حضرت استاد صدیقی روز شنبه از ساعت ۱۶:۰۰ الی ۱۷:۳۰ به تفسیر قرآن با موضوع «اخلاق در قرآن» در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إالی یوم الدّین».
منظور از واژهی «کوثر» در سورهی مبارکهی کوثر
دوستان بر اساس مشورتی که کرده بودند، فرمودند سورهی مبارکهی کوثر را مائدهی این جلسه ببینیم و انشاءالله خداوند متعال سر این مائده لقمههای رازی به همهی ما روزی بفرماید. سورهی مبارکهی کوثر کوتاهترین سوره از سُوَرِ قرآن کریم است و پر اختلافترین سوره از نظر کوثر که مصداق آن چه چیزی است، اقوال بسیاری نقل شده است که تا بیست و شش قول در این رابطه در تفاسیر آمده است. اما دو قول مشهور است و با معنی کوثر هم سازگاری دارد و اگر دقت بشود، هر دو میتواند یکی باشد. «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ * بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ * إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ[۲]». در ابتدا خداوند متعال سوره را با یک عظمت و فخامتی شروع میفرماید. نفرموده است «أنا» و «إنّی»، بلکه کلمهی «انّا» را به صورت «انّ» آورد و هم میدانید در ارتباط با تعبیرات قرآن کریم که وقتی ذات ربوبی در بسیاری از موارد به صیغهی متکلّم مع الغیر کلام را ادا میفرماید، برای آن دو وجه ذکر مینمایند: یک وجه این است که در هرجایی خداوند متعال ایادیاش را به کار انداخته است و ملائکه مأموریت داشتند تا کاری را انجام بدهند، در آنجا خداوند متعال میفرماید ما این کار را انجام دادیم و هرجایی به این صورت نبوده است، خداوند متعال خودش «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی[۳]» عمل کرده است و در آنجا دیگر کسی دخالتی ندارد ولی در جاهایی که مأمورین الهی به اجرای دستور خداوند مشرّف هستند، با متکلّم مع الغیر ادا میشود؛ ولی قول مشهور و دقیق این است که خداوند متعال هرجایی بخواهد بگوید که مطلب بسیار مهم است و بخواهد مطلبی را بزرگ کند و در تراز عظمت خودش یاد کند، در آنجا میفرماید که ما این کار را انجام دادیم و در اینجا نیز از آن موارد است که موضوع عظمت زیادی دارد و بسیار مهم است. لذا فرموده است: «إِنَّا أَعْطَیْنَا»؛ باز «أَعْطَیْتُ» را به کار نبرده است و میفرماید: «أَعْطَیْنَا» و مخاطبش هم شخص رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است و اینگونه نیست که به امّت و نسلِ بشر چیزی داده باشد؛ برای چنین عطیهای، ظرفیتی جز رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وجود ندارد و این موضوع بسیار مهم است که عطا در حدّی است که خداوند متعال هم «إِنَّا» و هم «أَعْطَیْنَا» را به کار برده است و وقتی عطیه در تراز عظمت خداوند متعال باشد، «مُعطی لَه» باید آن ظرفیت را داشته باشد و آن ظرفیت جزء در وجود نازنین خاتم پیامبران (علیهم السلام)، خاتم رُسُل (علیهم السلام)، عقلِ اوّل و کُرسینشن لولاک نمیتواند باشد. «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ»؛ در عبارت «الْکَوْثَرَ» ممکن است «الف و لام» عهد برای امر معهودی که بین خداوند متعال و رسولش وجود دارد، باشد و یا ممکن است برای تکریم و عطمت باشد. «کوثر…» دلیل بر کَثرت دارد. در منهجالصادقین آمده است که خیرِ کثیرِ مُفرِط؛ یعنی اگر در کثیر بودنش خیری بیش از توقّع باشد، این «کوثر» میشود؛ ولی معمولاً کُتُب لغت همان خیرِ کثرت را ملاک قرار دادهاند و در آن اِفراط ندیدهاند و به معنای زیاد است. «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ»؛ حال این «کوثر» چه چیزی است؟ بر حسبِ روایاتی این کوثر نَهری در بهشت است که از شیر، سفیدتر است و از عسل، شیرینتر است و از برف، خنکتر است و در اطراف آن قَدَحهایی وجود دارد که با یاقوت و دُرّ عَجین و مُزیّن شده است و یا نَهری است که در آسمان هفتم به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ارائه کردند و یا همان حوض کوثر است که در روز قیامت برای تشنگان حقیقت گواراست و برای محجوبین از حق سبب حسرت و بدبختی است که ساقی آن علیبنابیطالب (علیه السلام) است. این قول مشهور در میان مفسرّین که از برخی روایات از جانب شیعه و اهل سنت آوردهاند، این است. اما هم احادیثِ شیعه و هم بعضی از تفاسیر اهل سنت گفتهاند که مُراد از «کوثر»، حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) و نسل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. برای این جهت قرینهای از خودِ سورهی مبارکه داریم که میفرماید: «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» که اگر مراد این نسل نباشد، نسل کثیر مراد نباشد، تناسب آن ذیل با این صدر، تناسب روشنی نخواهد بود. «شَانِئ» کسی است که بُغض دارد و مُبغض است و بُغض خودش را اظهار میکند و سرزنش میکند. «أَبْتَرُ» یعنی کسی که دنباله و عقبه ندارد و یا به معنای «منقطع عن الخیر» است و در شأن نزول آن آمده است که وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به داغِ فرزندانشان مبتلا شدند؛ هم قاسم را از دست دادند و هم عبدالله را از دست دادند و عاص بن وائل در جمعی از خودیهایشان اظهار خوشحالی کرد و گفت که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ابتر است و دیگر برایش عقبهای نیامد و منقطع شد؛ خداوند متعال این سوره را نازل فرمود که هم امتنان نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است، هم تسلّی قلبِ مبارک ایشان است و هم اعلان بقایِ حقّ و زُهوقِ باطل است. حضرت زهرا (سلام الله علیها) حقّ هستند، حقّ محض هستند و اثر ایشان، عقبهی ایشان، نسل ایشان، علمِ ایشان، نور ایشان و معنویّت ایشان جلوههای خداوند متعال است و محال است کسی بتواند نور خداوند متعال را خاموش کند و آن را از بین ببرد. فاطمهی طاهره (سلام الله علیها) نورِ عرش است. لذا با این ذیلی که خداوند میفرماید: «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» که تعبیر بسیار دقیق است؛ زیرا هم از «إِنَّ» استفاده کرده است و هم میفرماید: «هُوَ الْأَبْتَرُ» که انحصار است و به معنای این است که خودش اینگونه است و ابتر است.
معجزات سورهی مبارکهی کوثر
در این سوره چند معجزه وجود دارد. یکی این است که کوتاهترین سورهی قرآن کریم است و خداوند متعال تحدّی فرموده است: «فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ[۴]» حتی در حدّ سورهی مبارکهی کوثر باشد؛ اگر در عالَم گروهی و جمعی میتوانستند و یا حتی میفرماید: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا[۵]» اگر همهی نسلها جمع بشوند و یک سورهای مانند سورهی کوثر بیاورند، ادعای اسلام ابطال میشود باید حرفش را پس بگیرد. با وجود اینکه کوتاهترین سورهی قرآن کریم است، ولی همین سورهی سه آیهای قرآن کریم آنقدر برجسته است که خودش اعجاز است و تا کنون نتوانستند مانند آن را بیاورند؛ «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا[۶]». این یک جهت است. جهت دوم آن این است که اِخبار از سرّی است که آنها گفته بودند که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ابتر است ولی خداوند متعال در این سورهی مبارکه آنچه که آنها در سرّ و نهان گفته بودند، افشا کرده است و آن شانئِ تو و آن کسی که به تو گفته است ابتر هستی، خودش ابتر است. معجزهی سوم پیشگویی قرآن کریم است که این کوثر است و نسل آن زیاد است. علیرغم کشتارهایی که از زراری حضرت زهرا (سلام الله علیها) در طول تاریخ واقع شده است، کثرت نسلِ حضرت زهرا (سلام الله علیها) با هیچ نسلی قابل مقایسه نیست و هیچ نژادی نمیتواند با نژاد سادات رقابت کند. این هم از معجزات قاطع است که خداوند متعال وعده داده است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) ماندگار هستند. نسلِ هرکسی دوامِ وجودِ خودش است و بیبی عالَم چنین نسلی دارند. معجزهی بعدی این است که آن کسی که شانئ است، خودش ابتر است؛ لذا امروز اگر شما همهی عالَم را جستجو کنید، از نسل عاص بن وائل یک نفر پیدا نخواهد شد. هم بُعدِ سَلبی آن اعجاز قرآن کریم است که ابتر است و او نسل نخواهد داشت و هم بُعدِ ایجابی آن که کوثر است. کوثر را هم نسل کثیر گفتهاند و هم خیر کثیر گفتهاند و هم علم کثیر گفتهاند؛ یک وجه آن این است که میفرماید: «یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا[۷]»؛ آن خیر کثیر که قرآن کریم از آن به عنوان خیر کثیر یاد کرده است، «حکمت» است و چون قرائن نشان میدهد که در اینجا «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» وجود نازنین فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) مصداقی است که روی آن نظرش را متمرکز کرده است، بنابراین حضرت زهرا (سلام الله علیها) حکمت هستند. در یک حدیثی در امالی آمده است که وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «أَنَا مَدِینَهُ اَلْحِکْمَهِ وَ هِیَ اَلْجَنَّهُ، وَ أَنْتَ یَا عَلِیُّ بَابُهَا[۸]» این هم از آن لطایف است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند من باب حکمت هستم؛ ولی بهشت منحصراً حور و قصور و انهار و این چیزها نیست؛ بلکه بهشت مراتبی دارد که مرتبهی اعلای آن همان حکیم بودن خداوند متعال است و این لقاء الله است و آن بهشتی که بهشتِ لقاء است و «وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ[۹]» است، وجود نازنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ کمااینکه در آخر سورهی مبارکهی واقعه میفرماید: «فَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ * فَرَوْحٌ وَ رَیْحَانٌ وَ جَنَّتُ نَعِیمٍ[۱۰]»؛ اینگونه نیست که اینها در «روح» و «ریحان» هستند، بلکه خودش روح و ریحان است. مُقرّبین خودشان «فَرَوْحٌ وَ رَیْحَانٌ وَ جَنَّتُ نَعِیمٍ» هستند. خودشان «جَنَّتُ نَعِیمٍ» هستند؛ خودِ خودشان «جَنَّتُ نَعِیمٍ» هستند. لذا اگر گفته شده است که نَهری از نَهرهای بهشت است، این تأویل دارد. وجود مقدس پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حقیقتِ بهشت هستند و حضرت زهرا (سلام الله علیها) «روح» و «ریحان» و «جنّت نعیم» هستند. بنابراین منشأ اَنهار هم میتواند افاضهی حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) باشد و از تجلّیات حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) در جنّت، همین اَنهار است. این اَنهار از جلوههای وجودی بیبی ما، مادر ما، امّ الفضائلِ ما، امّ الکتاب ما حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) است. هم حکمت است که «حکمت» به معنای مصطلح است که در کنار کتاب، حکمت است. عقلِ کُل پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند ولی همان نازل منزلهاش و رقیقهاش فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است که صاحبِ مُصحف است و امام صادق (علیه السلام) به این موضوع مباهات میکنند و میفرمایند: «إنَّ عِندَنا لَمُصحَفَ فاطِمَهَ(ع)[۱۱]». این حکمت به این معناست و حکمت به معنای «أَنَا مَدِینَهُ اَلْحِکْمَهِ وَ هِیَ اَلْجَنَّهُ» است و به معنای نسل کثیر نیز میباشد که همهی اینها با وجود نازنین بیبی عالَم حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) تطبیق دارد.
رویش و رشد انسان به وسیلهی نماز خواندن
بحث نمازی داشتیم و چیزی به ذهن بنده آمد که در اینجا خدمت شما بزرگواران تقدیم میکنم و آن این است که در اذان و اقامه که تُحفهی عرش است و جبرئیل آورده است و حتی ساختهی خودِ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست، در اذان و اقامه اول خدا را غیر قابل توصیف برای غیر خودش معرفی میکنیم؛ «الله اکبر من عن یوصف» و سپس شهادت به نبوّت حضرت خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) میدهیم؛ «إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ[۱۲]» که «مُخلَصون» یعنی «سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ * إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ[۱۳]». این آیینهی تمام نماست. در اینجا میشود صفات خداوند متعال و اسماءِ الهی را مشاهده کرد و سپس شهادت به ولایت میدهیم که نفسِ نفیسِ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند؛ «أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ[۱۴]». با این سُفرهی بیکرانی که خداوند متعال برای دل بندگانش آماده کرده است، دعوت به پذیرایی میکند. پذیرایی به چه منظور است؟ «حَیّ عَلی الصَلاه»؛ صلاه به معنای دعا و انعطاف و میل است و خداوند متعال در حال دلبری کردن است و میفرماید دلت را به اینجا بفرست که میخواهم از او پذیرایی کنم؛ «حَیّ عَلی الصَلاه»؛ این نماز را قیام و قعودِ اعتباری نبینید؛ این یک اکسیر و جذبه است و یک سیمِ رابط است؛ یک امرِ ماورایی است؛ احیاگر آن «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» است و آن را از اَسفل السافلین میکِشد و به اصل خودش وصل میکند؛ «حَیّ عَلی الصَلاه». «حَیّ عَلی الفَلاح»؛ «وَ أَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا[۱۵]»؛ نماز تزکیه است، تنمیه است و فَلاح هر دو را دارد. فَلاح هم روییدن است و هم رها شدن است. «حَیّ عَلی الفَلاح»؛ اگر میخواهید از زیر خروارها طبیعت و نفسِ مُظلم بالا بیایید، هم از سِجنِ نَفسِ خودتان و طبیعت خودتان رها بشوید؛ در این ذکر یونسیه[۱۶] هم که بزرگان اهل مراقبه توصیه میکنند، آمده است: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ[۱۷]»، میگویند سالک باید توجّه به این معنا داشته باشد که همانگونه که حضرت یونس (علیه السلام) در ظلماتِ ثلاث گرفتار بود، ما هم در عوالِم امکانی و خصوصاً سوقِ طبیعت زندانی هستیم و با این ذکر یونسیه میخواهیم خداوند متعال ما را از زندان نجات بدهد. بنابراین این رهایی و این روییدن با نماز است. بعد از آن میفرماید: «حَیِّ عَلی خَیرِ العَمَل»؛ این در میان همهی عبادات که همگی اکسیرهای الهی و قِندیلهای عرش خداوند متعال هستند که هر عبادتی انجام میدهیم، یک چلچراغی در دل ما نصب میشود؛ «وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ[۱۸]»؛ خداوند متعال دلهای ما را با این قنادیلِ عرشی مُزیّن میکند ولی پُر فروغترین آنها نماز است؛ «حَیِّ عَلی خَیرِ العَمَل». این چراغِ پُر فروغ و این قِندیل شدیدالنّورِ الهی در این جا «حَیِّ عَلی خَیرِ العَمَل» بعد از صلاه و فَلاح آمده است ولی روایت ما میگوید که «خَیرِ العَمَل» حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است. این را داشته باشید و در سورهی مبارکهی کوثر بیایید؛ میفرماید: «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلِّ»؛ ما یک چیزی و یک عطیهای به تو دادهایم و در تراز عظمت خودمان، تو را ممنون خودمان ساختیم؛ «فَصَلِّ» ثمرهی این عطای ما آن نماز است. فاطمه (سلام الله علیها) «خیر العمل» است و این کوثر هم همان «خیر العمل» است. لذا پیدا کردن این ارتباطات و نسبتهایی که بین این امور است، یک حالتی به انسان دست میدهد که گمان میکند دلش در جای دیگری است و در حال پذیرایی از او هستند. خداوند متعال در خدایی و عظمتش میفرماید: «إِنَّا أَعْطَیْنَا»؛ به هیچ یک از پیامبران (علیهم السلام) و به هیچ یک از ملائکه و به هیچ ولی از اولیاء این ظرفیت را نداده است و این ظرفیّت را فقط در تو دیدیدم؛ همانگونه که قرآن کریم نمیشد که بر حضرت ابراهیم (علیه السلام) نازل شود، نمیشد که بر حضرت موسی (علیه السلام) نازل شود؛ زیرا آنها طرفیت قرآن کریم را نداشتند. این حضرت زهرا (سلام الله علیها) است که «لیله القدر» است و ظرف قرآن کریم است. این که امام جعفر صادق (علیه السلام) میفرماید: «مَن عَرَفَ فاطِمَهَ حَقَّ مَعرِفَتِها فَقَد أدرَکَ لَیلَهَ القَدرِ[۱۹]»، این چه تناسبی دارد؟ به این دلیل است که لیله القدر زمان نیست. او نمیتواند ظرف قرآنی باشد که میفرماید: «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ[۲۰]»؛ کوهها را متلاشی میکند و در زمان هم نمیگُنجد؛ زیرا محدودیتی ندارد. لذا نزول قرآن کریم که میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ[۲۱]»؛ انزال غیر از تنزیل است. آن نزولِ بِساطتی قرآن کریم است، نزولِ لَدَی اللهی قرآن کریم است؛ «مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ[۲۲]» است. «ثُمَّ فُصِّلَتْ[۲۳]» آن را ندارد و انزال قرآن کریم است. در «لیله القدر» است و ظرف آن مُنزَل به صورت بِساطت، به جز جانِ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چیز دیگری نمیتواند باشد. لذا همانگونه که احدی به جز وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ظرفیت قرآن کریم را ندارد که خداوند بخواهد تجلّی کامل بکند، این عطیهای هم که داده است، عِدلِ آن قرآن کریم است که جز پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) احدی این ظرفیت و این موقعیت را ندارد که پذیرای حقیقتِ فاطمی باشد که دوازده قرآن در آن مُستتر است. «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلِّ»؛ میوهی آن کوثر، این نماز است که «خیر العمل» است، که «تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ[۲۴]» است، که پناهِ همیشگی است؛ «وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ[۲۵]»؛ اینکه ائمه (علیهم السلام) حضرت زهرا (سلام الله علیها) را پناه خودشان معرفی میکنند، «وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ» است، «وَ إِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ[۲۶]». «فَصَلِّ لِرَبِّکَ»؛ خداوند متعال ربّ همه است ولی مرتبهی شمولِ ربوبیّت خداوند برای تو، مرتبهی ویژه است و تلقّی تو از ربوبیّت او، در حدّی است که مخصوص توست. آن عطیه که مخصوص تو بود، این صلاه برای ربّت هم، «صَلُّوا لِرَبِّکُم» نیست؛ «فَصَلِّ لِرَبِّکَ» است و این تناسب آن عطیه است. لذا هم خود حضرت زهرا (سلام الله علیها) عینِ نماز بودند؛ «متی قامت فی محرابها[۲۷]» خداوند متعال به ایشان مباهات میکردند. این نماز حضرت زهرا (سلام الله علیها) در حدّ وجود خودِ حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود و تجلّی حقیقت فاطمی بود که خداوند متعال همهی ملائکه را به نظاره فرا میخواند. «انظروا الی امتی فاطمه[۲۸]»؛ ببینید چه خبر است. جبرئیل، میکائیل، عزرائیل، اسرافیل و جنودشان همگی نظاره میکردند. این یک حقیقت منبسطی است که تمام ملائکه در آن جای میگیرند. لذا لیله القدری که میفرماید: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ[۲۹]» باید چیزی باشد که عطای الهی به خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد. زیرا در حدّ ذات و ظرفیت نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. «وَ انْحَرْ»؛ در این مورد برخی گفتهاند که آن نماز، نمازِ عید قربان است و آن نَحر هم نَحری است که باید در مِنا انجام بدهند ولی روایات متعدد است که این نَحر، بالابردن دست است و این خیلی تواضع است؛ کسی که دستش را بالا میآورد، اعلانِ ذلّت است. یعنی هیچ مقابلهای ندارم. هنگامی که انسان را خلعِ سِلاح میکنند، دستانش را بالا میآورد و بعد هم دستش را میبندند و او را مغلول میکنند. وجه دیگر این است که انسان میگوید همه چیز را در پشت سر انداختهام و دیگر چیزی ندارم و هرچیزی بود ترک کردم و علامتِ ترک است. لذا بر حسبِ همین روایتی که در ذیلِ این آیه آمده است، هم در تکبیره الاحرام، هم قبل از رکوع، هم بعد از رکوع، هم بعد از سجدتین و هم بعد از سلامِ نماز، دست را بالا آوردن جزءِ مستحبّاتی است که از این «وَ انْحَرْ» استفاده کردهاند.
خداوند را به این عظمت و جلال و تجلّی اعظم قسم میدهیم که معرفت و محبّتش را به ما عنایت بفرماید.
این مختصری بود در حدّ ظرفیت زمان و مقداری هم از نفوس پاک شما عالمان مرغوبمان استفاده میکنیم.
وَ صَلی الله عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرین
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲] سوره مبارکه کوثر، آیات ۱ الی ۳٫
[۳] سوره مبارکه ص، آیه ۷۲٫
[۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۳٫
[۵] سوره مبارکه اسراء، آیه ۸۸٫
[۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۴٫
[۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۶۹٫
[۸] الأمالی(للطوسی)، جلد ۱، صفحه ۴۳۱.
متن روایت: «وَ بِالْإِسْنَادِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ اَللَّیْثِیُّ ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْهَمَدَانِیُّ ، قَالَ: حَدَّثَنَا یَعْقُوبُ بْنُ یُوسُفَ بْنِ زِیَادٍ ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ حَمَّادٍ ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرِ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ ، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : أَنَا مَدِینَهُ اَلْحِکْمَهِ وَ هِیَ اَلْجَنَّهُ ، وَ أَنْتَ یَا عَلِیُّ بَابُهَا، فَکَیْفَ یَهْتَدِی اَلْمُهْتَدِی إِلَى اَلْجَنَّهِ ، وَ لاَ یُهْتَدَى إِلَیْهَا إِلاَّ مِنْ بَابِهَا!».
[۹] سوره مبارکه توبه، آیه ۷۲٫
[۱۰] سوره مبارکه واقعه، آیات ۸۸ و ۸۹٫
[۱۱] الکافی، ج ۱، ص ۲۳۹، ح ۱؛ اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ج ۱، ص ۳۲۰.
[۱۲] سوره مبارکه حجر، آیه ۴۰٫
[۱۳] سوره مبارکه صافات، آیات ۱۵۹ و ۱۶۰٫
[۱۴] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۶۱٫
[۱۵] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۳۷٫
[۱۶] ذکر یونسیه دعای حضرت یونس(ع) برای نجات خویش از شکم ماهی است. این ذکر در آیه ۸۷ سوره انبیا آمده و در رکعت اول نماز غفیله خوانده میشود. از پیامبر(ص) نقل شده است که این دعا، اسم اعظم خداوند است که اگر خدا به آن خوانده شود، اجابت میکند. بزرگان اخلاق و عرفان نیز درباره مداومت بر گفتن این ذکر بهویژه در حال سجده تأکید دارند.
[۱۷] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۸۷٫
[۱۸] سوره مبارکه حجرات، آیه ۷٫
[۱۹] بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ق، ج ۴۳، ص ۶۵٫
[۲۰] سوره مبارکه حشر، آیه ۲۱٫
[۲۱] سوره مبارکه قدر، آیه ۱٫
[۲۲] سوره مبارکه نمل، آیه ۶٫
[۲۳] سوره مبارکه هود، آیه ۱٫
[۲۴] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۴۵٫
[۲۵] سوره مبارکه بقره، آیه ۴۵٫
[۲۶] همان.
[۲۷] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۸، ص۳۸.
متن روایت: «قال النبّی (صلّیاللهعلیهوآله) فی خبر طویل اخبر عما یقع من الظّلم علی اهل البیت (علیهمالسّلام)، امّا ابنتی فاطمه فانّها سیّده نساء العالمین من الاوّلین و الاخرین الی ان قال متی قامت فی محرابها بین یدی ربّها جلّ جلاله، زهر نورها لملائکه السّماء کما یزهر نور الکواکب لاهل الارض و یقول الله عزّوجلّ لملائکته: یا ملائکتی انظروا الی امتی فاطمه سیّده امائی قائمه بین یدی، ترتعد فرائصها من خیفتی، و قد اقبلت بقلبها علی عبادتی، اشهدکم انّی قد امنت شیعتها من النّار».
[۲۸] همان.
[۲۹] سوره مبارکه قدر، آیه ۴٫
پاسخ دهید