حضرت استاد صدیقی روز شنبه از ساعت ۱۶:۰۰ الی ۱۷:۰۰ به تفسیر قرآن با موضوع «اخلاق در قرآن» در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلی یوم الدّین».
جایگاه کلمات «تَعال، اِلَیَّ و اِنزِل» در میان اَعراب
چند نکتهای که در جلسهی گذشته فُرصت کافی نبود تا مَطرح بشود، یکی کلمهی «فَإِنْ حَاجُّوکَ[۲]» آیات مُتعددی در قرآن کریم داریم که طرف اِحتجاج یا حُجّتخواه اهل باطل بوده است. «الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ[۳]» که «نمرود» به حضرت ابراهیم (علیه السلام) اِحتجاج کرد. در یک آیهی دیگری هم رَسماً دارد: «حُجَّتُهُمْ دَاحِضَهٌ[۴]». بنابراین این اِحتجاج و حُجّتخواهی در همهجا بُرهان واضح نیست. بلکه مطلبی است که طرف میخواهد خودش را در مقابل حَریف به کُرسی بنشاند. نکتهی بعدی کلمهی «تَعال» است. «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ[۵]»؛ در زمانهای پیشین مردم در دامنهی کوهها خانه میساختند و دَشت و زراعتشان پایین بوده است. لذا چون بالا بودهاند، این بچّههایی که به بازی میرفتند یا برای کارکردن در مزرعه میرفتند، صدایشان میزدند که بالا بیایند، «تَعال» میگفتند. در اسلام هم آنجاهایی که «تَعال» گفته شده است، جایگاه بلندی برای وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در قُلّهی رسالتِ است، عظمت و فَضیلت است و دیگران پایین هستند. این هم عُلوّ جایگاه دعوتکننده را میرساند و هم دلسوزی او را نشان میدهد. نمیخواهد که آنها پایین بمانند. «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَهٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ[۶]»؛ در اینجا هم «تَعال» را گفته است؛ زیرا وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هم در رُتبهی بالاست و هم میخواهد که اینها دامان ایشان را بگیرند، بالا بیایند و در باتلاق باطل در آن پایین نمانند. ولی جایی که همرُتبه باشند، در سَطح هم باشند، عَربها میگویند: «اِلَیَّ». برای حضرت زینب (سلام الله علیها) بمیرم. مَشهور این است که از حُلقوم بُریده صدا آمد: «إلَیَّ». و جایی که طرف بالاست و دعوتکننده پایین است، میگویند: «اِنزِل». «حُرّ» سواره بود و حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) پایین بودند. فرمودند: «إنزِل»؛ وقتی عَرضه داشت: «هَلْ تَری لی مِنْ تَوْبَهٍ؟[۷]»؛ حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمودند: بله، «إنزِل».
مُباهله یکی از اَسناد حَقانیّت اهلبیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) است
همچنین این کتاب را مرحوم «آقای ری شهری» (رضوان الله تعالی علیه) بنا به درخواست «بُنیاد بین المللی غَدیر» که چند سال است به لُطف خداوند متعال بُنیاد مسألهی مُباهله را در دستور کار قرار داده است که فرهنگسازی کند و مانند غَدیر که یکی از اَسناد حَقانیّت اهلبیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) و تَشیُّع همین آیهی مُباهله است. و شبیه غَدیر هم هست که خداوند متعال اراده کرد تا هر دو را در بیابان صورت بگیرد، لذا چند سال است که ما در جاهای مُختلف هم در حوزههای علمیه و هم در جاهای مختلف و در شهرهای مختلف بحمدالله دبیران بُنیاد بین المللی غَدیر اقدام میکنند و اُمیدواریم که روزی با عنایت خودِ حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) ئشُعاع غَدیر خیلی رونَق پیدا کند و در اوّلین سالی که قَرار گذاشتیم، از مرحوم آقای ری شهری (رضوان الله تعالی علیه) هم درخواست کردیم که یک کتابی در زمینهی مُباهله تألیف کنند که این «فرهنگنامهی مُباهله» را ایشان نوشتند و انشاءالله برای کتابخانه هم تهیّه میکنیم. این استدلالهای ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) که هم حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، هم امام حسن مجتبی (علیه السلام)، هم امام حسین (علیه السلام)، هم امام زینالعابدین (علیه السلام) و مُحاجّهی امام رضا (علیه السلام) با «مأمون[۸]» که آن یک چیزهای خاصّی دارد که خیلی بهجاست که انشاءالله تعالی دیده بشود. در جلسهی گذشته ما به اندازهی کافی حرف زدیم، ولی کافی در فُرصت بود و بَقیهی مطالب را گفتیم که انشاءالله از فکر نورانی و دلهای خوبِ شما استفاده کنیم.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۲۰٫
«فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَ قُلْ لِلَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَ الْأُمِّیِّینَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا ۖ وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ ۗ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ».
[۳] سوره مبارکخ بقره، آیه ۲۵۸٫
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ ۗ وَ اللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ».
[۴] سوره مبارکه شوری، آیه ۱۶٫
«وَ الَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا اسْتُجِیبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَهٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَیْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ».
[۵] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۶۱٫
«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ».
[۶] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۶۴٫
«قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ کَلِمَهٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَ لَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ».
[۷] لهوف، ص ۴۳٫
[۸] عبدالله ملقّب به مأمون پسر هارون، از نسل قریش و بنیهاشم در شب جمعه نیمه ربیع الاول سال ۱۷۰ق در بغداد به دنیا آمد. مادر او (به نقلی کنیزی) به نام مَراجِل از اهالی بادغیس (شمال غربی افغانستان) بود. اُستادْسیس که در زمان منصور عباسی قیام کرد، پدر مراجل بوده است. دایی مأمون نیز فردی به نام غالب بوده که با توطئه مأمون، فضل بن سهل وزیر و فرمانده لشکر مأمون را به قتل رساند. مأمون هفتمین خلیفه از خلفای عباسیان بود که پس از نزاع با برادر خلیفهاش امین عباسی، او را شکست داد و به خلافت رسید. خلافت مأمون به دنبال درگیری او با خلیفه وقت امین عباسی صورت گرفت. مأمون با تدبیر فضل بن سهل سپاهی را به سرداری طاهر بن حسین ملقب به ذوالیمینین برای مقابله با علی بن عیسی سردار سپاه امین فرستاد که سپاه امین با کشته شدن علی بن عیسی در سال ۱۹۵ قمری در ری شکست خورد. سپاه مأمون در نهایت توانست در سال ۱۹۸ق پس از جنگی شدید بر بغداد مسلط شود. پس از این شکست امین زندانی و کشته شد. به دنبال پایان خلافت امین، مأمون در ۱۹۸ق در مرو رسماً به خلافت برگزیده شد و فضل بن سهل را به وزارت خویش برگزید. برخی پژوهشگران درگیری میان دو برادر را در دو عامل دانستهاند: چالش ولایتعهدی، درگیری دو حزب عربی و ایرانی. یکی از چالشهای اساسی خلفای عباسی قیامهای متعدد علویان در سراسر قلمرو خلافت بود. علویان که از دوره منصور عباسی همواره مورد ظلم و شکنجه خلفا قرار گرفته بودند در فرصتهای مناسب علیه خلیفه وقت قیام میکردند اما قیام آنان در بیشتر موارد به شکست منجر میشد. درگیری امین و مأمون بر سر خلافت در سالهای ۱۹۳-۱۹۷ق موجب ضعف حکومت عباسی و عامل مهمی برای گسترش و افزایش قیامهای علویان در مناطق مختلف حجاز، یمن و عراق شد. اطلس قیامهای علویان در دوره مأمون. نخستین و مهمترین آن، قیام ابنطباطبا از علویان زیدی مذهب به فرماندهی ابوالسرایا در کوفه بود. این قیام به تدریج به مناطق دیگر قلمرو خلافت اسلامی نظیر حجاز، مکه و یمن سرایت کرد و تا مدتی خلافت مأمون را متزلزل نمود.
پس از آنکه مأمون توانست قیامهای علویان را مهار کند و خلافت خود را به ثبات نسبی برساند، سیاستهای حکومت خود را تغییر داد. تغییر سیاست او در چند مورد آشکار شد: کنار نهادن شیوه ایرانی و مشاوران ایرانی در حکومتداری، بازگشت به آیین عربی و توجه به بغداد پایتخت پدران خودش، شهادت امام رضا (علیه السلام)، فشار مجدد بر علویان و آشکار کردن نماد عباسیان که لباس سیاه بود و منع استفاده از لباس سبز علویان. مأمون از جوانی به سبب تربیت نزد ایرانیها، علاقه شدید به علم و حکمت داشت و همواره به ترجمه کتب از یونانی، سریانی، پهلوی و هندی به عربی توصیه میکرد. دربار او نیز مرکز اجتماع دانشمندان مذاهب مختلف و محل بحث و مناظره بود. بر اساس پیشگویی امام علی (علیه السلام) هفتمین خلیفه بنیعباس، یعنی مأمون، داناترین آنها معرفی شده است. در این پیشگویی، امام علی (علیه السلام) از روی کار آمدن دو حکومت بر مسلمانها خبر داده است که برخی حدیثشناسان این دو حکومت را بر خلافت بنیامیه و بنیعباس تطبیق کردهاند. مأمون در حالی که مشغول حمله به روم بود در ۱۸ رجب ۲۱۸ق به علت بیماری در بَدَندون از دنیا رفت و در طَرَسوس دفن شد. قبر وی در دوره کنونی در مسجد جامع شهر طرسوس در استان مَرسین جنوب ترکیه و در مرز سوریه واقع شده است.
پاسخ دهید