در سوره مبارکه صافات، خداوند متعال به کرات عبارت “الاّ عباد الله المخلَصین” را متذکر می شوند. چرا واژه مخلصین به صورت اسم مفعول، و نه اسم فاعل به کار برده شده است؟ آیا اسم مفعول نسبت به اسم فاعل برتری دارد و به این معنا است که خداوند فقط آنهایی را که خودش خالص کرده، هلاک نمی کند؟

پاسخ اجمالی

سیاق آیات مورد نظر سوره صافات، سرگذشت امت های گذشته را بیان می کند که خداوند به خاطر شرک‌شان اکثر آنان را عذاب کرده، جز عده اندکی که برای خود، پاک‌شان ساخته است.

مخلَصین لزوماً انبیا را شامل نمی شود، بلکه غیر انبیا را هم شامل می شود؛ چرا که بعد از این در همین سوره، جریان حضرت نوح (ع) را بیان می‌کند که مسلماً کسانی که با او وارد کشتی شده و نجات یافتند انسان های عادی، ولی خداپرست بودند.

 

همچنین همیشه اسم فاعل بر اسم مفعول برتری ندارد، بلکه نسبت به موادی که در این ساختار می آید، فرق دارد؛ مثلاً رازق (اسم فاعل و صفت خداوند) بر مرزوق برتری دارد؛ چرا که مرزوق صفت مخلوقات است و صفت خالق، برتر از صفت مخلوقات است و از این قبیل است خالق و مخلوق و…، امّا این جا مخلِص؛ یعنی خالص کننده و مخلَص؛ یعنی کسی که بعد از تحمل رنج های مخلَِصین، توسط خداوند مخلَص و پاک گشته است. به همین جهت، مخلَصین مقام بالاتری نسبت به مخلِصین دارند.

 

 

پاسخ تفصیلی

سیاق آیات مورد نظر به شرک و تکذیب آیات خدا توسط کفار و عذاب الاهی که آنها را تهدید می کند، اشاره دارد. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیات ۷۳ – ۷۴ سوره صافات[۱] می گوید: این کلامی است که سیاقش برای انذار مشرکین این امت است. می خواهد مشرکین این امت را به مشرکین امت های قبل تشبیه کند؛ چون اکثر امت های گذشته گمراه شدند، همان طور که اینان گمراه گشتند و به سوی آن امت ها رسولانی فرستاده شد همان طور که به سوی این امّت رسولی فرستاده شد. آنها رسولان خود را تکذیب کردند مگر عده معدودی که مخلَص بودند و منظور از این عده، بندگان مخلَص خدا (غیر از انبیا) و یا اعم از مخلَصین و انبیا است.[۲]

 

 

پس منظور از مخلَصین در این آیه مبارکه تنها انبیا نیستند، بلکه بندگان مخلص خداوند را هم شامل می شود و کسانی هلاک می شوند که از مشرکین باشند، کما این که در زمان حضرت نوح (ع) و ابراهیم (ع) که داستان‌شان بعد از این در این سوره می آید جز عده کمی، بقیّه مشرک بودند و هلاک شدند.

فرق بین مخلِص و مخلَص به فرق بین معانی آنها در این ماده (خَلَصَ) برمی گردد نه به صیغه اسم فاعل و اسم مفعول؛ یعنی چنین نیست که هر جا صفتی به صورت اسم مفعول آمده باشد، صفت بارزتر و برتری نسبت به جایی که به صورت اسم فاعل آمده، باشد یا بر عکس، بلکه این به ماده فعل بستگی دارد؛ مثلاً رازق (اسم فاعل) از صفات خداوند بوده و صفت روزی رسانی خداوند را بیان می کند و مرزوق (اسم مفعول) صفت مخلوقات خداوند است که خداوند به آنها رزق و روزی می دهد.

 

مسلّم است که صفت خداوند از صفت مخلوق بالاتر است، همچنین است خالق و مخلوق و…‌ . اما در مادّه (خَلَصَ) مُخلِص؛ یعنی خالص کننده که بیشتر در مواردی که انسان در مراحل نخستین تکامل و خودسازی است به کار برده می شود، اما مُخلَص مراحل عالی و پس از جهاد با نفس را بیان می کند. همان مرحله ای که شیطان از نفوذ و وسواس در آنان مأیوس می شود[۳] و به معنای خالص شده (توسط خداوند) است.

 

خداوند در سوره حجر از قول شیطان می فرماید: “… همه نسل انسان را گمراه می کنم، مگر بندگان مُخلَص تو را”؛[۴] یعنی هرگز قدرت شیطان به مُخلَص های امت نمی رسد و بقیه امت اگر چه در این درجه نیستند، ولی لزوماً چنین نیست که غیر از این مُخلَص ها بقیّه هلاک شوند. چه بسا انسان های مُخلِص زیادی که با کوشش و جهاد نفس خود را از بسیاری از ناپاکی ها پاک کرده و به درجات عالی می رسند و عده ای از آنها بر حسب ظرفیت‌شان، توسط خداوند از آن آلودگی های باقی مانده پاک شده و به مقام پاک شدگان می رسند که البته نیل به این درجه به خاطر کوشش های فراوانی است که در مسیر مخلص شدن داشته اند و از طرفی حکمت خداوند نیز مؤثر است.

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]  . “فانظر کیف کان عاقبه المنذرین* الا عباد الله المُخلَصین“.

 [۲] . تفسیر المیزان، ج ۱۷، ص ۲۱۷.

 [۳] . شرح و تفسیر لغات قرآن کریم، شریعت مداری، ج ۱، ص ۷۱۵.

[۴]  . حجر، ۴۰.