حضرت استاد صدیقی روز شنبه از ساعت ۱۷:۰۰ الی ۱۸:۳۰ به تفسیر قرآن با موضوع «اخلاق در قرآن» در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إالی یوم الدّین».
موضوع جلسات: تفسیر سوره ضحی[۲]
- وَالضُّحَى﴿١﴾
- وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى﴿٢﴾
- ﴿مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى﴾[۳]
- ﴿وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَی﴾[۴]
- ﴿وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى﴾[۵]
- ﴿أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى﴾[۶]
- ﴿وَ وَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَى﴾[۷]
- ﴿وَ وَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَى﴾[۸]
شأن نزول[۹]
آلوسی در «روح المعانی» آورده است: «پس از نزول آیات ﴿تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ﴾[۱۰] … ﴿وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَهَ الْحَطَبِ؛ فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ﴾،[۱۱] روزی همسر ابولهب با حالت استهزاء به پیامبر o عرضه داشت: چه چیز سبب شد تو مرا هجو کنی؟ نه بر گردن من آتش است، و نه بر دوشم هیزم. پیامبر خدا o فرمودند: من چنین نکردم، بلکه خدا تو را هجو کرده است! مدتی گذشت تا آنکه نزول وحی به تخیر افتاد، در اینجا بود که آمدند و زبان به نیش و شماتت گشودند که آیا دیدی که شیطانت دیگر به تو الهام نمیکند؟!»[۱۲]
به هر حال، هنگامی که نزول وحی بر رسول ختمی مرتبت اسلام o به تأخیر افتاد، افراد گرفتار تخیل و توهم و اشخاصی که پیوسته اهل بهانهگیری بودند، چنین گمان کردند که این حالت نوعی عقوبت الهی و تنبیه است، لذا با اقدامات رسانهای، فضاسازی و شایعهپراکنی کوشیدند وجههی پیامبر o را تخریب نمایند. در نتیجه خداوند متعال آیات مبارکه سوره ضحی را نازل فرمود تا از طرفی پاسخ به یاوهگویی این افراد، و از سوی دیگر انزال سکینه بر قلب مبارک پیامبر اکرمo، و نیز ایجاد اطمینان برای پیروان پیامبر اسلام o باشد.
از همین رو سراسر سوره مبارکه ضحی «اعلان محبوبیت» رسول خدا o در محضر ذات ربوبی خداوند است و مکرراً به الطاف خاص الهی بر رسول الله o اشارت دارد. به دیگر سخن، به اندازهای از این آیات شریفه لطف، عنایت و محبت پرودگار نسبت به رسول اسلام o میجوشد که نمیتوان حدی برای آن قائل شد، و زبان آیات، زبان صمیمانه و رفاقتگونه میباشد. به تعبیر دیگر هنگامی که خداوند منان اگر بخواهد بندهای را نوازش نماید، اگر بخواهد کسی را مورد لطف خاص خود قرار دهد، یک جوشش سراسری از محبت خداوندی شکل میگیرد که تمام شئون بندهی محبوب خود را پوشش میدهد. علامه طباطبایی میفرمودند انسان از در و دیوار حرم رضوی، رأفت امام هشتم j را احساس میکند، عبارات به کار رفته در این آیات شریفه نیز چنیناند، از ابتدای آیات، خداوند متعال با نوعی لطافت و عنایت، کلمات و بیانات را گزینش فرموده است که سرشار از رأفت و محبت است؛ و انسان با مشاهده این لطافتها، گویا میخواهد بال بگشاید و اوج بگیرد.
از سوی دیگر میتوان از نفس این امور نکات پند آموزی را استنباط کرد، بدین صورت که:
الف) تکریم، تجلیل، تعظیم و توصیف در مورد دوستان و مبلغین دین حق، تخلق به اخلاق الله است، اتصاف به صفات پروردگار منان است؛ و باید برجستگی شخصی که چراغ راه و هدایتگر بندگان خدا، و مأمور اوست را افشا و علنی نمود.
ب) باید با شایعات و تحلیلهای مبغضانهی افراد خبیث مبارزه کرد و نباید اقدامات ایشان را بیپاسخ گذاشت، بدین شکل که باید برای دوستان روشنگری، و برای دشمنان اتمام حجت کرد، و زمینهی انزوا دشمنان را فراهم نمود.
آیات ۱ و ۲
- ﴿وَالضُّحَی﴾[۱۳]
خدا به «شمس» قسم یاد نکرد، به «نهار» و «نیمروز» قسم یاد نکرد، به «مغرب» قسم یاد نکرد، بلکه به «ضحی» قسم خورده است. «ضحی» هنگامی است که خورشید طلوع نموده و عالم را به نور خود روشن کرده، و به زندگی نور و گرما بخشیده است؛ و در عین حال حرارت خورشید در آن هنگام، سبب ایجاد رنجش نیست و گرمای ملایمی دارد. به دیگر سخن همانند فصل بهار که دارای طراوت، لطافت و نوازش است، در اینجا نیز خداوند به حالت جوانی و شادبی روز، -که «روز» نه پیر شده است، و نه گرمای آزار دهنده دارد.- قسم یاد میکند، و انسان از این موقعیت زمانی احساس لطافت و نوازش مینماید.
نکته دیگر آنکه مبارزه ساحران و حضرت موسی j در هنگام «ضحی» رخ داده است،[۱۴] و در آن هنگام بود که خدای متعال حضرت موسی j را پیروز فرمود؛ بنابراین در انتخاب این مقطع از روز، یک دنیا لطافت نهفته است، و این هنگامه، پاکیزهترین، بهترین و امنترین وقت روز است.
شب نیز ابعاد و حالات مختلفی دارد، اما خداوند به ظلمات شب قسم یاد نکرد، به خواب شب قسم یاد نکرد، بلکه به «سکون» و «آرامش» شب قسم خورده است. ابتدای شب افراد زیادی بیدارند و شلوغ است، در آخر شب نیز عدهای بیدارند، اما هنگامی که انسان در دل شب و در آن هنگامهی آرامش مطلق، نماز شب میخواند، تضرع و زاری میکند، در آن هنگام طمانینه و سکینهی الهی نازل میشود: ﴿أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۱۶] این آرامش مخصوص شب است: ﴿کَانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ؛ وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾[۱۷]
بنابراین خداوند متعال در سوگندهای خویش در این دو آیه شریفه، «مقسم به» را به گونهای انتخاب کرده است، که از همان ابتدا جان رسول خدا o را جلا، و قلب ایشان را مورد نوازش قرار میدهد. از سوی دیگر دلیل قسم یاد کردن در این آیات مبارکه، نه به جهت ایجاد باورپذیری، بلکه به سبب اهمیت موضوع است؛ چه آنکه رسول خدا o –که عبدی اهل یقین و اهل رضا و تسلیم است،- در پذیرش کلام الهی نیازمند سوگند نیست.
به بیان دیگر اصل قسم به دلیل مهم بودن پیغمبر نزد خداست، یعنی به اندازهای حضرت نزد پروردگار خود عزیز و محبوب است که او برای ایشان قسم یاد میکند تا خط بطلانی بر یاوهسرایی معاندین باشد. بنابراین اقتضای نوازش پیامبر اکرم o ایجاب نموده است که خداوند دو قسم دلانگیز و روحبخش یاد کند، که هر دو سرشار از مهر، لطف و عنایت خاص الهی هستند.
از سوی دیگر همراهی شب و روز با یکدیگر، دارای لطافت است؛ همچنانکه در زیارت آل یس خطاب به صاحبمان عرضه میداریم: «السَّلامُ عَلَیْکَ فِی آنَاءِ لَیْلِکَ وَ أَطْرَافِ نَهَارِکَ»[۱۸] این بیان نشانگر بیقراری عاشق برای معشوق، در زمانها و مکانهای گوناگون است؛ بدین معنا که هیچ زمانی نیست، که ارادت، محبت و سلام من نسبت به شما منقطع شود. از همین حیث، خداوند متعال در بهترین موقع روز و بهترین موقع شب به یاد پیغمبر خود است؛ و استمرار عنایت خود بر پیغمبر o در تمام لحظات شبانه روز را یادآوری و اعلان مینماید.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]. جهت تدوین متن این مجموعه، از دروس «اخلاق در قرآن» آیت الله صدیقی: جلسه ۱۱۱– ۱۰/۸/۹۹، جلسه ۱۱۲– ۱۷/۸/۹۹، جلسه ۱۱۳– ۲۴/۸/۹۹، جلسه ۱۱۴– ۱/۹/۹۹ و جلسه ۱۱۵– ۸/۹/۹۹ استفاده شده است.
[۳]. ضحی؛ ۳ – خداوند هرگز تو را وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده است!
[۴]. ضحی؛ ۴ – البته عالم آخرت برای تو بسی بهتر از نشأه دنیاست.
[۵]. ضحی؛ ۵ – و بزودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی!
[۶]. ضحی؛ ۶ – آیا تو را یتیم نیافت، پس پناه داد؟
[۷]. ضحی؛ ۷ – آیا تو را بدون شریعت نیافت، پس به شریعت هدایت کرد؟
[۸]. ضحی؛ ۸ – آیا تو را تهیدست نیافت، پس بی نیاز ساخت؟
[۹]. برگرفته شده از اخلاق در قرآن ۱۱۱– ۱۰/۸/۹۹ و اخلاق در قرآن ۱۱۵– ۸/۹/۹۹٫
[۱۰]. مسد؛ ۱ – نابود باد قدرت ابولهب، و نابود باد خودش.
[۱۱]. مسد؛ ۴و۵ – و [نیز] همسرش که هیزم کش است [در آتش زبانه دار در آید.]؛ [همان که] بر گردنش طنابی تابیده از لیف خرماست.
[۱۲]. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۵، ص ۳۷۴: «وأخرج الحاکم عن زید بن أرقم قال لما نزلت تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ [المسد: ۱] إلخ قیل لامرأه أبی لهب أم جمیل إن محمدا قد هجاک فأتته علیه الصلاه والسلام وهو جالس فی الملأ فقالت: یا محمد علام تهجونی؟ قال: «إنی والله ما هجوتک ما هجاک إلّا الله تعالى» فقالت: هل رأیتنی أحمل حطبا أو فی جیدی حبلا من مسد؟ ثم انطلقت فمکث رسول الله لا ینزل علیه فأتته فقالت: ما أرى صاحبک إلّا قد ودعک وقلاک، فأنزل الله تعالى ذلک. وأخرج الترمذی وصححه وابن أبی حاتم واللفظ له عن جندب البجلی قال: رمی بحجر فی أصبعه فقال: ما أنت إلا أصبع دمیت وفی سبیل الله ما لقیت فمکث لیلتین أو ثلاثا لا یقوم فقالت له امرأه: ما أرى شیطانک إلّا قد ترکک.»
[۱۳]. (ضحی؛ ۱) – سوگند به ابتدای روز [وقتی که خورشید پرتو افشانی می کند].
[۱۴]. طه؛ ۵۹ – «قَالَ مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَهِ وَأَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى»؛ گفت: «میعاد ما و شما روز زینت [= روز عید] است؛ به شرط اینکه همه مردم، هنگامی که روز در وقت ضحی قرار میگیرد جمع شوند!»
[۱۵]. ضحی؛ ۲ – سوگند به شب آن گاه که آرام گیرد.
[۱۶]. رعد؛ ۲۸ – آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد!
[۱۷]. ذاریات؛ ۱۷و۱۸ – آنها کمی از شب را میخوابیدند؛ و در سحرگاهان استغفار میکردند.
[۱۸]. این معیت تضاد گونه در ادامه زیارت نیز تکرار شده است: «السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصْبِحُ وَ تُمْسِی؛ السَّلامُ عَلَیْکَ فِی اللَّیْلِ إِذَا یَغْشَى وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى».
پاسخ دهید