَهَجُّد به معنای سَحَرِ در سَحَر است. سَحر به معنای بیخوابی است. در مورد بابالحوائج حضرت موسی کاظم (ارواحنا فداه و سلام الله علیه) گفتهاند که ایشان نیز به این صورت بودند که لیل را با سَحَر به سَحَر میرساند. هیچگاه خواب نداشتند.
«إلهِی حَلِیفُ الحُبِّ فِی اللَّیْلِ ساهِرٌ ***** یُناجِی وَیَدْعُو وَالمُغَفَّلُ یَهْجَعُ[۲۸]».
«نماز شب» لازمهی بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در قیامت است
«وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ»؛ اینکه تو را مأمور میکنیم تا تَهَجُّد به لیل داشته باشی، این «نَافِلَهً لَکَ» است. حرف «لام» مربوط به اختصاص است. نمازهای دیگر عمومی است، ولی اینکه بر تو واجب شده است، اختصاص به تو دارد. «نَافِلَهً لَکَ»؛ حکمت آن چیست؟ «عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا»؛ تو یک بعثت در این عالَم داشتی که «بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ[۲۹]» است. دارِ تکلیف است، دارِ ابلاغ اَوامر و نَواهی پروردگار متعال است. یک بعثتی بود، یک انگیزشی بود، یک جوششی بود، یک تابش نوری از جانب خداوند متعال بود که از وجود تو تابید و تو مَبعوث شدی؛ ولی یک بعثتی هم در قیامت داری که آن بعثت شفاعت توست. اگر بخواهی در آنجا مبعوث بشوی و این بَعث برای تو پیش بیاید، لازمهاش این است که نماز شب بخوانی. «عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا»؛ از این شفاعت کُبری که در روایات به طور متعدد نقل شده است و مُتقَن هم میباشد، از نظر دلالت و سند این مقام محمود، همان شفاعت کُبری پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. اینکه ایشان «رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ[۳۰]» است، یعنی «رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ» هستند. یعنی برای پیامبران (سلام الله علیهم اجمعین) شَفیع هستند، برای اُمَم سالفه شَفیع هستند، برای اُمّت مرحومه شَفیع هستند، برای شهدا شَفیع هستند، برای عُرفا شَفیع هستند، برای گُنهکاران شَفیع هستند، برای همه شَفیع هستند، برخی از جهنّمیها هم مشمول شفاعت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار میگیرند و بعد از مدّتی خداوند متعال نام زیبای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به آنها القاء میکند و با شفاعت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نجات پیدا میکنند. برای جهنّمیهایی هم که خُلود دارند، وقتی وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از کنار جهنّم عبور میکنند، آتش خاموش میشود و برای اهل جهنّم تخفیف در عذاب هستند. اطلاق این مقام محمود اقتضا میکند که برای کُلّ کائنات محمود باشند. محمود عندالخالق و عندالخَلق الاجمعین هستند. یک مقامی است که همه آن را میپسندند و هیچکسی در عالَم وجود نیست که او را حَمد نکند. حمد بالاصاله متعلّق به خداوند است؛ «الْحَمْدُ لِلَّهِ[۳۱]»؛ مخصوص خداوند متعال است؛ ولی مظهر تامّ آن کسی است که نماز شب خوانده است و به آنجا میرسد. بر حسب روایات، کسانی که اهل تَهَجُّد هستند، در روز قیامت به مقام شفاعت در طول شفاعت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نصیبشان خواهد شد. «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَکَ عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا».
صلوات مرحمت بفرمایید.
وَ صَلی الله عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرین
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲] سوره مبارکه اسراء، آیات ۷۴ الی ۸۱٫
[۳] مکارم الأخلاق، جلد ۱، صفحه ۱۷.
«مِنْ کِتَابِ اَلنُّبُوَّهِ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: أَنَا أَدِیبُ اَللَّهِ وَ عَلِیٌّ أَدِیبِی أَمَرَنِی رَبِّی بِالسَّخَاءِ وَ اَلْبِرِّ وَ نَهَانِی عَنِ اَلْبُخْلِ وَ اَلْجَفَاءِ وَ مَا شَیْءٌ أَبْغَضَ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ اَلْبُخْلِ وَ سُوءِ اَلْخُلُقِ وَ إِنَّهُ لَیُفْسِدُ اَلْعَمَلَ کَمَا یُفْسِدُ اَلْخَلُّ اَلْعَسَلَ».
[۴] سوره مبارکه ضحی، آیه ۶٫
[۵] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۸۷٫
«وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَىٰ فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ».
[۶] همان.
[۷] همان.
[۸] تفسیر قمی ، علی بن ابراهیم قمی ج ۲ ص ۷۴ ؛ تفسیر نورالثقلین ، شیخ حویزی :ج۳ ص ۴۵۱ ؛ بحارالانوار : ج۱۶ ص ۲۱۷ ح ۶ ؛ میزان الحکمه ، محمدی ری شهری : ج ۴ ص ۳۲۳۲ ؛
«کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی بَیْتِ أُمِّ سَلَمَهَ فِی لَیْلَتِهَا فَفَقَدَتْهُ مِنَ الْفِرَاشِ فَدَخَلَهَا فِی ذَلِکَ مَا یَدْخُلُ النِّسَاءَ فَقَامَتْ تَطْلُبُهُ فِی جَوَانِبِ الْبَیْتِ حَتَّى انْتَهَتْ إِلَیْهِ وَ هُوَ فِی جَانِبٍ مِنَ الْبَیْتِ قَائِمٌ رَافِعٌ یَدَیْهِ یَبْکِی وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ لَا تَنْزِعْ مِنِّی صَالِحَ مَا أَعْطَیْتَنِی أَبَداً اللَّهُمَّ لَا تُشْمِتْ بِی عَدُوّاً وَ لَا حَاسِداً أَبَداً اللَّهُمَّ وَ لَا تَرُدَّنِی فِی سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِی مِنْهُ أَبَداً اللَّهُمَّ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً قَالَ فَانْصَرَفَتْ أُمُّ سَلَمَهَ تَبْکِی حَتَّى انْصَرَفَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِبُکَائِهَا فَقَالَ لَهَا مَا یُبْکِیکِ یَا أُمَّ سَلَمَهَ فَقَالَتْ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِمَ لَا أَبْکِی وَ أَنْتَ بِالْمَکَانِ الَّذِی أَنْتَ بِهِ مِنَ اللَّهِ قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ تَسْأَلُهُ أَنْ لَا یَشْمَتَ بِکَ عَدُوّاً أَبَداً وَ أَنْ لَا یَرُدَّکَ فِی سُوءٍ اسْتَنْقَذَکَ مِنْهُ أَبَداً وَ أَنْ لَا یَنْزِعَ مِنْکَ صَالِحاً أَعْطَاکَ أَبَداً وَ أَنْ لَا یَکِلَکَ إِلَى نَفْسِکَ طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً فَقَالَ یَا أُمَّ سَلَمَهَ وَ مَا یُؤْمِنُنِی…».
[۹] سوره مبارکه احزاب، آیه ۳۳٫
«وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَىٰ ۖ وَ أَقِمْنَ الصَّلَاهَ وَ آتِینَ الزَّکَاهَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا».
[۱۰] نهج البلاغه، قسمتی از نامه ۲۷٫
«فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَکَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ وَ آسِ بَیْنَهُمْ فِی اللَّحْظَهِ وَ النَّظْرَهِ حَتَّى لَا یَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِی حَیْفِکَ لَهُمْ وَ لَا یَیْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ عَلَیْهِمْ؛ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یُسَائِلُکُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِیرَهِ مِنْ أَعْمَالِکُمْ وَ الْکَبِیرَهِ وَ الظَّاهِرَهِ وَ الْمَسْتُورَهِ، فَإِنْ یُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ وَ إِنْ یَعْفُ فَهُوَ أَکْرَمُ. وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُتَّقِینَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ الدُّنْیَا وَ آجِلِ الْآخِرَهِ، فَشَارَکُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاهُمْ وَ لَمْ [یُشَارِکْهُمْ أَهْلُ] یُشَارِکُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی آخِرَتِهِمْ؛ سَکَنُوا الدُّنْیَا بِأَفْضَلِ مَا سُکِنَتْ وَ أَکَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُکِلَتْ، فَحَظُوا مِنَ الدُّنْیَا بِمَا حَظِیَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ وَ أَخَذُوا مِنْهَا مَا أَخَذَهُ الْجَبَابِرَهُ الْمُتَکَبِّرُونَ؛ ثُمَّ انْقَلَبُوا عَنْهَا بِالزَّادِ الْمُبَلِّغِ وَ الْمَتْجَرِ الرَّابِحِ، أَصَابُوا لَذَّهَ زُهْدِ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاهُمْ وَ تَیَقَّنُوا أَنَّهُمْ جِیرَانُ اللَّهِ غَداً فِی آخِرَتِهِمْ، لَا تُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَهٌ وَ لَا [یَنْقُفُ] یَنْقُصُ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنْ لَذَّهٍ. فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ الْمَوْتَ وَ قُرْبَهُ وَ أَعِدُّوا لَهُ عُدَّتَهُ، فَإِنَّهُ یَأْتِی بِأَمْرٍ عَظِیمٍ وَ خَطْبٍ جَلِیلٍ بِخَیْرٍ لَا یَکُونُ مَعَهُ شَرٌّ أَبَداً أَوْ شَرٍّ لَا یَکُونُ مَعَهُ خَیْرٌ أَبَداً؛ فَمَنْ أَقْرَبُ إِلَى الْجَنَّهِ مِنْ عَامِلِهَا وَ مَنْ أَقْرَبُ إِلَى النَّارِ مِنْ عَامِلِهَا. وَ أَنْتُمْ طُرَدَاءُ الْمَوْتِ، إِنْ أَقَمْتُمْ لَهُ أَخَذَکُمْ وَ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنْهُ أَدْرَکَکُمْ وَ هُوَ أَلْزَمُ لَکُمْ مِنْ ظِلِّکُمْ، الْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَوَاصِیکُمْ وَ الدُّنْیَا تُطْوَى مِنْ خَلْفِکُمْ. فَاحْذَرُوا نَاراً قَعْرُهَا بَعِیدٌ وَ حَرُّهَا شَدِیدٌ وَ عَذَابُهَا جَدِیدٌ، دَارٌ لَیْسَ فِیهَا رَحْمَهٌ وَ لَا تُسْمَعُ فِیهَا دَعْوَهٌ وَ لَا تُفَرَّجُ فِیهَا کُرْبَهٌ. وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ یَشْتَدَّ خَوْفُکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ أَنْ یَحْسُنَ ظَنُّکُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَیْنَهُمَا، فَإِنَّ الْعَبْدَ إِنَّمَا یَکُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ، وَ إِنَّ أَحْسَنَ النَّاسِ ظَنّاً بِاللَّهِ أَشَدُّهُمْ خَوْفاً لِلَّهِ. وَ اعْلَمْ یَا مُحَمَّدَ بْنَ أَبِی بَکْرٍ أَنِّی قَدْ وَلَّیْتُکَ أَعْظَمَ أَجْنَادِی فِی نَفْسِی أَهْلَ مِصْرَ، فَأَنْتَ مَحْقُوقٌ أَنْ تُخَالِفَ عَلَى نَفْسِکَ، وَ أَنْ تُنَافِحَ عَنْ دِینِکَ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ لَکَ إِلَّا سَاعَهٌ مِنَ الدَّهْرِ. وَ لَا تُسْخِطِ اللَّهَ بِرِضَا أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ، فَإِنَّ فِی اللَّهِ خَلَفاً مِنْ غَیْرِهِ وَ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ خَلَفٌ فِی غَیْرِهِ. صَلِّ الصَّلَاهَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لَا تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لَا تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لِاشْتِغَالٍ، وَ اعْلَمْ أَنَّ کُلَّ شَیْءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلَاتِکَ. وَ مِنْهُ: فَإِنَّهُ لَا سَوَاءَ إِمَامُ الْهُدَى وَ إِمَامُ الرَّدَى وَ وَلِیُّ النَّبِیِّ وَ عَدُوُّ النَّبِیِّ، وَ لَقَدْ قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) إِنِّی لَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِکاً، أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِیمَانِهِ وَ أَمَّا الْمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْکِهِ، وَ لَکِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ عَالِمِ اللِّسَانِ، یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَفْعَلُ مَا تُنْکِرُون».
[۱۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۳۸٫
«حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَاهِ الْوُسْطَىٰ وَ قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ».
[۱۲] سوره مبارکه اعراف، آیه ۵۸٫
«وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ ۖ وَ الَّذِی خَبُثَ لَا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِدًا ۚ کَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ».
[۱۳] سوره مبارکه قدر، آیه ۱٫
[۱۴] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۴۲٫
«وَ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِینَ لَیْلَهً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ۚ وَ قَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ».
[۱۵] سوره مبارکه طه، آیه ۱۲٫
«إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ ۖ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى».
[۱۶] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۴۲٫
[۱۷] سوره مبارکه اسراء، آیه ۱٫
«سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ».
[۱۸] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۱۸٫
[۱۹] حافظ، غزلیات، غزل شماره ۱۸۳.
[۲۰] سوره مبارکه مزمل، آیات ۲ الی ۴٫
[۲۱] سوره مبارکه زمر، آیه ۹٫
«أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِدًا وَ قَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَ یَرْجُو رَحْمَهَ رَبِّهِ ۗ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ».
[۲۲] همان.
[۲۳] سوره مبارکه زمر، آیه ۹٫
[۲۴] عیون أخبار الرضا علیه السلام، جلد ۲، صفحه ۳۷.
«وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَللَّهُمَّ اِرْحَمْ خُلَفَائِی ثَلاَثَ مَرَّاتٍ قِیلَ لَهُ وَ مَنْ خُلَفَاؤُکَ قَالَ اَلَّذِینَ یَأْتُونَ مِنْ بَعْدِی وَ یَرْوُونَ أَحَادِیثِی وَ سُنَّتِی فَیُعَلِّمُونَهَا اَلنَّاسَ مِنْ بَعْدِی».
[۲۵] همان.
[۲۶] الکافی، جلد ۱، صفحه ۳۲.
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَلْعُلَمَاءَ وَرَثَهُ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ ذَاکَ أَنَّ اَلْأَنْبِیَاءَ لَمْ یُورِثُوا دِرْهَماً وَ لاَ دِینَاراً وَ إِنَّمَا أَوْرَثُوا أَحَادِیثَ مِنْ أَحَادِیثِهِمْ فَمَنْ أَخَذَ بِشَیْءٍ مِنْهَا فَقَدْ أَخَذَ حَظّاً وَافِراً فَانْظُرُوا عِلْمَکُمْ هَذَا عَمَّنْ تَأْخُذُونَهُ فَإِنَّ فِینَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ فِی کُلِّ خَلَفٍ عُدُولاً یَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِیفَ اَلْغَالِینَ وَ اِنْتِحَالَ اَلْمُبْطِلِینَ وَ تَأْوِیلَ اَلْجَاهِلِینَ».
[۲۷] بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۷۹٫
[۲۸] مناجات منظوم منسوب به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام).
«إلهِی ذُنُوبِی بَذَّتِ الطَّوْدَ وَاعْتَلَتْ *** وَ صَفْحُکَ عَنْ ذَنْبِی أَجَلُّ وَأَرْفَعُ
إلهِی یُنْجِّی ذِکْرُ طَوْلِکَ لَوْعَتِی *** وَ ذِکْرُ الخَطایا العَیْنَ مِنِّی یُدَمِّعُ
إلهِی أَقِلْنِی عَثْرَتِی وَ امْحُ حَوْبَتِی *** فَإِنِّی مُقِرُّ خائِفٌ مُتَضَرِّعُ
إلهِی أَنِلْنِی مِنْکَ رَوْحاً وَ راحَهً *** فَلَسْتُ سِوى أَبْوابِ فَضْلِکَ أَقْرَعُ
إلهِی لَئِنْ أَقْصَیْتَنِی أَوْ أَهَنْتَنِی *** فَما حِیلَتِی یا رَبِّ أَمْ کَیْفَ أَصْنَعُ
إلهِی حَلِیفُ الحُبِّ فِی اللَّیْلِ ساهِرٌ *** یُناجِی وَ یَدْعُو وَ المُغَفَّلُ یَهْجَعُ
إِلهِی وَ هذا الخَلْقُ مابَیْنَ نائِمٍ *** و مُنْتَبِهٍ فِی لَیْلِهِ یَتَضَرَّعُ
وَ کُلُّهُمْ یَرْجُو نَوالَکَ راجِیاً *** لِرَحْمَتِکَ العُظْمى وَ فِیالخُلْدِ یَطْمَعُ
إلهِی یُمَنِّینِی رَجائِی سَلامَهً *** وَ قُبْحُ خَطِیئاتِی عَلَیَّ یُشَنِّعُ
إلهِی فَإِنْ تَعْفُو فَعَفْوُکَ مُنْقِذِی *** وَ إِلاّ فَبِالْذَنْبِ المُدَمِّرِ أُصْرَعُ
الهِی بِحَقِّ الهاشِمِیِّ مُحَمَّدٍ *** وَ حُرْمَهِ أَطْهارٍ هُمُ لَکَ خُضَّعُ
إلهِی بِحَقِّ المُصْطَفى وَ ابْنِ عَمِّهِ *** وَ حُرْمَهِ أَبْرارٍ هُمُ لَکَ خُشَّعُ
إلهِی فَأَنْشِرْنِی عَلى دِینِ أَحْمَدٍ *** مُنِیباً تَقِیّاً قانِتاً لَکَ أَخْضَعُ
وَ لاتَحْرِمْنِی یا إِلهِی وَ سَیِّدِی *** شَفاعَتَهُ الکُبْرى فَذاکَ المُشَفَّعُ
وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ ما دَعاکَ مُوَحِّدٌ *** وَ ناجاکَ أَخیارٌ بِبابِکَ رُکَّعُ».
[۲۹] سوره مبارکه جمعه، آیه ۲٫
«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ».
[۳۰] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۱۰۷٫
«وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ».
[۳۱] سوره مبارکه فاتحه، آیه ۲٫
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ».
پاسخ دهید