حضرت استاد صدیقی روز شنبه از ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۷:۴۵ به تفسیر قرآن با موضوع «اخلاق در قرآن» در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
- پاسخی که خداوند متعال از پیامبرش میخواهد بیان نماید
- قیامت از جلوههای رحمت حقتعالی است
- قیامت عرصهی بُروز رحمتِ لایتناهی پروردگار متعال میباشد
- هدف انسان رسیدن به حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) است
- قیامت محلّ بُروز حقیقت کارهای خوب و کارهای بد است
- غَضب خداوند متعال هم نوعی رحمتِ پروردگار متعال است
- ایمان نداشتن به مَعاد و رحمت حقتعالی موجب از بین رفتن سرمایهی انسان میشود
- همهی موجودات در تمام عالَم مَملوک خداوند منّان هستند
- پاسخ جناب استاد به بیانات دوستان
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلی یوم الدّین».
پاسخی که خداوند متعال از پیامبرش میخواهد بیان نماید
دوستان در این جلسه آیهی خاصّی را پیشنهاد ندادند؛ ولی آیهی قبل از این آیات را به مناسبت اینکه «مَنْ یُصْرَفْ عَنْهُ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ[۲]»، صرفِ عذاب دلیل رحمتِ خداوند متعال است و مُعلول رحمتِ حقّه است. بلکه اساساً عالَم ابدیّت مظهر رحمت است و بَراهینی که اهل کَلام و بُرهان برای اثبات مَعاد مطرح کردهاند، چند بُرهانی که هست، «بُرهان حکمت» و «بُرهان عدالت» است و مُتکلّمان قبلی هم این را مطرح کردهاند؛ اما چیزی که قرآن کریم به پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) وحی فرمود و دلیل بَدیع و جدیدی هست که مرحوم «آقای طباطبایی» (اعلی الله مقامه الشریف) میگویند این از اَدقّ آیات هست، بُرهان رحمت است. «قُلْ لِمَنْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ لَا رَیْبَ فِیهِ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ * وَ لَهُ مَا سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ[۳]»؛ به دنبال آن آیاتی است که مُفتخر و مُشرّف بودیم و جلساتی را در محضر این آیات مبارکات با یکدیگر مأنوس بودیم. اگر خداوند متعال عنایت بفرماید، بنده این چند نکته را خدمت شما عرض میکنم و بعد نسبت به آیاتی که از قبل بوده است و یا این آیات انشاءالله دوستان جلوهی قرآنی میکنند و انشاءالله ما هم سیراب میشویم. مناسبت این نیز با مسائل توحیدی و رُبوبی بسیار روشن است. از مظاهر رُبوبیّت حضرت حقّ (سبحانه و تعالی)، وجود عالَم بَقاء است که مظهر عَدل خداوند متعال است، مظهر رحمت خداوند متعال است و جلوهی همهی صفات الهی خداوند متعال است. مظهر غَضب است، مظهر رحمتِ رحمانیّه است و همهچیز است. حبیب من! بگو و از اینها بپُر(سلام الله علیها) این تَفهیم در قالب سؤال خیلی اُوقع در نُفوس هست تا انسان ابتدائاً یک چیزی را به طرف مقابل القاء کند. وقتی سؤال میشود، طرف یک آمادگی پیدا میکند، به فکر میرود. سپس یا خودش قادر میشود که جواب بگوید و یا اگر گوینده جواب را هم القاء نماید، در جانِ او جای میگیرد. «قُلْ لِمَنْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ»؛ این توحید رُبوبی است، مالک آسمان و زمین چه کسی است؟ عالَم ایجاد هم آسمانها و زمین است. «قُلْ لِلَّهِ»؛ پاسخ روشن است. توحید در خالقیّت را مُشرکین هم قبول دارند. «قُلْ لِلَّهِ»؛ اگر خالق هست، مالک هم هست. خودش برای خودش آفریده است؛ «قُلْ لِلَّهِ». به دنبال این اعترافی که از فطرتها متوقّع هست و پروردگار متعال پاسخ فطرتها را به پیامبرش گفته است که بگوید.
قیامت از جلوههای رحمت حقتعالی است
در ادامهاش فرموده است: «کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ»؛ آن کسی که دارای قدرت لایتناهی است و مالک آسمانها و زمین است، او رحمت را بر خودش لازم دیده است؛ «لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ لَا رَیْبَ فِیهِ». چون مالک هست و چون رحمت را بر خود فَرض کرده است، «لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ لَا رَیْبَ فِیهِ»؛ آن چیزی که بر وجودش، بر ذاتش، بر صفاتش رحمت موج میزند، روز قیامت جُزء ضروریّات رحمتِ حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) است که قیامت هم «لَا رَیْبَ فِیهِ» است. این چگونه استدلالی است؟ قیامت چگونه بُروز رحمتِ حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) است؟ مطالبی را در توضیح آن مطرح فرمودهاند که حُدود ۵ مطلب در ارتباط با جلوهی رحمتبودن قیامت و اَبدیّت در تفاسیر آمده است. یکی از آنها این است که در این عالَم ظرفیّت اینکه همهی خواستههای انسان برآورده بشود، وجود ندارد. خواست و نیاز انسان رسیدن به بینهایت است. کمالِ بینهایت، لذّت بینهایت، علم بینهایت و این عالَم هم زماناً و هم مکاناً مُتناهی هست و همهچیز مَحدود است. چون خواستِ انسان نامحدود است و نیازِ انسان نامحدود است، رحمت اقتضاء میکند که اگر عطش بینهایت وجود دارد، ما به ازای آن هم تحقّق پیدا کند. نمیشود که خداوند متعال در تَکوین انسان با قَلم صُنع خود عطش بدهد و نیاز را در متن تَکوین قَلم بزند، ولی رَفع نیاز را پاسخ ندهد. این آیهی کریمهای که در سورهی مبارکهی «الرحمن» است که میفرماید: «یَسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ[۴]»؛ همهی موجودات زمینی و آسمانی سائل هستند و خداوند متعال هم در ایفاء پاسخگویی به نیازمندیهایی است که خودش به آنها داده است، «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ». بنابراین قیامت فَرض است و این عینِ رحمت است که اگر قیامت نبود، بَشر ناکام بود. در این عالَم نمیشود به آرزوها رسید. عالَم دیگری میخواهد که آن محدودیّت نداشته باشد. بر فَراز زمان و بر فَراز مکان باشد، نه محدودیّت زمانی و نه محدودیّت مکانی داشته باشد. این اوّلین بُروز رحمت الهی در ضرورت عالَم اَبد هست.
قیامت عرصهی بُروز رحمتِ لایتناهی پروردگار متعال میباشد
نکتهی دوّم این است که هر موجودی استعدادی دارد و امکان شکوفاشدن همهی استعدادها در این عالَم وجود ندارد. لذا در یک عالَم دیگری کسی که هزاران نفر را کُشته است، او استعداد چه مجازاتی را میتواند داشته باشد؟ یک قتل و یک قصاص در برابر یک قصاص است؛ ولی اگر کسی میلیونها نفر را گُمراه کرده باشد، قَتل معنوی کرده باشد، میلیونها نفر را با بُمب و با موادّ شیمیایی از بین بُرده است، نمیشود در این عالَم او را به سزای اعمالش رساند. هم در بُعد عِقاب که آن هم جُزء رحمت رحمانیّهی پروردگار متعال است. «هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ * یَطُوفُونَ بَیْنَهَا وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ * فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ[۵]»؛ خودِ جهنّم هم جلوهی رحمت پروردگار متعال است و برای تکمیل یا تکامُل استعدا اشقیاء لازم است تا جهنّمی وجود داشته باشد و آن شقاوت حدناپذیر اینها در آنجا بُروز نماید. در بُعد جلوهی رحیمیّه هم اشخاصی که تمام عُمرشان مُجاهده کردهاند، اِحیای نُفوس کردهاند، خداوند متعال ارشاد افراد گُمراه را به صورت فراوان برایشان مُقدّر فرموده است؛ اینهایی که در علم و در عمل همهی عُمرشان در صحنهی مُجاهدت بودهاند، خون حضرت سیدالشهدا (علیه الصّلاه و السّلام) در این عالَم امکان دارد که احیاء بشود؟ و شهدای دیگری که نه توقّعی داشتند؛ «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ[۶]»؛ اینهایی که به دنبال رضای خداوند متعال بودند و برای وَجهالله، برای مَرضاتالله مال و جانشان را دادند، با چه اَمر دُنیوی میتوان این را پاسخ گفت؟ این جُز یک رحمتِ لایتناهیای است که در ظرفی که این لایتناهی در آنجا باشد، عملی نیست؛ لذا اقتضای رحمتِ لایتناهی هم در بُعد رحمتِ رحیمیّه و هم در بُعد رحمتِ رحمانیّه اقتضای وجود قیامت را دارد.
هدف انسان رسیدن به حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) است
نکتهی سوّم این است که رحمتِ پروردگار متعال اقتضا میکند که هر موجودی را به هدف برساند. اینکه فرموده است: «الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ[۷]»، «ثُمَّ هَدَى[۸]»، این هدایت از جلوههای رحمتِ الهی است. هر مخلوقی هدفی دارد و هدف انسان هم خداوند متعال است. در دنیا هم خداوند متعال امکان نداده است تا جلوه نماید. «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا[۹]»؛ لذا همهی اولیای الهی آرزوی مرگ را دارند تا به لقاء الهی برسند. این عالَم، عالَم حجاب است و هیچ موجودی در اینجا امکان لقاء الهی به آن کیفیتی که بَشر ظرفیّت آن را دارد، در این عالَم این امکان وجود ندارد. ولی فَرحت لقاء برای کسانی است که در این عالَم آدرس را خوب گرفتهاند و در آنجا به هدف خودشان میرسند.
قیامت محلّ بُروز حقیقت کارهای خوب و کارهای بد است
نکتهی دیگر در مورد مسألهی اقتضای رحمت این است که هر کسی نتیجهی کار خودش را آنگونه اقتضا و استعداد آن کار است، بچیند. «مَنْ یَزْرَعْ خَیْرا[۱۰]»؛ کسی که بَذر کار خیر را میافشاند، «یَحْصِدْ غِبْطَهً[۱۱]»، این مَغبوط واقع میشود. همه آرزو میکنند که ایکاش مانند او بودیم. «وَ مَنْ یَزْرَعْ شَرّا، یَحْصِدْ نَدامَهً[۱۲]»؛ کار بد حاصل بد میدهد و کار خوب هم حاصل خوب میدهد. اگر قیامتی نبود، کارهای خوب و کارهای بد نتیجهی مناسب و واقعبینانه را و حقیقت خودشان را نمیتوانستند بُروز بدهند.
غَضب خداوند متعال هم نوعی رحمتِ پروردگار متعال است
آخرین مسألهای که در ایجاب رحمت الهی نسبت به وجود عالَم بَقاء است، این است که خداوند متعال به بَشر روحی داده است که ماوَراء عالَم ماده است و چون روح مُجرد است، اقتضای بَقاء دارد اگر ابدیّت نبود، این روح در این عالَم ماندگار نمیشد. لذا خداوند متعال عالَم بَقاء را برای ادامهی زندگی لایموت برای بَشر منظور فرموده است. به این دلیل است که فرموده است: «قُلْ لِمَنْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ»؛ لازمهی این کتابت و این نَفس «لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ لَا رَیْبَ فِیهِ» است. یک نکتهای در مورد «کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ» هم مرحوم علّامه طباطبایی (اعلی الله مقامه الشریف) در کتاب شریف «المیزان» متعرّض شدهاند و هم برخی از بزرگان دیگر بیان کردهاند و آن نکته این است که در ذاتِ الهی هیچ نوع حاکمیّتی از غیر وجود ندارد. لذا اگر چیزی در وجود خداوند متعال نباشد، خداوند متعال آن را بر وجود خودش لازم کند؛ این در خودِ ذات و در صفاتِ ذات هیچ نوع تحوّل و اقتضائی وجود ندارد. ولی صفاتِ الهی و صفاتی که مَخلوق خداوند متعال هستند، «بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ[۱۳]» هستند. خالقیّت خداوند متعال با مخلوق ارتباط دارد و تا زمانی که این فعل انجام نشود، خالقیّت تحقّق خارجی ندارد. رازقیّت هم به همین صورت است، غَفاریّت هم به همین صورت است، ستاریّت هم به همین صورت است. این اسماء الهی که عالَم را اداره میکنند، به تعبیری «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا[۱۴]» هستند، ملائکه جلوههای اسماءِ حُسنای پروردگار متعال هستند؛ ولی این اَسماء «بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ» هستند و در مرحلهی اَسماء و صفات الهی خداوند متعال رحمت را بر غَضب حاکم قرار داده است. رحمتِ الهی غَضبِ حقتعالی را امامت میکند. همواره رحمت، غَضب را به دنبال خودش میکشاند. رحمت هم سبقت رُتبی دارد، هم سبقت زمانی دارد و هم رحمتِ الهی از نظر حاکمیّت بر غَضب غالب است و خداوند متعال غَضب خودش را هم با رحمتش تَدبیر و اداره مینماید. لذا در صفات الهی انتقام مَحض وجود ندارد. انتقام الهی در پَرتوی رحمتِ حقتعالی تنظیم شده است. همانگونه که وقتی یک مهندس یک ساختمان را بنا میکند، یک محلّی را برای قضای حاجت پیشبینی میکند. آنجا محلّ اجتماع قاذورات است، بوی بَد دارد و جای زندگی نیست؛ اما لازمهی یک مجموعه داشتن آنجا هم میباشد و این عینِ خیرخواهی و تأمین نیازهاست. جهنّم هم محلّ این قاذورات است. جایی لازم بود که این کثافات جمع بشود تا بهشت از بوی عَفن اینها متأثّر نباشد. لذا آنچه ما به عنوان غَضب در ذات حقتعالی غَضب میبینیم، در مقام دیدِ کُلّی او خودش هم رحمتِ حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) است. سَم و نیش مار و عَقرب برای دیگران ضرر دارد، ولی برای خودشان ضرری ندارد. این نعمتی است که خداوند متعال در اختیار او قرار داده است. لذا در تمام موجودات، جلوهی رحمتِ الهی قابل لَمس است؛ ولی در ذاتِ حقتعالی این کتابت نیست. این نسبت به اَسماء فعلیِ خداوند منّان است.
ایمان نداشتن به مَعاد و رحمت حقتعالی موجب از بین رفتن سرمایهی انسان میشود
«الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ»؛ اگر قیامت، اگر ابدیّت لازمهی بُروز رحمتِ الهی است که بر خودش فَرض کرده است، اگر کسی با وجود یک رحمت اَبدی لایتناهی به او ایمان نمیآورد، این خاسر است. انسانهایی که مَعاد را انکار میکنند، جلوهی رحمت لایتناهی الهی را پذیرا نیستند، اینها عُمر خود را میبازند. انسان گاهی مال از دست میدهد، گاهی مَنصب از دست میدهد و گاهی خودش را از دست میدهد. کسی که به مَعاد اعتقاد ندارد، کسی که مُوحّد نیست، وجودی که خداوند متعال به او داده است یک سرمایه است؛ هم عقل در این وجود قرار داده است، هم فطرت قرار داده است، هم الهامِ فُجور و تقوا هست، هم روشنایی تَکوینی قرآن کریم و نور نبوّت هست و وجود این همه سرمایههایی که خداوند متعال در تَکوین برای تمام موجودات مُکلّف منظور فرموده است، انسان با غفلت و با بیتوجّهی همهی این سرمایهها را خاکستر نماید و هیچ بشود. این خُسران، خُسران روشنی است. لذا خداوند متعال بعد از مسألهی مَعاد، کسانی را که از رحمتِ اَبدی خودشان را مَحروم ساختهاند و ایمان نیاوردهاند را تحت عنوان کسانی قرار میدهد که سرمایه را باختهاند. نه اینکه سود نکردند، بلکه آن چیزی که با او، بهشتی که محلّ ملاقات خداوند متعال است، محلّ پذیرایی حقتعالی است را از دست بدهند، این باختنِ سرمایه است.
همهی موجودات در تمام عالَم مَملوک خداوند منّان هستند
در تأکیدِ «قُلْ لِمَنْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» فرمود: «وَ لَهُ مَا سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ»؛ هم موجوداتی که در مکان هستند، در آسمانها یا زمین مُتمکّن هستند، مکانپَذیر شدهاند و هم موجودات زمانی که متزمّن هستند، در زمان زندگی میکنند و در بستر زمان هستند، «لَهُ مَا سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ»؛ همانگونه که ساکنینِ در اَمکنه مملوک خداوند متعال هستند، اینهایی که به صورت کوتاه یا بلند در بستر زمان هستند، اینها هم مملوکِ حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) هستند. «وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»؛ آنچه از آواها، از مناجاتها، از سر و صداهای اَشرار در عالَم هست، خداوند متعال هم میشنود و هم میداند که لازمهی وجود اَبدیّت سَمیع بودن و عَلیم بودن پروردگار عادل و حکیم و رَحیم هست.
در محضر آقایان هم ایّام میلاد رسول اکرم و حضرت امام جعفر صادق (علیهما السلام) را تبریک عرض میکنم و هم به خودم تبریک میگویم که بحمدالله بار دیگر بر سر سُفرهی قرآن کریم با اَفاضل و نورانیان جمعمان جمع است و انشاءالله از نُفوس قرآنی بَهره میبَریم.
یک صلواتی مرحمت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
پاسخ جناب استاد به بیانات دوستان
ـ به نظر میرسد «لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ» یعنی فقط آنجا یوم الجَمع نیست. الآن هم در سِیر نُزولی خَزائن الهی «وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ[۱۵]» در یک ظرف، در یک وعائی همهی ما و همهی عوالِم در آنجا جمع هستند و بعد مانند خودِ قرآن کریم که در آنجا «أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ[۱۶]»، هست و سپس به اینجا آمده است. این «لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ» یعنی فقط جمع شما در آنجا نیست؛ بلکه همیشه این استمرار دارد. «اَلْأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَهٌ[۱۷]»؛ در اینجا در حال حاضر هم هست و تا روز قیامت هم خواهد بود. این چیزی است که به ذهن میرسد. حال انشاءالله از دوستان هم استفاده میکنیم.
صحبتهای یک از دوستان: «إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ» را که فرمودید و آقای رضازاده هم گفتند، ظاهراً فعل جَمع «یَجمَعُ» با «إِلَى» مُتعدی نمیشود. همان با «فِی» مُتعدی میشود. در تمام ترجمههای فارسی هم این «إِلَى» به «فِی» ترجمه شده است. یعنی خداوند متعال شما را در روز قیامت جمع میکند. ظاهراً اینجا از باب تضمین است. یعنی «إِلَى» مُتضمّن «فِی» باشد، اما یک فعل دیگری هم باید باشد که با «إِلَى» مناسبت داشته باشد که خداوند متعال در روز قیامت ما را جمع میکند و احتمالاً یک فعل دیگری هم هست که بنده در حال حاضر به خاطر نمیآورم. ولی جوابی که در حال حاضر به ذهن بنده میرسد و شما هم اشاره فرمودید، ظاهراً چنین استعمالی از باب تضمین باشد.
ـ پاسخ حضرت استاد: این هم نکتهی قابل قبول و قابل تأمّل است. ولی آن چیزی که مورد نظر بنده بود و شاید هم نتوانستم بیان کنم، این است که این انسانها که به مُرور میآیند و میروند، اینها از اینجا که میروند به یک جمعی میپیوندند و آن جمع نهایی در روز قیامت است. ولی «إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ»، «أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لَا یَرْجِعُونَ[۱۸]»، اینها در عالَم برزخ هم جمع هستند و همینگونه به صورت مُرتّب روی یکدیگر جمع میشوند که در روز قیامت یوم الجَمع میشود. احتمالش این است.
ـ ظاهراً این موارد قبلاً صحبت شد. آن چیزی که در جلسات صحبت شد، این بود که مسألهی تأمین مَعاش جُزء اوّلین اُموری است که بَشر آن را لَمس مینماید و خداوند متعال میگوید: آن چیزی که شما به دنبال آن هستید، این است و بعد هم ولایتش را توسعه میدهد. ولی اوّلین نیازی که بَشر از کودکی با آن دَرگیر میشود، مسألهی طعام و خوراک است. یعنی مسألهی مَعاش به طور کُلّی.
ـ از جلوههای مَلموس ولایت الهی، رازقیّت این رِزقهاست که «یُطْعِمُ وَ لَا یُطْعَمُ[۱۹]» است.
ـ در ارتباط با این «لَیَجْمَعَنَّکُمْ» هم تعبیرِ فعل مُضارع استمرار را افاده میکند، «لَیَجْمَعَنَّکُمْ». و هم روایاتی را که داریم مؤمنین در «وادی السّلام» با شمع جَمع وجود نازنین حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) جمعشان جَمع است و افرادی هم که سقوط کردهاند، در بَرهوت جمعشان جمع است به سر و کلهی یکدیگر میزنند.
الحمدالله!
انشاءالله خداوند متعال به حقّ محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) بر نورانیّتتان، بر معرفتتان، بر یقینتان و بر توفیقاتتان بیفزاید.
انشاءالله ما را از همدیگر و همهی ما را از قرآن کریم و وجود نازنین حضرت خَتمی مَرتبت و ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) و مادرمان حضرت زهرا (سلام الله علیها) جُدا نفرماید.
انشاءالله خداوند متعال این نظام، رهبری نظام، همهی سنگرنشینان حفاظت از نظام و تَرویج نظام را با عنایت خاصّ خودش از همهی آسیبها و آفتها محافظت بفرماید.
انشاءالله موفّق باشید.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۶٫
«مَنْ یُصْرَفْ عَنْهُ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ ۚ وَذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ».
[۳] سوره مبارکه انعام، آیات ۱۲ و ۱۳٫
[۴] سوره مبارکه الرحمن، آیه ۲۹٫
[۵] سوره مبارکه الرحمن، آیات ۴۳ الی ۴۵٫
[۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۰۷٫
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ».
[۷] سوره مبارکه سجده، آیه ۷٫
«الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ ۖ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِینٍ».
[۸] سوره مبارکه طه، آیه ۵۰٫
«قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَىٰ کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى».
[۹] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۴۳٫
«وَ لَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِیقَاتِنَا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ ۚ قَالَ لَنْ تَرَانِی وَ لَٰکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ».
[۱۰] کافى، ج ۲، ص ۴۵۸، ح ۱۹٫
«امام صادق علیه السلام: مَنْ یَزْرَعْ خَیْرا، یَحْصِدْ غِبْطَهً وَ مَنْ یَزْرَعْ شَرّا، یَحْصِدْ نَدامَهً وَ لِکُلِّ زارِعٍ، ما زَرَعَ».
[۱۱] همان.
[۱۲] همان.
[۱۳] سوره مبارکه نور، آیه ۴۰٫
«أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ۚ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا ۗ وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ».
[۱۴] سوره مبارکه نازعات، آیه ۵٫
[۱۵] سوره مبارکه حجر، آیه ۲۱٫
[۱۶] سوره مبارکه هود، آیه ۱٫
«الر ۚ کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ».
[۱۷] الإعتقادات، جلد ۱، صفحه ۴۸.
«وَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ – عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: اَلْأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَهٌ، فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا اِئْتَلَفَ، وَ مَا تَنَاکَرَ مِنْهَا اِخْتَلَفَ».
[۱۸] سوره مبارکه یس، آیه ۳۱٫
[۱۹] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۴٫
«قُلْ أَغَیْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ یُطْعِمُ و َلَا یُطْعَمُ ۗ قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ ۖ وَ لَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ».
پاسخ دهید