«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلی یوم الدّین».

خداوند متعال زمین را مُسخّر بَشر قرار داده است

«أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُ * أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ * وَ لَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ * أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَ یَقْبِضْنَ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَنُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ * أَمَّنْ هَذَا الَّذِی هُوَ جُنْدٌ لَکُمْ یَنْصُرُکُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ إِنِ الْکَافِرُونَ إِلَّا فِی غُرُورٍ * أَمَّنْ هَذَا الَّذِی یَرْزُقُکُمْ إِنْ أَمْسَکَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِی عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ[۲]»؛ پروردگار حکیم، هادی و وَدود برای هدایت ما بندگان ضعیفِ جَهول تابلوهایی از جریان رُبوبیّت خودش را در مَعرض فکر ما و در مَعرض احساس ما قرار می‌دهد تا ما به او بیشتر توجّه کنیم و خودمان را زیر خیمه‌ی رُبوبیّت مُستقرّ کنیم. تَزیین آسمان‌ها و مالکیّت خداوند متعال و عذاب اهل جَهنّم و بشارت آن‌هایی که «یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ[۳]» هستند را بیان فرموده است. حالا جلوه‌های دیگری از رُبوبیّت حق‌تعالی و توجّه ما به این رُبوبیّت چون ما خیلی از چیزها را زیاد دیدیم، به آن عادت کردیم و برایمان عادی است. خداوند متعال می‌خواهد همین ‌چیزهایی که در مَنظر ما بوده است، ولی هیچ‌وقت بر روی آن مُطالعه و دقّت نکرده‌ایم، بدانیم که خیلی هم عادی نیست؛ همه‌ی این‌ها جلوه‌های رُبوبیّت خداوند است، مَظاهر حکمت پروردگار عالَم است و آیات اقتدار و توانمنَدی اوست. یک توجّه به زندگی ما بر روی زمین است. ما آنچنان آرام بر روی این زمین راه می‌رویم، کارهایمان را انجام می‌دهیم، تمام اُمورمان را بدون هیچ توجّهی به این‌که این زمین حرکت دارد، سِیر دارد انجام می‌دهیم. گویا اصلاً هیچ حرکتی ندارد. این‌قَدر رام است و دست بَشر برای استفاده‌ی از مَواهب بی‌پایان این زمین باز است. خداوند متعال در زیرِ زمین، بر روی زمین، در کوه‌ها، در دَشت‌ها، در مَعادن، در میوه‌ها، در حُبوبات، در مَراتع، در خُشکی‌ها و کویرها مَجموعاً دست به دست هم دادند که در خدمت بَشر باشند و بَشر هم بر گُرده‌ی این زمین سوار می‌شود و به نَحو دلخواه آن را تَسخیر می‌کند. او هم چَموشی نمی‌کند؛ همه‌جور در اختیار بَشر قرار گرفته است. ولی بَشر مُتوجّه نیست؛ هم خداوند متعال چه قدرت‌نَمایی کرده است! چه حکمتی حاکم است! چه نظامی این زمین را برای ما مُهیّا کرده است! سُفره‌ی نعمت‌های بیکَران خداست و ما بدون هیچ نگرانی از چَموشی و نافَرمانی او آنچه که لازمه‌ی زندگی‌مان است از آن بَهره می‌گیریم. این خودش صَرف‌ نظر از این‌که جَهنّمی و بهشتی است، خودش یک نعمت است. اگر بَشر عقل داشته باشد، اگر وجدان داشته باشد، اگر فطرتش مَحجوب نباشد، این‌که زمین با این عظمت و من که یک متر جای از این زمین می‌گیرم، «أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا[۴]» و «إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا[۵]»؛ اِجمالاً انسان یک موجود کوچکی است. نه کوهِ سربه آسمان کشیده، نه آسمانِ بر او سایه اَفکنده، نه دَرّه‌ها و فِجاج‌هایی که در این زمین وجود دارد، آدم در برابر همه‌ی این‌ها یک موجود است؛ ولی آنچنان سُلطه بر این زمین دارد، در اَقصی نُقاط عالَم جولان می‌دهد و اَنواع حِیَل می‌تواند از این زمین به نَفع خودش بَهره بگیرد. صرف نظر از این‌که «إِلَیْهِ النُّشُورُ[۶]»، ما و این نعمت و آن ولی‌نعمت هستیم، ما و این نظم و آن ناظم هستیم، ما و این آثار حکمت و علم و آن عالِم حکیمی است که این‌ها را به وجود آورده است. این باید خیلی عشق‌مان را نسبت به خدایمان به غَلیان دربیاورد و ببینیم ما را چه‌قَدر دوست داشته است که این زمین پَهناور را با داشتن صَخره‌های آنچنانی و کوه‌های آنچنانی و کویرهای آنچنانی، ولی همه‌جایش تَحت سیطره‌ی فکر بَشر، عَقل بَشر و امکاناتی است که آدم به هرجایش برود می‌بیند که این زمین در خدمت بَشر است. فی‌نَفسه توجّه به این مَعنا مهمّ است.

عَدم چَموشی زمین مایه‌ی عبرت و سازندگی انسان است

گفت: «حَبِّبْنِی إِلَیَّ خَلْقِی وَ حَبِّبْ خَلْقِی إِلَیَّ[۷]»؛ حضرت موسی (علیه السلام) به حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) عَرضه داشت: چه کار کنم که بندگانت به تو دل بدهند؟ «حَبِّبْنِی إِلَیَّ خَلْقِی» یعنی بیا واسطه‌ی محبّت شو، بیا در دل‌های بندگانم نسبت به من یک عاطفه‌ای ایجاد کُن که من را دوست داشته باشند. آدم این‌ها را که می‌شنود، اگر مقداری لَطیف باشد، در حَدّ این است که جانِ آدم پَرواز کند. بَشر یک موجودِ سر تا پا فقر، یک موجودِ هیچِ هیچ، خداوند دوست دارد که من او را دوست داشته باشم. انگار نیاز دارد. «حَبِّبْنِی إِلَیَّ خَلْقِی»؛ واسطه قرار می‌دهد. آن هم بندگان برتر و مُمتاز خودش را مأمور می‌کند که دل‌های ما را با خدایمان مُتّصل کند و خداوند متعال در دل‌های ما جا پیدا کند. ما دل به او بدهیم، او را دوست داشته باشیم. عَرضه داشت: من چه کاری می‌توانم بکنم که آن‌ها تو را دوست داشته باشند؟ فرمود: «ذَکِّرْهُمْ آلاَئِی وَ نَعْمَائِی[۸]»؛ نعمت‌های خداوند را برای آن‌ها بازگُو کُن. آدم وقتی می‌بیند خدایی است که هیچ کم نگذاشته است، همه‌جا فوق نیاز ما، فوقِ خواستِ ما، فوقِ آرزوی ما به ما عنایت داشته است، امکانات داشته است، قَهراً آدم بیدار می‌شود. «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ[۹]»؛ آدم شرمنده می‌شود. آدم سعی می‌کند که به گونه‌ای خودش را به او نزدیک کند، خودش را نزد او شیرین کند. خودِ اصل این‌که زمین پَهناور با همه‌ی پَستی و بلندی‌هایش نه تنها برای ما چَموش نیست، بلکه رامِ رام است. این باید خیلی برای ما سازنده باشد. در بعضی از آیات دارد که می‌فرماید: «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا[۱۰]»؛ انگار خداوند بچّه بزرگ می‌کند. برای ما گَهواره درست کرده است، در این گَهواره‌ گذاشته است و برای ما لالایی می‌گوید که ما راحت بخوابیم، هیچ مشکلی نداشته باشیم. ما را نَوازش می‌کند، ما را تَر و خُشک می‌کند. این نکته خودش فی‌نَفسه موضوعیّت دارد؛ ولی مَبدأ و مَعاد همیشه در کنار هم برای بَشر شَه‌پَر پَرواز است. «إِلَیْهِ النُّشُورُ»؛ تا هستید میهمان من هستید؛ ولی وقتی هم از این‌جا می‌روید کسی را جُر من ندارید. نُشورتان به سوی من است. هم آغازتان از من است، هم مسیرتان سر سُفره‌ی من است، هم نُشورتان به سوی من است. مَقصد و مَعادتان باز خودِ من هستم.

رام بودن زمین در برابر انسان

این سوره‌ی مبارکه‌ی مُلک، تشویقی که به تلاوت آن آثار و اَسراری که دارد، آدم بعضی از آیاتش را خیلی دقّت نکرده است؛ ولی وقتی درون آن می‌رود می‌بیند چه دریایی است! چه چشمه‌ی جوشانی است! چه اِکسیری است! چه مِغناطیسی است! چگونه دلِ آدم را می‌بَرد! «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا[۱۱]»؛ این «هُوَ الَّذِی» خودش از ابتدا دارد دل را بسیار زیبا زیر و رو می‌کند. «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا»؛ ما هم به ذَلُول بودنِ زمین توجّه نداریم که این یک موجودی است که ما نیستیم؛ بیرون از وجودِ ماست و خیلی موجودِ حَجیم وسیعِ عَریض دارای اَسرار و عَجایب است. ما به چنین چیزی توجّه نداشتیم که زمین با این وُسعت، با این عَجایب رامِ ماست، در اختیارِ ماست. ولی مهم‌تر از این‌ها این است که چه کسی این کار را کرده است؟ «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا»؛ بعد هم دستورالعمَل می‌دهد، نُسخه می‌دهد. نکند از این فُرصت غافل باشید؟! زمین برای شما سَجده‌گاه است، مسجد و اَحبّاءالله است. شما می‌توانید در این زمین سر به آستان او بگذارید. از این زمین وقتی سر به آستان می‌گذارید و خاکی می‌شوید، «مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَ فِیهَا نُعِیدُکُمْ وَ مِنْهَا نُخْرِجُکُمْ[۱۲]»؛ این زمین باید خیلی برای شما جاذبه داشته باشد. بِستر چه حرکتی است! زمینه‌ی چه شُکوفایی‌هایی برای شما هست؟! لذا «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ» خیلی تکان‌دهنده است. ذَلُول‌ بودنِ زمین خیلی آموزنده است.

زمین محلّ رِزق انسان از نعمت‌های الهی است

بعد هم حکمت این‌که این را ذَلُول قرار دادیم، برای این‌که این‌جا بازارِ شماست، این‌جا سیلوی شماست، این‌جا مَخزن شماست، این‌جا شَریان زندگی شماست؛ ولی شَرط آن این است که بدوید. این زمین بَنا نیست خود به خود هرچه می‌خواهید در دهانتان بریزد. این زمین رامِ شماست؛ بر آن سوار بشوید. این بر مَناکِب او سوارشدن دستور سِیر است، دستور حرکت است، دستور پویایی است، دستور سِیر عاشقانه است. بعد هم می‌فرماید: «کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ[۱۳]»؛ وقتی شما از زمین بَهره می‌گیرید، این از رِزق خداست. هرکدامش یک لَطایفی دارد. کلمه به کلمه‌اش لَطایف دارد که اگر انسان بخواهد مُعطّل بشود، از هر آیه‌اش چندین جلسه می‌شود مَطالب را استخراج کرد و دل داد و نور گرفت، استضائه کرد. «کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ»؛ زمین ذَلُول است، ولی زمین رازق شما نیست؛ آنچه در زمین است برای خودش نیست؛ او خودش به شما نمی‌دهد. این از رِزق است. اوست که در این زمین به وَدیعت گذاشته شده است، مُنتظر شما بوده است. من سُفره را برای شما پَهن کرده‌ام. ولی بَنا نیست لُقمه را در دهان شما قرار بدهم. سر این سُفره نشسته‌اید، دست ببَرید، تَحرُّک داشته باشید. «وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ»؛ از رِزق خداوند استفاده کنید. لذا اگر کسی از این نعمت‌های الهی استفاده نکند، خلاف مَشیّت و رضای خداوند عمل کرده است. «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ[۱۴]»؛ خداوند متعال طیّبات از رِزق را قرار داده است. اگر شما استفاده نکنید، اسراف کرده‌اید. از مَناظر زیبای زمین، از کوه‌های نشاط‌آورِ زمین، از چشمه‌های جاریِ بر دامنه‌های کوه‌ها و از اَنواع میوه‌هایی که در کوه‌ها وجود دارد. اَنواع جواهراتی که در زمین در انتظار شماست، خداوند می‌خواهد ما این زمین را که تأمین‌کننده‌ی مایَحتاج ماست، دستور حرکت می‌دهد و بعد می‌گوید: هرچه نَصیب‌تان شد، چشم‌تان به زمین نباشد. بدانید که این دستور من است، این مأمور من است، این نوکر من است که آن را استخدام کردم تا در خدمت شما باشد. «وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ» هم مانند «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ» در پایان هم هرجا بروید، به من می‌رسید. «اللَّهُ الصَّمَدُ[۱۵]» این است. «اللَّهُ الصَّمَدُ» یعنی «السَّیِّدُ الْمَصْمُودُ إِلَیْهِ[۱۶]»، تنها مَقصد اوست. حالا این‌هایی که گفتیم بی‌‌مَقصد  نیست؛ مَقصدش خودم هستم؛ «وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ».

زمین در تمام آنات تحت اراده‌ی حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) است

بعد از آن‌که دستور داد زیر پایت را ببین، بیین چه موجودِ عَظیمی مَرکب راهوار تو شده است و چگونه نعمت‌هایت را برایت آماده کرده است، مُنتظر است در هر گوشه‌ای بروی، دست ببَری و جواهرات را بیرون بیاوری و خواسته‌ها و فوق خواسته‌های خودت را به تو بدهد، آیه‌ی بعدی به یک جلوه‌ی دیگری از عنایت خداوند متعال، از رُبوبیّت پروردگار متعال پرداخته است و ما را مُتوجّه آن بُعد انذاری کرده است. «أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ»؛ همین زمینی که خیلی رام است، برای این‌که بدانید این زمین با انتخاب خودش نیست که رام است و اگر شما از دلِ زمین و از گُرده‌ی زمین مایَحتاج خودتان را تَأمین می‌کنید فکر نکنید که خود به خود یک اَمر طبیعی است؛ خیر، هم در آن استفاده‌تان بدانید که شما بر سر سُفره‌ی رِزق الهی هستید، شما مَرزوق هستید و این بِستر رِزقی است که آن کسی که قرار داده است، او در حال روزی دادن به شماست. ولی همیشه این‌جور نیست. اگر خداوند متعال بخواهد همین زمینِ رام را که شما یک عُمری بر روی آن هیچ دَغدغه‌ای نداشتید، خانه ساختید، امکانات فراهم کردید؛ اگر خداوند بخواهد این زمین را به ناآرامی مأموریت بدهد، «أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُ»؛ شما ایمن هستید؟ اگر زمین ذَلُول است و به شما اُمید می‌دهد، از طرفی هم زلزله‌ها را ندیدید؟ ندیدیی خداوند با همین زمینِ رام با «قارون» چه کرد؟ این این‌جور نیست که طبیعتِ این رام است و همیشه همین‌جور خواهد بود؛ خیر، این مَقهور است، این مأمور است، این مَقدور است، این مُسخّر است؛ در اختیار خودش که نیست.

مأموریت حق‌تعالی به زمین

«أَأَمِنْتُمْ»؛ اِستفهام اِنکاری است. «أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ»؛ حالا ظُهور این «مَنْ فِی السَّمَاءِ» در این است که پروردگار متعال «هُوَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ إِلَهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلَهٌ[۱۷]»؛ خداوند مکان ندارد، مکان‌آفرین است. لذا اگر شما به آسمان هم بروید، خداوند متعال در آسمان هم مُحیط است، در زمین هم مُحیط است، در دریا هم مُحیط است، در وجود خودتان هم مُحیط است. ولی «یَا مَنْ فِى السَّماءِ عَظَمَتُهُ، یَا مَنْ فِى الْأَرْضِ آیاتُهُ، یَا مَنْ فِى کُلِّ شَىْءٍ دَلائِلُهُ، یَا مَنْ فِى الْبِحارِ عَجائِبُهُ[۱۸]»؛ خداوند قدرت‌نمایی‌اش را در آسمان به رُخ ما می‌کِشد. این راهِ شیری، این کَهکشان‌ها، این نظم مُحیّرالعُقولی که شما می‌توانید در یکایک اَجرام کیهانی کَشف و توجّه کنید، این‌ها آدم را در برابر خداوند متعال آب می‌کند. چه قدرتی! چه عظمتی! چه حکمتی! چه رأفتی! چه نظمی! چه نظامی! لذا چون بُروز و ظُهور قدرت‌نمایی‌ خداوند در آسمان بیشتر از جاهای دیگر است، لذا فرموده است: «یَا مَنْ فِى السَّماءِ عَظَمَتُهُ». ممکن هم است اشاره به این باشد که بالاخره در مَواقعی که خداوند متعال زمینی‌ها را گرفتار می‌کند، کَرّوبین هستند. مَلائکه‌ای که ایجادِ کَرب می‌کنند؛ این‌ها کَرّوبین هستند و این‌ها نازل می‌شوند و عذاب الهی را به هر طَریقی اجرا می‌کنند. دارد بر این‌که درباره‌ی قوم لُوط جناب جبرئیل (علیه السلام) آمد و زمین را روی پَر خودش گرفت و وارونه کرد. این‌ها را به کُلّی واژگون کرد. این کار کارِ «مَنْ فِی السَّمَاءِ» است. فرشتگانی که در آسمان صف در صف عبادت خداوند را می‌کنند، در اختیار خداوند متعال هستند، خداوند این «مَنْ فِی السَّمَاءِ» را مأمور می‌کند که زمین را یک تکانی بدهند. یک تکان کافی است. «أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ»؛ این زمین دهان باز کند، شکاف‌هایش باز بشود و شما را در کام خودش بگیرد؟ «فَإِذَا هِیَ تَمُورُ»؛ مانند جریان قارون بود که زمین او را فُرو بُرد، ولی رَهایش نمی‌کرد. هرتکانی که می‌خورد، یک دَرجه به اَعماق زمین فُرو می‌رفت. این «فَإِذَا هِیَ تَمُورُ» اگر ما دستور بدهیم این‌جور نیست که لرزه‌ای کرد و شما زیر زمین رفتید و زیر آوار ماندید و تمام شد؛ خیر، او این اضطراب خودش را ادامه خواهد داد. «فَإِذَا هِیَ تَمُورُ»؛ اگر خداوند متعال دستور بدهد، این آرامش را از او بگیرد، این ناآرامی‌اش بیچاره‌تان می‌کند. این‌جور نیست که شما در یک بخشی از طبقات زمین بمانید. تا می‌تواند شما را به عُمق هاضمه‌ی خودش فُرو می‌بَرد. «أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُ»؛ در حالی که این آن اضطراب را، آن تکان‌های مُستمرّ خودش را داشته باشد. همین زمین است. همین زمینِ ذَلُول ذاتیِ خودش که نیست؛ تَسخیر الهی است، مُسخّر خداست. همانی که گفته است «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا»، حالا دستور داده است که ناآرامی کند، ذَلُول نباشد، چَموشی کند. شما نباید ایمن باشید و با امنیّت خاطر کُفران نعمت بکنید، مَعصیت بکنید و بگویید چه زمینی است! چه آب خوبی دارد! چه هوای خوبی دارد! چه حاصلخیز است! چه مَنظره‌هایی دارد! نکند این‌ها مَغرورتان بکند و از اَصل قَضیّه غفلت کنید؟! همان خدایی که این‌جور ذَلُول کرده است، این‌جور رام کرده است که همه نوع سرویس به شما می‌دهد، همین موجودِ رامِ در خدمت شما می‌تواند سخت‌ترین خُشونت را به شما ارائه کند، شما را ببَلعَد و در هاضمه‌ی عَمیق خودش خُردتان بکند که دیگر هیچ کاری از شما ساخته نباشد. این برای مأموریت به زمین است.

مأموریت پروردگار متعال به آسمان‌ برای عذاب اهل زمین

خداوند متعال می‌تواند یک مأموریت دیگری هم به آسمان دستور بدهد که زمینی را در زمین زمین‌گیر کند. این مأموریتِ خودِ زمین است که زمین با تکانه‌هایی که پیدا می‌کند، شکاف‌هایی که در آن به وجود می‌آید خودتان و امکانات‌تان را فُرو می‌بَرد؛ بعد هم رَهایتان نکند. مأموریتش همین باشد که همین‌جور بتکاند تا شما تا جایی که می‌شود به اَسفل السّافلین بروید. یک جلوه‌ی دیگری از غَضب پروردگار متعال و تأدیب الهی این است که خداوند متعال آسمان را «یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا»؛ این طوفان‌ها…

«باد را دیدی که با عادان چه کرد     *****      آب را دیدی که در طوفان چه کرد[۱۹]»

خداوند یک چنین قدرتی دارد. هم خودِ زمین می‌تواند مأمور عذاب باشد، هم می‌تواند پَذیرایی مأمورین آسمانی خداوند متعال باشد که طوفان‌ها، بادها، تُندبادها همراه با سنگ‌ها باشد. از آن بالا بر سر شما سنگ ببارد که خداوند متعال این کارها را بر اُمّت‌های گذشته، بر بَنی‌اسرائیل و دیگران از این کارها کرده است؛ «أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا». اگر این‌جور شد، «فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ»؛ این خُب کشیدن است. «کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ[۲۰]»؛ این هم وقتی بیاید، تا نیامده است شما در تَوهُّم و غفلت خودتان هستید؛ ولی وقتی می‌آید آن وقت می‌فَهمید این نَذیر که هُشدار می‌داد، چگونه اِنذار کرده است و چگونه شما را زده است. «وَ لَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»؛ پس این توجّه به ذَلُول بودنِ زمین خودش یکی از مَعارف سازنده‌ی دینی است، یکی از موجبات اِشتداد محبّت به کسی است که زمین را این‌جور برای ما رام قرار داده است، مَرکب ما قرار داده است. خودمان بار او هستیم، بارمان هم بر روی دوش اوست. هیچ‌وقت هم با ما ناسازگاری نمی‌کند. این مُقدّمه‌ی این است که ما تربیت بشویم و برای بازگشت آماده بشویم. اگر زمین نبود، اگر این عالَم نبود، ما نمی‌توانستیم بهشت را بسازیم. ما بهشت را این‌جا می‌سازیم. بهشت را بر روی زمین می‌سازیم. فرمود: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى * وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى[۲۱]»؛ این کارهای زمینِ شماست که بعد پَرده را با مرگ برمی‌داریم و می‌بینید که چه قَصرهایی ساخته‌اید، چه زندگی زیبایی برای خودتان پیش فرستاده‌اید. آن مبداً و مَعاداً جلوه‌ی رحمت است و این هم جلوه‌ی قَهاریّت است. آن‌جا مَظهر جَمال پروردگار متعال است و این‌جا مَظهر جَلال حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) است. «أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ»؛ ممکن است به زمین زحمت ندهیم، زمین را مُتلاشی نکنیم؛ ولی به آن بالایی‌ها بگوییم بیایند و به حساب شما برسند، سنگ‌ها بر سر شما بریزند و اَنواع عذاب‌ها را نازل کنیم؛ «فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ».

عَذاب غیر آشنایی که نَصیب کُفّار خواهد شد

«وَ لَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ»؛ قبل از این کُفّاری که با شما دَرگیر هستند، قبل از این‌ها هم اَقوامی بوده‌اند که رُبوبیّت خداوند متعال را تَکذیب کرده‌اند. بُت پَرستیدند، اَرباب قائل شدند، وَحدانیّت خداوند متعال را و توحید رُبوبی را اِنکار کردند؛ «فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ». «فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ» یعنی عذابی که خداوند متعال به آن‌ها داد، نَکیر و مُنکر که می‌گویند برای این است که هیچ سازش و آشنایی با انسان ندارد. آدم یک چهره‌هایی را خواهد دید که خیلی وَحشتناک هستند. چون هیچ سابقه‌اش را ندارد، یک‌‌مرتبه شوکه می‌شود. این عَذاب نَکیر هم عذاب‌هایی است که آدم فکرش را نمی‌کرده است. آدم قبلاً یک بَلایی دیده است، یک دردی کشیده است، یک تَبی آمده است، یک جراحتی بوده است؛ این‌ها نَکیر نیست، این را همه می‌شناسند. ولی خداوند متعال با یک چوب‌هایی می‌زند که شما این‌ها را ندیده‌اید، برای شما نَکیر است. یا این‌طور نیست و «فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ» یعنی اِنکار الهی. گویا خداوند این‌ها را نمی‌شناسد. آشنا با آشنا این کار را نمی‌کند. خداوند متعال با اِنکارش با این‌ها برخورد می‌کند؛ «فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ».

همین‌جور جاذبه‌اش می‌بَرد، ولی خوب است که از دوستان استفاده کنیم. امروز می‌خواهیم از آقای «آقازاده» شروع کنیم و استفاده کنیم.

یک صلواتی مَرحمت بفرمایید.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲] سوره مبارکه ملک، آیات ۱۶ الی ۲۱٫

[۳] سوره مبارکه ملک، آیه ۱۲٫

«إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ».

[۴] سوره مبارکه نازعات، آیه ۲۷٫

[۵] سوره مبارکه اسراء، آیه ۳۷٫

«وَ لَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا».

[۶] سوره مبارکه ملک، آیه ۱۵٫

«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ ۖ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ».

[۷] کلیات حدیث قدسی، جلد ۱، صفحه ۵۲۵٫

«وَ رَوَى اَلشَّهِیدُ اَلثَّانِی فِی کِتَابِ مُنْیَهِ اَلْمُرِیدِ مِنْ تَفْسِیرِ اَلْعَسْکَرِیِّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَوْحَى اَللَّهُ إِلَى مُوسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : حَبِّبْنِی إِلَیَّ خَلْقِی وَ حَبِّبْ خَلْقِی إِلَیَّ، قَالَ: یَا رَبِّ کَیْفَ أَفْعَلُ؟ قَالَ: ذَکِّرْهُمْ آلاَئِی وَ نَعْمَائِی لِیُحِبُّونِی فَلَأَنْ تَرُدَّ آبِقاً عَنْ بَابِی أَوْ ضَالاًّ عَنْ فِنَائِی خَیْرٌ لَکَ مِنْ عِبَادَهِ سَنَهٍ صِیَامٌ نَهَارُهَا وَ قِیَامٌ لَیْلُهَا. قَالَ مُوسَى : وَ مَنْ هَذَا اَلْعَبْدُ اَلْآبِقُ مِنْکَ؟ قَالَ: اَلْعَاصِی اَلْمُتَمَرِّدُ، قَالَ: فَمَنِ اَلضَّالُّ عَنْ فِنَائِکَ؟ قَالَ: اَلْجَاهِلُ بِإِمَامِ زَمَانِهِ یُعَرِّفُهُ اَلْغَائِبُ عَنْهُ بَعْدَ مَا عَرَفَهُ وَ اَلْجَاهِلُ بِشَرِیعَهِ دِینِهِ یُعَرِّفُهُ شَرِیعَتَهُ وَ مَا یَعْبُدُ بِهِ رَبَّهُ وَ یَتَوَصَّلُ بِهِ إِلَى رِضْوَانِهِ».

[۸] همان.

[۹] سوره مبارکه الرحمن، آیه ۶۰٫

[۱۰] سوره مبارکه طه، آیه ۵۳٫

«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَ سَلَکَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلًا وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى».

[۱۱] سوره مبارکه ملک، آیه ۱۵٫

[۱۲] سوره مبارکه طه، آیه ۵۵٫

«مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَ فِیهَا نُعِیدُکُمْ وَ مِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَهً أُخْرَى».

[۱۳] سوره مبارکه ملک، آیه ۱۵٫

[۱۴] سوره مبارکه اعراف، آیه ۳۲٫

«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ۚ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۗ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ».

[۱۵] سوره مبارکه اخلاص، آیه ۲٫

[۱۶] تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج ۱۸، ص ۴۷۸؛ بحارالأنوار، ج ۳، ص ۲۲۰/ نورالثقلین/ البرهان.

«الباقر (علیه السلام)- عَنْ دَاوُدَ‌بْنِ‌الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِی قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا الصَّمَدُ قَالَ السَّیِّدُ الْمَصْمُودُ إِلَیْهِ فِی الْقَلِیلِ وَ الْکَثِیرِ».

[۱۷] سوره مبارکه زخرف، آیه ۸۴٫

«وَ هُوَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ إِلَٰهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلَٰهٌ ۚ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ».

[۱۸] مفاتیح الجنان، دعای شریف جوشن کبیر، فراز ۵۸٫

«یَا مَنْ فِى السَّماءِ عَظَمَتُهُ، یَا مَنْ فِى الْأَرْضِ آیاتُهُ، یَا مَنْ فِى کُلِّ شَىْءٍ دَلائِلُهُ، یَا مَنْ فِى الْبِحارِ عَجائِبُهُ، یَا مَنْ فِى الْجِبالِ خَزائِنُهُ، یَا مَنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ، یَا مَنْ إِلَیْهِ یَرْجِعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ، یَا مَنْ أَظْهَرَ فِى کُلِّ شَىْءٍ لُطْفَهُ، یَا مَنْ أَحْسَنَ کُلَّ شَىْءٍ خَلْقَهُ، یَا مَنْ تَصَرَّفَ فِى الْخَلائِقِ قُدْرَتُهُ».

[۱۹] مولانا، مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بخش ۳۲.

[۲۰] سوره مبارکه تکاثر، آیات ۳ و ۴٫

[۲۱] سوره مبارکه نجم، آیات ۳۹ و ۴۰٫