در چندین آیه قرآن اشاره شده است که ترکیب جمعیتی اهل بهشت به صورتی است که اکثر آنها از مردم گذشته و فقط تعداد کمی از مردم آخرالزمان می‌باشند. حال در روایات ما (یعنی شیعه) آمده که در آخرالزمان هنگام ظهور امام عصر، مردم جهان آن قدر خوب و با ایمان می‌شوند که جهان پر از عدالت می‌شود و همچنین مؤمن دست در جیب مؤمن دیگر کرده و نفر اول هیچ جلوی او را نخواهد گرفت و یا، یک دختر خانم بدون این که کسی مزاحم او شود، از این طرف دنیا تا طرف دیگرش مسافرت خواهد کرد. حال آیا این روایات به معنای این است که مردم آخرالزمان همگی مؤمن و اهل بهشت هستند؟ یا خیر و در صورت مثبت بودن جواب، آیا این موضوع با آیات قرآن تناقض ایجاد نمی‌کند؟!

پاسخ اجمالی

در زمان امام زمان (عج) هم انسان‌های گناه کار و مستحق جهنم وجود دارند، و هم انسان‌های صالح و بهشتی. همچنین امنیت جانی و اقتصادی و مکانیزم اجرای عدالت چنان قدرتمند است که کسی توان علنی کردن گناه و آلوده کردن جامعه را ندارد. در این فضا است که به نظر می‌رسد گناه کاری وجود ندارد. به هر ترتیب با تصریح احادیث، جمعیت بهشتیان در عصر امام زمان (عج) از گناهکاران بیشتر است، اما در مقابل، اگر دنیا را از ابتدا و یا حتی بعد از ظهور اسلام به دو نیمه زمانی تقسیم کنیم، درصد صالحان به کل جمعیت در نیمه اول آن بیش از نیمه دوم خواهد بود. لذا است که قرآن در آیه “گروهى از پیشینیان، و اندکى از آنها که از پى آمده‏اند”، به جمعیت انبوه انسان‌های صالح نیمه اول زمانی و اندک بودن آنان در نیمه دوم -که شامل دوران حکومت امام زمان (عج) نیز می‌شود اشاره دارد. دلیل این امر هم روشن است؛ چون جمعیت انسان‌های هم عصر حضرت حجت (عج) در مدت زمان کوتاه حکومت ایشان، نسبت به تمام انسان‌هایی که در نیمه دوم زمانی در زمین حضور داشته‌اند، بسیار کمتر است. پس آنچه در احادیث و آیات در مورد ترکیب جمعیتی اهل بهشت آمده، هیچ تعارضی ندارند.

پاسخ تفصیلی

سؤال مورد نظر دارای دو محور است.

۱ – ترکیب جمعیتی اهل بهشت به چه صورتی است؟ آیا جمعیت مردم آخرالزمان در بهشت کمتر از سایر زمان‌ها است؟

 

۲ – آیا در زمانی که امام عصر (عج) حکومت می‌کند، انسان فاسد و جهنمی وجود ندارد؟

 

 

محور اول:

 

در برخی از آیات قرآن آمده است: “ثُلَّهٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ“.[۱] کلمه “ثلّه” به طورى که گفته‏اند[۲]به معناى جماعت بسیار انبوه است، و مراد از کلمه اولین امّت‏هاى گذشته انبیاى پیشین است، و مراد از کلمه “آخرین” امّت اسلام است؛ چرا که معهود از کلام خدا همین است که هر جا سخن از اولین و آخرین شده، منظورش از اولین، امت‏هاى گذشته، و از آخرین امت اسلام است، مانند آیه‏اى که در همین سوره مى‏آید: “أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ لَمَجْمُوعُونَ إِلى‏ مِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ،[۳] بنابر این معناى آیه مورد بحث این می‌شود که مقربین از امّت‏هاى گذشته جمعیت بسیارى بودند، و از این امت جمعیت کمترى.

 

ظاهر آیات این سوره این است که تقسیم‏بندى آن مربوط به تمام بشر است، نه مخصوص به این امت، و شاید مراد این روایات این باشد که در این امت نیز از هر قسمى مصداقى هست، هر چند که این احتمال از ظاهر روایات بعید است، همچنان که مراد از روایاتى که وارد شده که اصحاب یمین اصحاب امیرالمؤمنین هستند، و در روایاتى آمده است که اصحاب شمال دشمنان آل محمد می‌باشند، خواسته‏اند بیان مصداق کنند.[۴]

با بیانى که گذشت روشن شد، کلام بعضى[۵] از مفسران که گفته‏اند مراد از اولین، مسلمانان صدر اول اسلام، و مراد از آخرین، مسلمانان آخر این امت است، تفسیر صحیحى نیست.[۶] البته برای این آیه تفاسیری دیگر هم وجود دارد.

 

 

حسین انصارى از قول محمّد بن فرات نقل کرد، در حضور جعفر بن محمّد (ع) مردى از تفسیر و معناى آیه شریفه “ثُلَّهٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ » سؤال کرد. آن جناب فرمود: ثلّه مّن الاوّلین‏ سه نفر بودند؛ فرزند آدم (ع) هابیل که به دست برادرش کشته شد، مؤمن آل فرعون و صاحب یاسین جانشین عیسى (ع). امّا قلیل مّن الآخرین فقط على بن ابى طالب (ع)[۷] است.[۸]

به هر حال، طبق برخی از تفاسیر نمی‌توان این آیه را برای مسلمانان آخرالزمان و ما قبل آن شاهد دانست.

 

 

محور دوم:

 

در زمان امام عصر (عج) انسان‌های گناهکار و جهنمی هم در کنار انسان‌های پاک و بهشتی زندگی می‌کنند، لذا حضرت قوانین و مقررات سنگینی بر انجام جرائم قرار داده‌اند. امّا وضعیت حاکم در عصر حضرت دال بر عدالت و امنیت فوق‌العاده است و معنای این سخن نه این است که گناهکاری وجود ندارد و تمام انسان‌های حاضر در عصر حضرت بهشتی‌اند.

از جمله احادیثی که بیانگر عدالت و امنیت در زمان امام عصر است، این روایت حضرت صادق (ع) است: چون قائم آل محمد ظهور کند دستور تازه مى‏آورد، چنانچه پیغمبر اکرم در آغاز اسلام، دستور تازه آورد. على بن عقبه از پدرش روایت کرده چون قائم (ع) قیام کند به دادگوئى فرمان می‌دهد؛ در روزگار او اساس ستمگرى به کلى نابود می‌شود؛ راه‌ها امن مى‏شود؛ زمین برکات خود را ابراز می‌دارد؛ هر حقى به صاحبش برمی گردد؛ تمام متدینین عالم به دین اسلام می‌گروند و اعتراف به ایمان به خدا می‌کنند چنان چه حق متعال فرمود: “وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ”؛[۹] تمام موجودات آسمانى و زمینى خواه ناخواه مسلمان می‌شوند و شما هم به او بازگشت می‌کنید و در میان مردم حکومت داوودی و محمدى را رواج می‌دهد و به ظاهر و باطن، حکومت می‌کند.[۱۰]

 

 

با توجه به مطالبی که بیان شد روشن می‌شود که حتی در زمان امام زمان (عج) هم انسان‌های گناه کار و مستحق جهنم وجود دارند، اما امنیت جانی و اقتصادی و مکانیزم اجرای عدالت چنان قدرتمند است که کسی توان علنی کردن گناه و آلوده کردن جامعه را ندارد. بدیهی است که این به معنای بهشتی بودن تمامی معاصران امام زمان (عج) نخواهد بود.

از طرف دیگر ترکیب جمعیتی معاصران امام زمان (عج) نسبت به تمام اعصار زندگانی بشر بسیار کوچک و محدود است. پس حتی بر فرض قبول نظریه بهشتی بودن تمامی معاصران امام زمان (عج) باز هم اشکالی در معنای الاولین و الآخرین وجود ندارد؛ چون اساساً جمعیت مردم پیش از عصر و زمان حضرت، حتی در نیمه دوم زمانی خلقت بشر و یا نیمه دوم زمانی دوران بعد از ظهور اسلام خیلی زیادتر از افراد معاصر امام زمان (عج) است و می دانیم که که درصد صالحان نسبت به کل جمعیت در تمام دوره دوم زمانی، کمتر از درصد آنان در دوره اول می باشد.

 

 

با این اوصاف آیاتی که درصد جمعیت مقربان درگاه پروردگار را در نسلهای اول بیش از درصد آن در نسل های بعدی

بر این اساس، آیات فوق حتی با فرض بهشتی بودن تمامی معاصران امام عصر (عج) نیز سازگار است.

 

منبع:اسلام کوئست


[۱]. الواقعه، ۱۵، “گروهى از پیشینیان، و اندکى از آنها که از پى آمده‏اند“.

[۲]. آلوسى، سید محمود، روح المعانى، ج ۲۷، ص ۱۳۴، دارالکتب العلمیه‏، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۵ ق‏.

[۳] . واقعه، ۴۸ – ۵۰، “و مى‏گفتند: آیا زمانى که ما مُردیم و خاک و استخوان شدیم باز هم ما را زنده مى‏کنند، یا نیاکان ما را؟ بگو: همه را، آنان که از پیش بوده‏اند و آنها که از پى‏شان آمده بودند، همه در وعده‏گاه آن روز معین خواهند بود“.

[۴]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوی، محمد باقر، ج ‏۱۹، ص ۲۲۳، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ پنجم‏، ۱۳۷۴ ش‏.

[۵]. روح المعانى، ج ۲۷، ص ۱۳۴ به نقل از ترجمه المیزان ص ۲۰۸.

[۶]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوی، محمد باقر، ص ۲۰۸

[۷]. حسکانى، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج ‏۲، ص ۲۹۹، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى‏، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۱ ق.

[۸]همان، ص ۲۸۰.

[۹] . آل عمران، ۸۳.

[۱۰]. شیخ مفید، ارشاد، ترجمه ساعدى خراسانى، محمد باقر، ص ۷۰۶، نشر اسلامیه، تهران،۱۳۸۰ هـ ش.