«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلی یوم الدّین».

اِذهاب اهل‌بیت (سلام الله علیهم اجمعین) یک اِذهاب مُستمر و همیشگی است

در ارتباط با آیه‌ی تَطهیر در جلسه‌ی گذشته مطالبی مَطرح شد. دو جمله هم در این جلسه عرض می‌کنم و از دوستان استفاده می‌کنیم. یکی مسأله‌ی «لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ[۲]» است. در سایر فَضائل حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ائمه‌ی هدی (سلام الله علیهم اجمعین) هم فرموده است: «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ[۳]»؛ یا در سوره‌ی مبارکه‌ی هَل‌أتی فرموده است: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ[۴]»؛ در این‌جا هم فرموده است: «لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ» که این حکایت از دَوام دارد. سُنّت خداوند متعال بر این است که در مورد این‌ها «یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ» یک حادثه نیست، بلکه یک مِصداقی بود که واقع شده است. وگرنه کار این‌ها همیشه این بوده است و اَصناف مختلف نیازمندان از سُفره‌ی کَرَم‌شان مُتمتّع بودند و این مَقطعی نبوده است و استمرار داشته است. اِنفاق‌شان هم «یُنْفِقُونَ» است، همین‌گونه بوده است. در این آیه‌ی کریمه هم «لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ» این اِذهاب همیشگی است. هیچ‌وقت عنایت الهی از این‌ها مُنقطع نیست و دائماً این‌ها را پاک نگاه می‌دارد. یک جمله‌ای هم مرحوم «علّامه طباطبایی» (اعلی الله مقامه الشریف) دارند که می‌گویند این «لِیُذْهِبَ» مانند آن «ضَیِّق فَمَل عَطیّه» است. این دَرب چاه را تنگ کُن مَعنایش این نیست که این گُشاد بوده است که آن را تنگ کنند؛ بلکه یعنی وقتی داری می‌سازی، این‌گونه بساز. این «لِیُذْهِبَ» هم یعنی نه این‌که چیزی وجود داشته است و از آن‌ها ببَرد؛ بلکه از ابتدا نگذاشته است تا سُراغ او بیاید. بعد هم نَظایر آن را در کلمات عَرب نَقل می‌کنند. در دوستی‌ها و این موارد از این قَبیل چیزها هست. این اِذهاب، اِذهاب دَفعی اس نه اِذهاب رَفعی.

نکته‌ای هم مرحوم «علّامه مُصطفوی[۵]» (رضوان الله تعالی علیه) دارند که آن هم قابل توجّه است، این است که در تأیید این‌که دَفعی است و رَفعی نیست، می‌گویند: اِذهابِ‌ رِجس اِذاله نفرموده است. اِذاله چیز ثابتی را زایل می‌کند؛ ولی اِذهاب این‌گونه نیست. بعد نکته‌ی دیگری که ایشان دارند، این است که مسأله، مسأله‌ی رِجس است. هرچیزی که کراهتی در آن وجود داشته باشد، یک اعتقاد مَکروه، کار مَکروه، کلام مَکروه، یک چیزی که کسی بشنود، از آن خوشش نمی‌آید. شدّت این آن نفرت و تَنفّر است. ولی بالاتر است. آن چیزی که «یَکْرَهُ أَنْ یَحْتَجِمَ اَلْإِنْسَانُ[۶]» چیز مَکروهی از این‌ها سر نمی‌زند.

صلوات مرحمت بفرمایید.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲] سوره مبارکه احزاب، آیه ۳۳٫

«وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى وَ أَقِمْنَ الصَّلَاهَ وَ آتِینَ الزَّکَاهَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا».

[۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۶۵٫

«وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّهٍ بِرَبْوَهٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ ۗ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ».

[۴] سوره مبارکه انسان، آیه ۸٫

«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا».

[۵] میرزا حَسَن مُصْطَفوی مشهور به علامه مصطفوی (۱۳۳۴-۱۴۲۶ق) مفسر و فقیه شیعی قرن پانزدهم قمری است. او از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی و حجت کوه کمره ای و محمدحسین غروی اصفهانی بود. مصطفوی مسلط به چهار زبان ترکی، عربی، فرانسوی و عبری بود که بیش از ۷۰ جلد کتاب تألیف کرد. مجموعه ۱۴ جلدی التحقیق فی کلمات القرآن الکریم و تفسیر روشن از آثار اوست. مزار او در باغ بهشت قم قرار دارد. میرزا حسن مصطفوی در ۴ شعبان سال ۱۳۳۴ق مطابق با سال ۱۲۹۷ش در تبریز به دنیا آمد. او دورانِ کودکی را در تبریز در محضرِ پدرش آقا شیخ عبدالرّحیم زندگی کرد. شیخ عبدالرّحیم فرزند شیخ مصطفی از دانشمندانِ شهر و مشهور به زهد و تقوی بوده است. نقل می‌کنند که او دارای روحیه‌ای بسیار لطیف و صاف و با اینکه از نظر علمی صاحبِ رأی بود ولی همیشه در سکوت و تواضع کامل به مردم خدمت می‌کرده و چون از نظر مالی در شرایط بسیار خوبی بوده، کمک‌های زیادی هم به آشنایان داشته است. مادرش فاطمه و مادر بزرگش از سلسله ساداتِ تبریز بوده است. مصطفوی در ۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۲۶ق مطابق با ۵ تیر ۱۳۸۴ش در تهران وفات یافت. مزارش در قبرستان باغ بهشت در قم واقع است. مصطفوی دوران دبستان و دبیرستان را در تبریز گذراند و در ضمن دروس مدرسه و اخذ دیپلم، شروع به دروس ادبیات عربی و علوم اسلامی نمود که در پانزده سالگی تا پایان کتاب رسائل و مکاسب را به پایان رسانیده و سپس در دانشکده الهیات تبریز (معقول و منقول) موفق به اخذ لیسانس و سپس دکترای الهیات گردید. وی از شانزده سالگی تا بیست و سه سالگی را در قم و از بیست و سه سالگی تا بیست و پنج سالگی را در نجف اشرف به تحصیلات علوم دینی و اسلامی مشغول گشت و سپس مجدداً به قم مراجعت و به مدت یکسال به تدریس تفسیر قرآن و علوم مرسومه مبادرت فرمود و در بیست و شش سالگی به تهران عزیمت و در همان سال ازدواج نمود. وی در تبریز از اساتیدی چون شیخ علی‌اکبر اهری و عمو زین‌الدّینی و در قم از حجت کوه کمره ای در فقه و اصول و در نجف از سید ابوالحسن اصفهانی در فقه و از میرزا حسین نائینی در اصول و از محمدحسین غروی اصفهانی هم در فقه و اصول، استفاده نمود.

[۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام،‌جلد ۵۹،‌صفحه ۲۷۳.

«وَ رُوِیَ: أَنَّهُ یَکْرَهُ أَنْ یَحْتَجِمَ اَلْإِنْسَانُ فِی یَوْمِ اَلْأَرْبِعَاءِ أَوْ سَبْتٍ فَإِنَّهُ ذَکَرَ أَنَّهُ یَحْدُثُ مِنْهُ اَلْوَضَحُ وَ اَلْحِجَامَهُ فِی اَلرَّأْسِ فِیهَا شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ».