حضرت استاد صدیقی روز شنبه از ساعت ۱۶:۰۰ الی ۱۷:۳۰ به تفسیر قرآن با موضوع «اخلاق در قرآن» در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
آیه ۷
- ﴿وَ وَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَى﴾[۱]
ب) نعمت هدایت
یکی از آداب تربیتی قرآن کریم آن است که به جهت تأدیب بشر و تربیت او، در مواردی چون «علم غیب»، «شفاعت» و «هدایت» که از امور اختصاصی خداوند به حساب میآیند، در گام نخست توانمندی مذکور را از غیر «الله» به طور مطلق نفی میکند، سپس سر منشأ اصلی این قابلیت منحصر بفرد را منحصراً برای خداوند به اثبات میرساند، آنگاه به فراخور، از میان افراد بشر استثنائاتی را ذکر میکند.
به عنوان نمونه در مسئله «علم غیب»، ابتدا این توانمندی را از غیر خود نفی میکند: ﴿قُلْ لَا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَیْبَ﴾،[۲] سپس آن را برای خود اثبات مینماید: ﴿وَلِلَّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض﴾،[۳] و ﴿عَالِمَ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ﴾.[۴] تا همگان بدانند: فقط اوست که چنین قابلیتی دارد، و در آخر استثنائاتی را ذکر میکند: ﴿إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا﴾.[۵]
در مسئله «هدایت» نیز چنین است، خدا هدایت را تنها به خود اختصاص داده است، و تمام شئون آن را از غیر خویش سلب میکند: ﴿إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى؛ وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَهَ وَالْأُولَى﴾؛[۶] از همین رو حتی بندهی وارستهای چون پیغمبر اسلام نیز نه در گذشته و نه در زمان حال از «هدایت» بهرهی شخصی ندارد، در نتیجه همین الان نیز پیغمبر و ائمه اطهار b منهای اشراق الهی، ضال هستند، چرا که نبود هدایت، «ضلالت» است. به بیان دیگر در اینجا مسئله اهانت مطرح نیست که گفته شود: زمانی رسول خدا o معاذ الله با معارف الهی نا آشنا بوده و پس از نبوت، این نقیصه از ایشان برطرف شده است، خیر! تمام شئون «وجود» وابسته به عنایت و اعطاء الهی است، لذا هماکنون نیز اگر خدا او را رها کند، پیغمبر o از خود چیزی ندارد، بنابراین ضال است.
امام صادق j میفرماید: الان نیز غیر از خدا هیچکس نیست: «کان الله و لم یکن معه شیء و الآن کما کان». این همان عبارت معروفی است که در کودکی بارها در قصهها شنیده بودیم: «یکی بود، یکی نبود؛ غیر از خدا، هیچکس نبود»، اگر باور کنیم همه چیز اوست و غیر از او هیچ نیست، آنگاه است که کسب معرفت نمودهایم. بر این اساس «هدایت»، نوری وجودی و از آن خداست، به هر که بخواهد و به هر اندازه صلاح بداند عطاء میکند، و بهرهی اشخاص از هدایت، به همان اندازهای است که خداوند معین فرموده است، و بیش از آن امکانپذیر نیست.
به عبارت دیگر پیامبر o در ذات خود هیچ نداشت، معلم و مُدرسی نیز نداشت، بلکه خداوند بدون هیچ واسطهای نور علم و هدایت خود را در وجود ایشان قرار داد، بنابراین منور و معلم او خداست، و حرکتش بر صراط مستقیم است: ﴿وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ﴾،[۷] با این حال، رسول اکرم o از خود چیزی نداشتی، و فاقد نور معرفت و هدایت بود: ﴿مَا کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ﴾،[۸] تو در ذات خودت نه وحی و کتاب را میشناختی، و نه ایمان را؛ ما تو را هدایت کردیم، و این نور را به تو عطاء کردیم: ﴿وَلَکِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا﴾،[۹] و پیغمبری که در ذاتش نور هدایت نیست، حالا تبدیل به هادی و نور تمامی نسلهای بشر شده است.[۱۰]
ددر نتیجه رسول خدا o در ابتدا نسبت به شریعت الهی ضال بود، فاقد و بیاطلاع بود، و خداوند متعال پس از آنکه او را از قدرت لایزال خود بهرهمند نمود، آنگاه سفره علم خویش را نیز برای ایشان گستراند: ﴿وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ﴾[۱۱] و در اثر نورانیتی که از ذات ربوبی و قدرت غیبی کسب کرد، به اسرار شرع انور نائل آمد.
اگر هدایت را به معنای «علم» در نظر بگیریم، دو دسته علم خواهیم داشت: علم حضوری و علم حصولی؛ بدین ترتیب که «هدایت تشریعی» با علم حصولی تحقق مییابد و «هدایت تکوینی» با علم حضوری. بدین ترتیب یکی از ویژگیهای اختصاصی رسول الله o این است که خداوند با «هدایت تشریعی»، کاملترین دین خود را با وسیعترین اسرار به وسعت عالم امکان، به او تعلیم فرمود و این علوم را در اختیار ایشان قرار داد، علومی که هرگز با تجارب بشری نمیتوان به آن دست یافت.
در مقام «هدایت تکوینی» نیز همچنان که خداوند بر همه چیز شاهد است: ﴿وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ﴾،[۱۲] پیامبر o نیز دارای مقام شهود مطلق است: ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَ نَذِیرًا﴾[۱۳] و وجود تکوینی ایشان، به اندازه تمام عالمِ امکان منبسط است. به تعبیر دیگر همانطور که علم هر موجودی به ذات خودش «علم حضوری» است، علم و احاطهی رسول الله o بر جهان هستی نیز از نوع «علم حضوری» میباشد.
بعلاوه همانگونه که قرآن مجید ﴿تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ﴾[۱۴] است، و آیینه جهاننمائی است که هم خدا و هم خلق او، هم خدا و هم فعل او در این آیینه دیده میشود، وجود مبارک رسول خدا o نیز آیینه جهاننماست؛ و ما سوی الله از برکت وجود او به فیوضات الهی متنعماند: «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوُجودِهِ ثَبَتَتِ الاَرضُ وَ السَّماء».[۱۵]
آیه ۸
- ﴿وَ وَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَى﴾[۱۶]
ج) نعمت توانگری و بی نیازی
رسول الله o منبع تغذیه تمام اعصار و امصار،[۱۷] و سفرهی رحمتی برای اهل آسمان و زمین است، و خداوند سفرهای بدین وسعت و گستردگی نیافریده است؛ در نتیجه عائله ایشان وسیعترین عائله عالم میباشد: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ﴾.[۱۸] به عبارت دیگر در بعد مُلکی و بعد ملکوتی، همه مخلوقات الهی، حتی جمیع انبیاء و اوصیاء از وجود او ارتزاق میکنند و از او فیض میگیرند؛ بنابراین مخزن؛ معدن و سر چشمه فیوضات عالم، رسول ختمی مرتبت اسلام o است. از همین رو فقر ذاتی پیامبر o بیش از سایرین است و ایشان فقیرترین فرد عالم است، فقری به وسعت همهی عالم، و به وسعت فقر تمامی مخلوقات، با این حال خداوند شخصاً او را بی نیاز و غنی فرمود، و به سبب این غنا، ایشان واسطهی فیض الهی برای تمامی مخلوقات عالمند.
* لطایف آیات:
الف) مأمون لعنت الله علیه[۱۹] در مجلسی که ترتیب داده بود، این آیه را از حضرت سوال نمود، و امام رضا j در توضیح این سه نعمت فرمودند:
- یکی از معانی “یتیم”، نایاب و کمیاب است، از همین جهت خدا به رسول خود فرمود: تو دردانه بودی، گوهر بیمثال عالم بودی، پس خدا خلائق خود را در پناه تو قرار داد.
- “ضال” نیز در اینجا به معنای «گمشده» است، بدین معنا که همهی موجودات مال خدا هستند، اما ظرفیت تجلی کامل خداوند را ندارند، لذا خدای سبحان «انسان کامل» را به عنوان اسم اعظم خود قرار داد، تا مجرای تجلی اعظم و جلوهی کامل خود برای بندگان باشد، از همین حیث همگان تشنهی وجود «انسان کامل» هستند، و تمام فطرتها عطش رسول خدا o را داشتند، و تمام جانها سرگردان او بودند، بر این اساس خداوند بندگانش را به سوی او هدایت کرد تا همهی موجودات به او رسند.
امروز نیز تمام عالم تشنهی ظهور منجی است، میخواهند عدل امام زمان را ببینند، عشق او را درک کنند، توحید او را لمس کنند، مظهریت او را بچشند! چرا که ساختمان وجودی تمام کائنات و مخلوقات عالم به نحوی طراحی شده است که برای رسیدن به «انسان کامل» عطشناک هستند.
- مراد از وصف “عائله” نیز آن است که خداوند وجود تو را چشمهی علم قرار داد، تا فقر حقیقی بشر که «فقدان معرفت» است، از این چشمه سیراب گردد.
ب) سیاق این چند آیه به ما میفهماند بنای خداوند چنان بود که سرپرستی و ولایت مطلق رسول الله o را شخصاً عهدهدار باشد و احدی در این زمینه با او مشارکت ننماید؛ به گونهای که در دوران خردسالی حضرت، خدا نخواست حتی ولایت و ریاست پدرانهی جناب «عبدالله» بر حضرت سایه افکند و ایجاد محدودیت نماید، بلکه صحنه را به نحوی رقم زد تا از هر حیث پیغمبر اسلام o حر و آزاد تربیت شود و تنها ملجأ و مأوای او خداوند باشد.
در مسئله «هدایت» نیز چنانکه خود رسول الله فرمودند: «أَدَّبَنِی رَبِّی فَأَحْسَنَ تَأْدِیبِی»،[۲۰] تربیت ایشان را خداوند بلاواسطه بر عهده داشت، در نتیجه لحظهای غفلت و ابتلا به بیراهها در سویدای قلب عرشی نبی مکرم اسلام o محقق نشد، و ایشان به نور علم و هدایت الهی رهیافته بود و پیوسته قرین اعظم ملائکه بود.
در مسائل مالی نیز بنای خداوند چنین بود که فقر عظیم و عمیق پیغمبر o به خود را شخصاً به عهده بگیرد و او را غنی و بینیاز نماید، لذا قبل از آنی که با حضرت خدیجه h ازدواج کند، ثروتمند بود و این بیان که «با اموال حضرت خدیجه h رسول خدا o بینیاز شد»، با سیاق آیات مذکور ناسازگار است. بله ثروت محدودی از جانب حضرت خدیجه h در اختیار رسول الله o قرار گرفت، اما مقدار این دارایی کفاف نیازهای گسترده عائلهی وسیع پیغمبر o در آسمان و زمین را نمیداد، لذا آن کسی که حضرت را بینیاز و غنی نمود، خداوند سبحان بود.
[۱]. (ضحی؛ ۷) – آیا تو را بدون شریعت نیافت، پس به شریعت هدایت کرد؟
[۲]. انعام؛ ۵۰ – بگو: «من نمیگویم خزاین خدا نزد من است؛ و من، (جز آنچه خدا به من بیاموزد،) از غیب آگاه نیستم!
[۳]. هود؛ ۱۲۳ – (آگاهی از) غیب (و اسرار نهان) آسمانها و زمین، تنها از آن خداست.
[۴]. زمر؛ ۴۶ – آگاه از اسرار نهان و آشکار است.
[۵]. جن؛ ۲۷ – مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار میدهد.
[۶]. لیل؛ ۱۲ و ۱۳- بی تردید هدایت کردن بر عهده ماست؛ و به یقین دنیا و آخرت در سیطره مالکیّت ماست.
[۷]. شوری؛ ۵۲ – تو مسلّماً به سوی راه راست هدایت میکنی.
[۸]. شوری؛ ۵۲ – تو پیش از این نمیدانستی کتاب و ایمان چیست (و از محتوای قرآن آگاه نبودی).
[۹]. شوری؛ ۵۲ – ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بوسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت میکنیم.
[۱۰]. بیان استاد: و پیغمبر ما که یتیم بود، حالا پناه یتیمان شده است.
[۱۱]. نساء؛ ۱۱۳ – و آنچه را نمیدانستی، به تو آموخت
[۱۲]. بروج؛ ۹ – و خداوند بر همه چیز گواه است!
[۱۳]. احزاب؛ ۴۵ – ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارتدهنده و انذارکننده!
[۱۴]. نحل؛ ۸۹ – بیانگر همه چیز است.
[۱۵]. زاد المعاد، علامه مجلسی، ص ۴۲۲؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، دعای عدیله.
[۱۶]. (ضحی؛ ۸) – آیا تو را تهیدست نیافت، پس بی نیاز ساخت؟
[۱۷]. اعصار، جمع عصر به معنی قرون و امصار به معنای شهرهای مهم و کلان.
[۱۸]. انبیاء؛ ۱۰۷ – و ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.
[۱۹]. بیان استاد: خدا آقای توسلی را رحمت کند! روزی ایشان را در مشهد دیدم، گفتم شام بریم پیش ما، متوجه شدم آمادگی داشت و خوشحال شد، بعداً گفت حضرت امام رضا به من فرموده بود: برو فلانی از تو پذیرایی خواهد کرد! ایشان به بنده توصیه کردند: «بسیار هارون و مأمون را لعن کن، و بگو: اَللّهُمَّ الْعَنْ هارون الرشید، اَللّهُمَّ الْعَنْ مأمون الرشید»، خدا پدر و پسر را لعنت کند، که قاتل پدر و پسر بودند.
[۲۰]. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۶۸، باب ۹۲، ص ۳۸۲؛ النهایه فی غریب الحدیث و الأثر ، ج۱، ص ۴٫
پاسخ دهید