حضرت استاد صدیقی روز شنبه از ساعت ۱۸:۰۰ الی ۱۹:۳۰ به تفسیر قرآن با موضوع «اخلاق در قرآن» در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
آیه سوم
حال سوال این است که این هشدار و انذار در کدام جبهه، در کدامین سنگر و با کدامین ادوات انجام میشود؟
الف) اولین سنگر، سنگر تکبیر حق تعالی است!
«تکبیر» اولین سنگر یا اسلحهی تحقق قیام هدفمند است: ﴿وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ﴾[۱] و این آیه شریفه دارای معانی ژرف و وسیعی میباشد که به بررسی برخی از وجوه و شئون آن میپردازیم:
- در میان اسماء حسنی الهی، در اینجا بر واژه “ربّ” تأکید شده است، چرا که در دامن ربویت خداست که انسان «خود» را کوچک و فقیر مییابد، و حق تعالی را به بزرگی یاد میکند؛ و این بدان معناست که ای رسول من! تو در قیام خود مستقل نیستی، بلکه “ربّ” داری و همیشه تحت پوشش ربوبیت او هستی. به بیان دیگر لازمه چنین قیام هدفمندی، آن است که انسان خدا را بزرگ ببیند؛ و بداند اگر در این مسیر آدمی با پروردگار خویش همراه نباشد، ره به جایی نخواهد برد، زیرا در دامان ربوبیت الهی است که تحقق قیام با هدف انذار امکانپذیر خواهد بود، و بدون این مؤلفهی بسیار مهم(ارتباط با پروردگار)، نه قیام انسان قیام است و نه انذار او انذار.
بنابراین اگر مجاهد و سنگردار هستید، خود را نبینید، شما ربّ، مالک و صاحب دارید، و هر چه هست از اوست، و انسانی که این معنا را بیابد، پروردگار خویش را به کبریایی یاد خواهد نمود، و چنان مربوب عظمت خاص رب العالمین میگردد که «عَظُمَ اَلْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ».[۲] به دیگر سخن فهم کبریایی خداوند، سبب میشود هیچ قدرت و مؤثری در این عالم، در برابر دیدگان انسان بزرگ جلوه نکند، و آدمی جبههی وسیع دشمنان، قدرتهای بزرگ، عمق توطئهها، ایذا و اذیتها را در مقایسه با کبریایی خداوند «هیچ» قلمداد کند؛[۳] و اساساً کسی که قیام جهانی و هشدار سرمدی دارد، هیچ مانع و مشکلی را مانع نمیبیند.[۴]
- به بیان دیگر تکیه به خدا است که میتواند به منجی و مصلح روحیه دهد، و چنان کند که او در برابر موانع بزرگ و قدرتهای بزرگ نهراسد، از همین رو اولین سنگری که تمامی انبیاء و مبلغین عالم در آن پناه گرفتهاند، سنگر«الله اکبر» بوده است. به تعبیر دیگر تا زمانی که انسان قدرت لایتناهی الهی را باور نکند و شعار و شعور او «الله اکبر» نگردد، نمیتواند خداوند متعال را بزرگتر از همه چیز و منزه از همه عیوب و فقدانها، منزه از نقصان، عجز، جهل و بخل بداند، و به تبع آن در برابر قدرتهای باطل و در مصاف با طاغوتهای عالم ره به جایی نخواهد برد.
- نکته دیگر آن است که از جمله وظایف و اقدامات اولیه رسول خدا o آن است که در مأذنهها و اجتماعات، کبیرایی پروردگار متعال را اعلان، و نام او را بلند آوازه نماید، و با بهرهگیری از این روش، فضا را جهت انتشار و پر رنگ نمودن جو «توحید» در میان آحاد بشر فراهم سازد؛ لذا مبدأ و نتیجه انذار [صحیح] «توحید» است.
- تکبیر مطروحه در این آیه شریفه به «طور مطلق» عنوان شده است و تمامی اقسام ذیل را در بر میگیرد:
الف) تکبیر تکبیر
پیامبر اکرم o مأمور به «تکبیر تکبیر» بودند، که عبارت است از اقرار و اذعان باطنی به یگانگی و یکتایی خداوند، به نحوی که فرد تنها موثر این عالم را وجود حق تعالی بداند.
ب) تکبیر عقلی
عقل نیز میتواند انسان را به مرتبهای برساند که دریابد در عالم کسی جز خدا صاحب نقش نیست، و هر چه هست از او و به سوی اوست.
ج) تکبیر فقهی
تکبیر فقهی که شامل تکبیر فرضی و تکبیر ندبی میشود، «تکبیر فرضی» در نماز دو مصداق دارد، یکی تکبیرهالاحرام آغازین نماز است، و دیگری «الله اکبر» تسبیحات اربعه که از واجبات تخییری است:
- تکبیر فرضی – تکبیرهالاحرام آغازین نماز
از آنجایی که نماز عبادتی است که درباره آن گفتهاند: «اولها التکبیر و آخرها التسلیم»،[۵] و نقطهی آغازین آن با تکبیرهُ الاحرام شروع میگردد، میتوان مراد از تکبیر در این کریمه را «نماز» دانست، بدین ترتیب پروردگار عزیز پس از امر به مسئله هشدار، بیدارگری و دعوت مردم، مسئله «نماز» را مورد تأکید قرار داده است. مؤید این نظریه آن است که اولین واجب جمعی که در جامعهی سه نفرهی اسلامی آن روز محقق شد «نماز» بود و رسول خدا o به همراه حضرت خدیجه h و امیرالمومنین j از روز آغازین بعثت، این واجب مهم را به پا داشتند و «تکبیر» گفتند. بعلاوه رسول خدا o دوام صلاۀ داشتند و تمام امورشان «نماز» بود، از همین رو شعار تکبیر به نماز اختصاص ندارد.
خوشا آنانکه دائم در نمازند بهشت جاودان بازارشان بی
- تکبیر فرضی – «الله اکبر» تسبیحات اربعه
توجه و دقت در اذکار «تسبیحات اربعه» امری ضروری است، چرا که این اذکار چهارگانه، ارکان عرشالهی را تشکیل میدهند، و عرش خداوند نیز مطلق عالم تکوین است: ﴿وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّماواتِ وَالأَرضَ﴾،[۶]بدین معنا که قدرتی فراگیر است، و تمام عوالم را تحت سیطره خود دارد.
در «تسبیحات اربعه» ابتدا با گفتن «سبحان الله» خداوند را تنزیه میکنیم، و او را مبرای از همه عیوب و محدودیتها معرفی میکنیم، بعد «الحمد الله» میگوییم. به دیگر سخن «تسبیح» نفی همهی زشتیها و «تحمید» اثبات همهی زیباییها برای خداوند است، و کسی که هیچ زشتیای ندارد و مطلق زیبایی است، همو معبود است: «و لا اله الا الله»؛ و غیر او شایسته چنین مقامی نیستند. آنگاه بعد از تخلیه(تسبیح)، تحلیه(تحمید)، و رسیدن به کمال عبودیت (تهلیل)، نوبت به «تکبیر» میرسد؛ یعنی خداوند بزرگتر و بالاتر از آن چیزی است که بنده در این سه مرحله بر زبان آورده است: «اَللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَفَ».[۷]
- تکبیر ندبی
نوع دیگر تکبیرفقهی، «تکبیر ندبی» است که دارای موارد متعدد میباشد، و تمام جنبههای تکبیر لسانی و شعاری؛ و جبهههایی که پرچم پیروزی بشر در آن جبههها به اهتزاز درمیآید را شامل میشود. از آن جمله تکبیر روز عرفه، تکبیر روز منا، تکبیر عید فطر و عید قربان، تکبیر اذان و تکبیر در جنگها و در هنگامهی پیروزیها را میتوان نام برد.
بنابراین ذکر «الله اکبر» و سنت تکبیرگویی از اذکار و سنن عمومی به حساب میآید، و از همین حیث اذان جزء شعائر الهی است و اختصاصی به هنگامهی نماز ندارد، به عنوان نمونه مستحب است در مواجهه با انسان لجوج نیز اذان گفته شود.
- نکته دیگر آن است که «تسبیح» و «تکبیر» همچون دو بال برای سالکاند، و مثلث تسبیح، تحمید و تکبیر تمامی خلأها تا پیشگاه پروردگار متعال را پر مینماید. در کافی شریف از امیرالمومنین j روایت شده است:«اَلتَّسْبِیحُ نِصْفُ اَلْمِیزَانِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ یَمْلَأُ اَلْمِیزَانَ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ یَمْلَأُ مَا بَیْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْض».[۸]
- ذکر «لا اله الا الله» و «الله اکبر» جزء محبوب ترین اذکار در نزد خداوند سبحان معرفی شدهاند؛ و در روایات نیز مداومت بر این دو ذکر مورد تأکید قرار گرفته است: «عَنْفُضَیْلٍ عَنْ أَحَدِهِمَاc قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: أَکْثِرُوا مِنَ اَلتَّهْلِیلِ وَ اَلتَّکْبِیر، فَإِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ اَلتَّهْلِیلِ و اَلتَّکْبِیرِ»،[۹] عبارت «سمعت یقول» یعنی سفارش همیشگی ایشان بوده است.
- با توجه به آیه شریفه ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ﴾[۱۰]؛ همیشه «نبودها» غایت «بودها» هستند، و اگر عطش نباشد، آدمی آب را نخواهد شناخت، لذا فقدان آب در کنار فقر و نیاز بدن به آب، عامل و انگیزهی شناخت آب و جستجو برای یافتن آن، به منظور سیراب شدن است؛ و در این میان «عبودیت» نیز به معنای فقر محض است، و «عبد» کسی است که هیچ ندارد: «العبدُ و ما فی یده کانَ لِمولاه».[۱۱] به بیان دیگر فقر و ناداری، گوهرهی وجود جملگی ممکنات از جمله انسان است، چرا که ممکن الوجودها دارای فقر ذاتی هستند، از همین رو گوهر وجودشان اقتضای گرایش به نقطه مقابل خود را دارد، که عبارت است از غنای علی الاطلاق و کبریای ذات حضرت حق.[۱۲]
بنابراین اقتضای «وابستگی»، «ذلت» و «فقر» آن است که موجود فقیر، موجودی را که بر او استیلا دارد، با زبان فقر و ذلت به «عظمت» و «کبریایی» یاد کند، به همین سبب است که در نخستین آیاتی که بر قلب رسول ختمی مرتبت اسلام o نازل شد،[۱۳] خداوند ایشان را مکلف نمود، تمام موجودات عالم را که جملگی فقیرند، متوجه کبریای پروردگار عظیم الشأن سازد.[۱۴]
- علامه طباطبایی نیز درباره معنای آیه «و ربک فکبر» میفرماید: «تکبیر بدین معناست که شخص از حیث اعتقادی و عملی پروردگار متعال را از همهی آنچه نقص،کمبود و زشتی است منزه بداند»؛ به بیان دیگر عظمت و کبریایی خدا فراتر از آن است که شریک یا هم وزنی داشته باشد، یا چیزی بر او غلبه کند، یا چیزی مانع او باشد، بلکه نقصی عارض او نمیشود، هیچ چیزی قدرت برابری با او را ندارد، هیچ کس شأنیت شراکت با او را ندارد، و نه در برابر عظمت او مرزی وجود دارد که سبب محدودیت او شود.
به دیگر سخن این آیه شریفه متضمن مجموعهای از این معارف بلند است، که انسان موحد باید متوجه باشد که با چه مقام عظیمی سر و کار دارد و بندهی چه کسی است؟
[۱]. مدثر؛ ۳ – و پروردگارت را بزرگ بشمار
[۲]. ترجمه: خدا در دل و جان انسان آنچنان جایگاهی پیدا میکند که همه چیز (از جمله مقامات دنیوی، اموال، زیبائیها، جلوههای زندگی مادی، لذتهای گوناگون) در نظر او کوچک و حقیر میشود و بر اثر عظمت یاد الهی در دل انسان، اهمیت خود را از دست میدهند. / منابع: بخشی از خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه؛ تحف العقول،ج۱، ص۱۵۹؛ بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۷۳؛ روضه الواعظین، ج۲، ص ۴۳۸؛ کشف الغمه، ج۱، ص ۱۰۰٫
[۳]. بیان استاد: بنابراین جملگی این موارد در برابر کبریایی خداوند هیچاند، و چنین مسائلی نباید برای انسان مهم و خیرهکننده باشد.
[۴]. بیان استاد: باید توجه داشت ربوبیت الهی است که به شما عظمت قیام داده، و انذار شما را هشداری همیشگی برای بشریت محسوب فرموده است.
[۵]. ظاهراً این تعبیر در کلمات فقهاء مطرح شده، گاهی نیز از آن با “روی” تعبیر میکنند، اما آنچه در روایت صحیحه آمده است، این است: «عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن علی بن اسباط عنهم : و یفتتح بالتکبیر و یختتم بالتسلیم»؛ نماز با تکبیرهالاحرام آغاز میشود و با سلام پایان مییابد، از همین رو گاهی از تعابیر «تکبیرهالافتتاح» یا «افتتح الصلاه» نیز استفاده میگردد و کلام مذکور نیز از همین حدیث انتزاع شده است.
[۶]. بقره؛ ۲۵۵ – تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته است.
[۷]. کافی، ج۱، ص ۱۱۸٫
[۸]. کافی، ج۲، ص ۵۰۶٫
[۹]. همان.
[۱۰]. فاطر؛ ۱۵- ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!
[۱۱]. ترجمه: عبد، خودش و آنچه در اختیار اوست، مال مولایش محسوب میگردد.
[۱۲]. بیان استاد: در «التحقیق» مطالب مفیدی در رابطه با مسئله «تکبیر» مطرح شده است، از جمله وظایف عبد در مقام عبودیت؛ و توجه به حالت فقر خویش و عظمت و جلال حق تعالی.
[۱۳]. گویا اشاره استاد به آیات اول سوره مدثر میباشد که جزئ اولین آیات منزول بر پیامبر هستند.
[۱۴]. بیان استاد: بعلاوه این آیات دارای جنبهی خودسازی و تنبه برای شخص پیغمبر نیز هستند؛ بدین معنا که به او دستور داده شد: تو همیشه ندار و فقیری، و باید این کبریایی و عظمت ربوبی در وجود تو همواره مطرح باشد.
پاسخ دهید